دی ۱۰، ۱۳۹۱
دی ۰۹، ۱۳۹۱
بادرودبه همهٌ رفقا
بخش تبلیغاتی وانتشاراتی سچفخا
سازمان مخفی ایران
سازمان مخفی ایران
عدم فعالیت بخش تبلیغاتی وسایت سازمان ،طی مدت گذشته،هیچ دلیل خاصی نداشته ونداردجزآ،نکه اعضای بخش تبلیغاتی به همراه رفقای دیگرعضوکمیته خارج ازکشور به دیداروملاقات رفیق البرزدرشهرسنت لوئیس،ایالت میسوری،آمریکا،شتافته ودرحال حاضردراین شهربسرمی برند
متاسفانه مدتی پیش برای رفیق البرزحادثه واتفاقی پیش بینی نشده،آن هم به هنگام کاررخ داد.که باعث شکستگی دست چپ،آ،سیب دیدگی شدیدعضلات وماهیچه دست راست،وجراحت شدیددرهردوپای ایشان شد.پس ازرساندن سریع ایشان به بیمارستان توسط رفقا،خوشبختانه رفیق البرزازمرگ حتمی نجات یافت چراکه گویاافتادن ازارتفاع چهارمتری برروی آهن وسطح بتونی،ضربه های خطرناکی رابرسرایشان واردآورد
عمل جراحی برروی دست وپاهای رفیق البرزدرمرحله اول وباتلاش جراحان باموفقیت اماطبق گفته پزشکان نیازبه عمل جراحی دوم داشت که خوشبختانه این عمل جراحی روزسه شنبه گذشته باموفقیت به پایان رسید
حضوررفقای عضوکمیته خارج ازکشوردرکناررفیق البرز،علاوه بردیداروملاقات باایشان،جنبه حیاتی وامنیتی نیزدارد
امیدآن داریم که پس ازرفع یک سری مشکلات،مجدداًبه فعالیت خوددربخش انتشاراتی وتبلیغاتی ادامه دهیم
باسپاس
بخش تبلیغاتی وانتشاراتی سچفخا
دی ۰۱، ۱۳۹۱
گُه خوریهای اکثریتی هابازبان لطفالله میثمی
وقتی اکثریتی های همیشه خائن هنوزاززبانِ این وآن،گُه بیشترازدهانشان می خورندواین بارهم بازبان لطفالله میثمی
-----------------------------------
براندازی قانونی؟
همین مردم در حركت بعدی خود به قانوناساسی جمهوری اسلامی رأی دادند و پذیرفتند كه در رأس این نظام، شخص مرحوم امام باشد كه چهار ویژگی داشت:
نخست اینكه رهبر كاریزماتیك انقلاب بود و مردم نوعی نگاه كاریزمایی به ایشان داشتند.
دوم اینكه بعد از انقلاب در كوتاهترین زمان قانوناساسی به تصویب رسید و در همین كادر ایشان رهبر قانونی كشور شدند.
سوم، ایشان در موقعیت یك مرجع دینی هم قرار داشتند و مردم از ایشان پذیرش سنتی هم پیدا كرده بودند.
و چهارم اینكه حتی در یك چارچوب دموكراتیك ایشان از پشتوانه رأی اكثریت برخوردار بودند
دست و پا زدنِ جمهوری اسلامی برایِ نجاتِ خود
جمهوریِ کثیفِ اسلامیِ هستهای اولین خطرش متوجه مردمِ بی دفاع ایران است، مردمِ
ایران و جهان برایِ توقفِ بربریتِ اسلامیِ جمهوریِ اسلامی هستهای یا غیرِ هستهای
به همه امکانات و روشهایِ ممکن و استفاده از امکاناتِ تحتِ اختیارِ سازمان ملل و
هم...ه نهادهایِ بین المللی که تا کنون به همکاری و سکوت در قبال جنایاتِ رژیم
بوده است فکر میکند و حکومتِ اسلامی را "خود" نمیداند که در مقابلِ خواست توقفِ
آن از جمهوریِ اسلامی دفاع کند ، اولین و بزرگترین و میشود گفت تنها دشمنانِ مردمِ
ایران فعلا بربریتِ اسلامیِ جمهوریِ اسلامی است ، در نبود و به درک پیوستنِ جمهوریِ
اسلامی مردمِ ایران حدِ اقل مانندِ مردمِ سایرِ نقاطِ جهان مشکلات طبیعی در تقابلِ
با وضع موجود و بازار و سرمایه به شکلی متعارف را دارد و نه بربریتی مطلق پیشِ رو
خبر
اعضای کمیتهٌ خارج ازکشورازسه کشورتاجیکستان-ترکمنستان-وآلمان روزیک شنبه برابربا۲۳دسامبرجهت دیداروملاقات بارفیق البرزگرامی،به شهرسنت لوئیس درایالت میسوریِ آمریکاخواهندرفت
روزیک شنبه برای دومین بار،پزشکان وجراحان،دومین عمل جراحی رابرروی دست چپ صدمهٌ دیده رفیق البرز،انجام خواهندداد
روزیک شنبه برای دومین بار،پزشکان وجراحان،دومین عمل جراحی رابرروی دست چپ صدمهٌ دیده رفیق البرز،انجام خواهندداد
باآرزوی سلامتی کامل برای رفیق البرزگرامی
آذر ۳۰، ۱۳۹۱
سه زرنگ وحقه باز
درتاریخ بشری تنهاسه نفرزرنگ تروباهوش ترازهمه بودند
اولی-کسی که ترتیب مریم مقدس رادرطویلهٌ گوسفندهادادوعیسی راانداخت گردن خدا
دومی-کسی بودکه ترتیب محمدرادرغارحرادادوانداخت گردن خدا
سومی-کسی که ترتیب مسعودرجوی رادادوگوربگورش کردوحالاباتقلیدصدای مسعودرجوی چندصدنفرراخرگیرآورده است
آذر ۲۸، ۱۳۹۱
الفباي مبارزه كارگري
تقديم به منصور اسانلو
بنيانگذار سنديكاي كارگران شركت واحد تهران
و سال هاي صبرش در زندان
آذر ۲۷، ۱۳۹۱
سریال زیباودیدنیِ روزگارتلخ
دیدن ومشاهدهٌ این سریال زیباودیدنی رابه همگان توصیه می کنیم سریال به دوزبان ترکی وفارسی که اگردوستان به زبان ترکی ترکیه آشناهستندبهتراست فیلم رابه زبان اصلی درغیراین صورت به زبان فارسی نگاه کنندچراکه اشتباهات زیادوغلطهای گفتمانی فراوانی ازلحاظ ترجمه ترکی به فارسی وبویژه درانتخاب دوبلاژهای بیسوادفارسی،درانتخاب نوع صوت وصداولحن برای لهجهٌ شخصیتهای اصلی فیلم وحتی سناریوی اصلی فیلم وجوددارد
این سریال زیباحرفهای زیادی برای گفتن دارددردورنج میلیونهانفردریک جامعه وچگونگی آغازیک مبارزه مسلحانه باامپراطوری مافیای دولتی
کارگردان فیلم عثمان سیناوسونارباارائه این سریال درست برنقاط اساسی اشاره کرده است که بی شک درس عبرتی برای دولت مافیائی ترکیه می باشد
وهچنین این سریال تقدیم به اعضای کمیته خارج ازکشورمی شودکه به مدت چهارسال(۱۹۹۴تا۱۹۹۸)درکشورترکیه بامشکلات فراوان زندگی میکردند
___________________________________
فیلم به زبان ترکی واورجینال
http://www.youtube.com/watch?v=mKKTNdbNwO4
احمقهای جهان
تنهااحمقها-نادانها-ابلهان-کورذهن ها-دیوانگان-بیماران روحی وروانی دینداروخرافه پرستان عقب مانده ازپیشرفتهای علمی وتکنولوژی برتروازهمه بدترمشتریان دیوانه وبیماران روانی دکتربی فرهنگ الاغ کوهی(فرهنگ هلاکوئی)به چنین عقایدخرافی وفرهنگ کثیف وشایعه سازهالیوودوآیت الله بی بی سی،اعتقادوباوردارندوالااگرازماست بایدبگوئیم درروز۲۱دسامبرمادرخت نونهالی رابرای سرسبزی بیشترکره زیبای زمین خواهیم کاشت ولیوانی ازشراب ناب ایرانی خواهیم نوشید
درروز۲۱دسامبرهیچ اتفاق خاصی برای کره زمین نخواهدافتادمگرآنکه بشاراسدوعلی خامنه ای وحامدکرزای راموجودات فضائی بدزدندوبه جهنم ببرند
به امیدآنروز
آذر ۲۶، ۱۳۹۱
سانسورگری چپ وراست نمیشناسد
اخیرا فیلم مستند «حرف بزن ترکمن» که تنها چهارماه پس از پیروزی انقلاب درترکمنصحرا ساختم در «یوتیوب» گذاشته شده است.
کسی که با نام کاربریِ «چپگرد» فیلم را در یوتیوب آپلودکرده درتوضیح کوتاهی درمورد فیلم نوشته: [فیلم «حرف بزن ترکمن» درسال 1358 و درفاصلهی جنگ اول و دوم گنبد به کارگردانی «رضا علامهزاده» و همراهی «کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن» ساخته شده است ویکی از با ارزشترین اسناد تصویری بازمانده از شوراهای ترکمن صحرا محسوب میشود. این فیلم برای اولین بار چند سال پیش توسط سازمان فدائیان (اقلیت) در دسترس عموم قرار گرفت.]
جالب این که برخلاف این اطلاعات درست، در تیتراژ خودِ فیلم، هم اسم مرا که سازندهاش هستم در آوردهاند وهم در تیتری که به فیلم افزوده شده نوشتهاند: «تهیه شده توسط کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن»، یعنی این فیلم را آن کانون تهیه کرده است. واز این هردو مهمتر این که مدت فیلم که نزدیک به یکساعت بوده را به حدود نیمساعت تقلیل دادهاند بیآنکه تماشاگر اصلا متوجه آن شود، چرا که سر و ته فیلم سر جایشان هستند و فقط صحنههائی به سلیقهی «رفقای اقلیت!» از اینجا و آنجای فیلم حذف شده است!
من درتیتراژ اصلی فیلم بهدلائل امنیتی و بهخواست خود همکارانم نامی از فیلمبردار و صدابردار و تدوینگر و سایر عوامل فنی فیلم نیاورده بودم و فقط نوشته بودم «گزارشی از رضا علامهزاده». هنوز هم نمیتوانم نامشان را ببرم چون همچنان درایران مشغول کارند. اما درمورد تهیه فیلم که به «کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن» نسبت داده شده باید بگویم این فقط نوعی «مصادره»ی اموال دیگران است که «چپ» و «راست» درآن، مثل سانسورگری، ید طولائی دارند!
فیلم، هیچ تهیهکننده به مفهوم حرفهای نداشت. کار تدارکاتی تهیهکنندگی به عهدهی یکی از دوستان که کار صدا بردار ی را هم به عهده داشت و خود من بود، و بودجهای – حتی محدود- هم در اختیار نداشتیم. فیلم خام را فیلمبردار و صدابردار از تلویزیون و استودیوهائی که با آن سروکار داشتند گرفته بودند چرا که کار تولید فیلم در ماههای اول پس از انقلاب کاملا خوابیده بود وتهیه فیلم خام کار پرخرجی نبود (این فیلم با نگاتیو 16 میلیمتری فیلمبرداری شده است).
یکی از آشنایانی که مثل خود من از «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» هواداری میکرد جیپ آهوی بیابانی در اختیارم گذاشت وبا رابطه نزدیکی که در دوران زندانی بودنم با همبندانی که حالا مسئولیتهائی در «ستاد خلق ترکمن» درگنبدکاووس و بندرترکمن داشتند توانستم راهم را به روستاهای ترکمن صحرا باز کنم. از همه مهمتر و تعیینکنندهتر آشنا شدنم بود با جوانی که هنوز که هنوز است داغش بر دلم سرد نشده: شیرمحمد درخشنده «توماج».
توماج در تمام طول دوران فیلمبرداری همراه و همسفر ما بود. او با همه جوانی چنان مورد احترام ترکمنها بود که هیچ خواست او را بیپاسخ نمیگذاشتند. مترجم ما با روستائیانی که فارسی بلد نبودند هم توماج بود. توماج حتی در یکی از صحنههای مهمی که درنسخهی یوتیوب حذف شده بهعنوان مصاحبهگر ما ظاهر شده بود. چرا این صحنه نسبتا بلند از فیلم درآمده پرسشی است که پاسخش برایم روشن نیست. شاید چون روستائیان ترکمن در این صحنه تاکید کرده بودندکه این جنگ توسط پاسداران به آنان تحمیل شده و «سازمان چریکهای فدائی» در آن نقش نداشته، چیزی نیست که امروزه خوشآیند «رفقای اقلیت» بوده باشد! (خوشخبتانه بخشی از مصاحبه خود من با توماج در این نسخه هست و وجود همین صحنه و دیدن چهرهی جذاب او باعث میشود من از دیدن این فیلم با همهی اشکالاتی که دارم به آن میگیرم راضی باشم.(
تدوین فیلم توسط دوهمکار حرفهایام انجام گرفت اما نه دریک اتاق مونتاژ ثابت. مونتاژ اولیه آن در ساعات غیر اداری در «مدرسه عالی تلویزیون سینما» که خودم مدرّساش بودم انجام گرفت. با آغاز مجدد جنگ در ترکمن صحرا نیاز به جای امنتری برای نگهداری و ادامه مونتاژ پیدا شد. بنابراین فیلمها به اتاق تدوین یک موسسه نیمه دولتی که یکی از همکاران من کلیدش را داشت منتقل شد و نهایتا در یک استودیوی آشنا کار به سرانجام رسید و به این طریق گرچه تدوین آن مخارجی در بر نداشت اما انجام آن بیش از شش ماه به درازا کشید.
درست زمانی که تدوین فیلم بالاخره به پایان رسید خبر فجیع کشته شدن توماج و سه دوست و هم رزم ترکمنش به دست پاسداران، ایران را تکان داد. و همین تکان، بسیار بیش از کیفیت خود فیلم موجب شد که نمایش آن با استقبالی باور نکردنی روبرو شود؛ استقبالی که دو دست آورد بزرگ برای من داشت: آشنائی با «بیژن شاهمرادی» یکی از مسئولین کمیته نمایش فیلم «پیشگام»، که مسئولیت نمایش این فیلم را به عهده گرفته بود و از آن پس تا همین امروز به همکار دائمیام بدل شد، و یکی تامین مالی برای راه انداختن یک دفتر تولید فیلم با نام رسمی «آتلیه فیلم» که چیزی نبود جز همان «کارگاه فیلم ایران» که درآغاز به «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» و سپس به «فدائیان اکثریت»، و آنگاه به جریان موسوم «16 آذری»ها یا «کشتگری»ها وابستگی داشت و تا دستگیری بیژن شاهمرادی وخروج من از ایران همچنان فعال بود.
نه تنها «حرف بزن ترکمن» که هیچ یک از فیلمهای کوتاه و بلندی که من درطول سرپرستیام بر «آتلیه فیلم» ساختهام متعلق به سازمانهائی که نام بردم نبود وآنها در تولید هیچ کدام نقش تهیهکنندگی نداشتند (من در فاصلهی آزادی از زندان تا خروج از وطن، یعنی درطول نزدیک به پنج سال، جدا از فیلم «حرف بزن ترکمن» که مستقلا ساخته شد، یک فیلم برای «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و چهار فیلم برای تلویزیون ساختم که تمام بودجه مربوطه توسط همان نهادها تامین شده بود، و البته خودشان هم آنها را سانسور و توقیف کردند!(
برگردم به حرف اصلی: برداشتن نام من از تیتراژ فیلم «حرف بزن ترکمن» به قدری بیمعناست که مرا به یاد حرف کسی (شاید زندهنام گلشیری) میاندازد که گویا به یکی از سانسورگران جمهوری اسلامی گفته بود اجازه نشر ندادن به کتابی که هفده بار منتشر شده خیلی بیمعناست! حالا برداشتن نام من از فیلمی که صدها بار با نام خودم پخش شده خیلی بیمعناترست. دو دهه پیش مقامات سیمای جمهوری اسلامی مثل «رفقای اقلیت» با دو فیلم دیگر من، «آقای بیمهای» و «نقش» همین برخورد را کردند و فقط به شرط حذف نام من بود که به آنها اجازه پخش دادند!
از حذف نام سازندهی اثر بدتر، حذف صحنههائی از یک فیلم است که به هر دلیلی انجام گرفته باشد شرم آورست. دست به این کار زدن، بدون اطلاع و موافقت خالق اثر، حتی به دلیل هنری و تکنیکی و حرفهای، عملی است بسیار مذموم. بویژه آنکه این تیغِ بیدریغ نزدیک به نیمی از فیلم را از دَماش گذرانده باشد! یکی از صحنههای قابل ملاحظهای که نمیدانم به چه دلیل حذف شده تاریخچه ترکمن صحراست از زبان یکی از ریش سفیدان ترکمن. شاید اگر ذهنم یاری میکرد و حرفها و تصاویر این صحنه را به یاد میآوردم میتوانستم علت حذف آن را حدس بزنم.
با اینهمه دیدن دوباره این فیلم پس از اینهمه سال برایم تلخ/شیرینیهای بسیار بههمراه داشت. یاد آن همه شور و شوق برای دفاع از بیپناهانی که امروزه بیپناهتر از پیش نیز شدهاند. و باز هم یادی از توماج و آن سه ترکمن جوان که در اوج همان شور و عشق به زخمی بر دل ما بدل شدند.
مطلب را با یاد مادر داغدیدهای به پایان میبرم که همین چند روز قبل عزیزانش را تنها گذاشت و به دنبال پسرش، توماج، رفت. یادش گرامی.
پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲
عصر نو
کسی که با نام کاربریِ «چپگرد» فیلم را در یوتیوب آپلودکرده درتوضیح کوتاهی درمورد فیلم نوشته: [فیلم «حرف بزن ترکمن» درسال 1358 و درفاصلهی جنگ اول و دوم گنبد به کارگردانی «رضا علامهزاده» و همراهی «کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن» ساخته شده است ویکی از با ارزشترین اسناد تصویری بازمانده از شوراهای ترکمن صحرا محسوب میشود. این فیلم برای اولین بار چند سال پیش توسط سازمان فدائیان (اقلیت) در دسترس عموم قرار گرفت.]
جالب این که برخلاف این اطلاعات درست، در تیتراژ خودِ فیلم، هم اسم مرا که سازندهاش هستم در آوردهاند وهم در تیتری که به فیلم افزوده شده نوشتهاند: «تهیه شده توسط کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن»، یعنی این فیلم را آن کانون تهیه کرده است. واز این هردو مهمتر این که مدت فیلم که نزدیک به یکساعت بوده را به حدود نیمساعت تقلیل دادهاند بیآنکه تماشاگر اصلا متوجه آن شود، چرا که سر و ته فیلم سر جایشان هستند و فقط صحنههائی به سلیقهی «رفقای اقلیت!» از اینجا و آنجای فیلم حذف شده است!
من درتیتراژ اصلی فیلم بهدلائل امنیتی و بهخواست خود همکارانم نامی از فیلمبردار و صدابردار و تدوینگر و سایر عوامل فنی فیلم نیاورده بودم و فقط نوشته بودم «گزارشی از رضا علامهزاده». هنوز هم نمیتوانم نامشان را ببرم چون همچنان درایران مشغول کارند. اما درمورد تهیه فیلم که به «کانون سیاسی فرهنگی خلق ترکمن» نسبت داده شده باید بگویم این فقط نوعی «مصادره»ی اموال دیگران است که «چپ» و «راست» درآن، مثل سانسورگری، ید طولائی دارند!
فیلم، هیچ تهیهکننده به مفهوم حرفهای نداشت. کار تدارکاتی تهیهکنندگی به عهدهی یکی از دوستان که کار صدا بردار ی را هم به عهده داشت و خود من بود، و بودجهای – حتی محدود- هم در اختیار نداشتیم. فیلم خام را فیلمبردار و صدابردار از تلویزیون و استودیوهائی که با آن سروکار داشتند گرفته بودند چرا که کار تولید فیلم در ماههای اول پس از انقلاب کاملا خوابیده بود وتهیه فیلم خام کار پرخرجی نبود (این فیلم با نگاتیو 16 میلیمتری فیلمبرداری شده است).
یکی از آشنایانی که مثل خود من از «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» هواداری میکرد جیپ آهوی بیابانی در اختیارم گذاشت وبا رابطه نزدیکی که در دوران زندانی بودنم با همبندانی که حالا مسئولیتهائی در «ستاد خلق ترکمن» درگنبدکاووس و بندرترکمن داشتند توانستم راهم را به روستاهای ترکمن صحرا باز کنم. از همه مهمتر و تعیینکنندهتر آشنا شدنم بود با جوانی که هنوز که هنوز است داغش بر دلم سرد نشده: شیرمحمد درخشنده «توماج».
توماج در تمام طول دوران فیلمبرداری همراه و همسفر ما بود. او با همه جوانی چنان مورد احترام ترکمنها بود که هیچ خواست او را بیپاسخ نمیگذاشتند. مترجم ما با روستائیانی که فارسی بلد نبودند هم توماج بود. توماج حتی در یکی از صحنههای مهمی که درنسخهی یوتیوب حذف شده بهعنوان مصاحبهگر ما ظاهر شده بود. چرا این صحنه نسبتا بلند از فیلم درآمده پرسشی است که پاسخش برایم روشن نیست. شاید چون روستائیان ترکمن در این صحنه تاکید کرده بودندکه این جنگ توسط پاسداران به آنان تحمیل شده و «سازمان چریکهای فدائی» در آن نقش نداشته، چیزی نیست که امروزه خوشآیند «رفقای اقلیت» بوده باشد! (خوشخبتانه بخشی از مصاحبه خود من با توماج در این نسخه هست و وجود همین صحنه و دیدن چهرهی جذاب او باعث میشود من از دیدن این فیلم با همهی اشکالاتی که دارم به آن میگیرم راضی باشم.(
تدوین فیلم توسط دوهمکار حرفهایام انجام گرفت اما نه دریک اتاق مونتاژ ثابت. مونتاژ اولیه آن در ساعات غیر اداری در «مدرسه عالی تلویزیون سینما» که خودم مدرّساش بودم انجام گرفت. با آغاز مجدد جنگ در ترکمن صحرا نیاز به جای امنتری برای نگهداری و ادامه مونتاژ پیدا شد. بنابراین فیلمها به اتاق تدوین یک موسسه نیمه دولتی که یکی از همکاران من کلیدش را داشت منتقل شد و نهایتا در یک استودیوی آشنا کار به سرانجام رسید و به این طریق گرچه تدوین آن مخارجی در بر نداشت اما انجام آن بیش از شش ماه به درازا کشید.
درست زمانی که تدوین فیلم بالاخره به پایان رسید خبر فجیع کشته شدن توماج و سه دوست و هم رزم ترکمنش به دست پاسداران، ایران را تکان داد. و همین تکان، بسیار بیش از کیفیت خود فیلم موجب شد که نمایش آن با استقبالی باور نکردنی روبرو شود؛ استقبالی که دو دست آورد بزرگ برای من داشت: آشنائی با «بیژن شاهمرادی» یکی از مسئولین کمیته نمایش فیلم «پیشگام»، که مسئولیت نمایش این فیلم را به عهده گرفته بود و از آن پس تا همین امروز به همکار دائمیام بدل شد، و یکی تامین مالی برای راه انداختن یک دفتر تولید فیلم با نام رسمی «آتلیه فیلم» که چیزی نبود جز همان «کارگاه فیلم ایران» که درآغاز به «سازمان چریکهای فدائی خلق ایران» و سپس به «فدائیان اکثریت»، و آنگاه به جریان موسوم «16 آذری»ها یا «کشتگری»ها وابستگی داشت و تا دستگیری بیژن شاهمرادی وخروج من از ایران همچنان فعال بود.
نه تنها «حرف بزن ترکمن» که هیچ یک از فیلمهای کوتاه و بلندی که من درطول سرپرستیام بر «آتلیه فیلم» ساختهام متعلق به سازمانهائی که نام بردم نبود وآنها در تولید هیچ کدام نقش تهیهکنندگی نداشتند (من در فاصلهی آزادی از زندان تا خروج از وطن، یعنی درطول نزدیک به پنج سال، جدا از فیلم «حرف بزن ترکمن» که مستقلا ساخته شد، یک فیلم برای «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و چهار فیلم برای تلویزیون ساختم که تمام بودجه مربوطه توسط همان نهادها تامین شده بود، و البته خودشان هم آنها را سانسور و توقیف کردند!(
برگردم به حرف اصلی: برداشتن نام من از تیتراژ فیلم «حرف بزن ترکمن» به قدری بیمعناست که مرا به یاد حرف کسی (شاید زندهنام گلشیری) میاندازد که گویا به یکی از سانسورگران جمهوری اسلامی گفته بود اجازه نشر ندادن به کتابی که هفده بار منتشر شده خیلی بیمعناست! حالا برداشتن نام من از فیلمی که صدها بار با نام خودم پخش شده خیلی بیمعناترست. دو دهه پیش مقامات سیمای جمهوری اسلامی مثل «رفقای اقلیت» با دو فیلم دیگر من، «آقای بیمهای» و «نقش» همین برخورد را کردند و فقط به شرط حذف نام من بود که به آنها اجازه پخش دادند!
از حذف نام سازندهی اثر بدتر، حذف صحنههائی از یک فیلم است که به هر دلیلی انجام گرفته باشد شرم آورست. دست به این کار زدن، بدون اطلاع و موافقت خالق اثر، حتی به دلیل هنری و تکنیکی و حرفهای، عملی است بسیار مذموم. بویژه آنکه این تیغِ بیدریغ نزدیک به نیمی از فیلم را از دَماش گذرانده باشد! یکی از صحنههای قابل ملاحظهای که نمیدانم به چه دلیل حذف شده تاریخچه ترکمن صحراست از زبان یکی از ریش سفیدان ترکمن. شاید اگر ذهنم یاری میکرد و حرفها و تصاویر این صحنه را به یاد میآوردم میتوانستم علت حذف آن را حدس بزنم.
با اینهمه دیدن دوباره این فیلم پس از اینهمه سال برایم تلخ/شیرینیهای بسیار بههمراه داشت. یاد آن همه شور و شوق برای دفاع از بیپناهانی که امروزه بیپناهتر از پیش نیز شدهاند. و باز هم یادی از توماج و آن سه ترکمن جوان که در اوج همان شور و عشق به زخمی بر دل ما بدل شدند.
مطلب را با یاد مادر داغدیدهای به پایان میبرم که همین چند روز قبل عزیزانش را تنها گذاشت و به دنبال پسرش، توماج، رفت. یادش گرامی.
پنجشنبه ۹ آذر ۱۳۹۱ - ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲
عصر نو
آذر ۲۱، ۱۳۹۱
مزدوران حکومتِ کثیف--نجس وننگین آخوندی
مزدوران حکومتِ ننگین،پس ازسه دهه گُه خوری ازآخورِرژیم ولایت وقیح آخوندی،امروزه چه خوشگل،خوشگل حرف می زنند
چه خوشگل چه خوشگل شدیدامشب
عربده کشی های جدیدومدرن اکثریتی های خائن
هرچه تلاش می کنیم تادرقبال عربده کِشی های فدائیان همیشه خائن اکثریتی،مهرسکوت رابرلب بزنیم ومحیط وپیرامون جنبش پاک وپیشتازفدائی راباآوردن اسم ونام این جریان پُرگُه آلود،آلوده ومسموم نکنیم اماگویالجن پراکنی این باندوجریان فاسدوبدبوشده وهمیشه خائن تمامیت ونقطه پایانی نداردوبوی گندوتعفنِ این باندتبهکارومافیائی،هرروزازدهان وزبان یک نفربی شرف تروپست فطرت ترازفرخ نگهداربه بیرون تراوش می کند
لمپنیسمِ دینی،اسلامیِ باندفدائیان اکثریت،که جزعربده کِشی وخوش رقصی برای حکومتِ ننگین آخوندی هیچ شغل وکارشریفِ دیگری نداشته ونداردامروزه جهت توجیه روسپی گریهاوفاحشه گریهای سیاسی،عقیدتی،سازمانی خود،باردیف کردن چندکلمه وجمله وچپاندن آن دردهان فردی مفلوک وبدبخت وبیچاره وزواردررفته ترازعروس خانم فرخ نگهداربنام بهروزخلیق،سعی دربازخریدآبرووحیثیت وشرف فروخته شده خودرادارندکه زهی فکروخیالی باطل
لمپنیسم دینی اسلامیِ فدائیان خائن اکثریت،چه کوشش وتقلاودربازخریدآبروی فروخته شده خود،چه دست وپابزندیانزند،حکمشان همان است که قبلاًباقاطعیت گفته ایم
باروده فرخ نگهداربایدآخرین مزدوراکثریتی رابه دارمجازات کشیدونسل این باندکثیف وخائن راازروی کرهٌ زمین،برای ابدیت بایدسوزاندوخشکاندحتی زودترازآخوندوآخوندیسم
لمپنیسمِ دینی،اسلامیِ باندفدائیان اکثریت،که جزعربده کِشی وخوش رقصی برای حکومتِ ننگین آخوندی هیچ شغل وکارشریفِ دیگری نداشته ونداردامروزه جهت توجیه روسپی گریهاوفاحشه گریهای سیاسی،عقیدتی،سازمانی خود،باردیف کردن چندکلمه وجمله وچپاندن آن دردهان فردی مفلوک وبدبخت وبیچاره وزواردررفته ترازعروس خانم فرخ نگهداربنام بهروزخلیق،سعی دربازخریدآبرووحیثیت وشرف فروخته شده خودرادارندکه زهی فکروخیالی باطل
لمپنیسم دینی اسلامیِ فدائیان خائن اکثریت،چه کوشش وتقلاودربازخریدآبروی فروخته شده خود،چه دست وپابزندیانزند،حکمشان همان است که قبلاًباقاطعیت گفته ایم
باروده فرخ نگهداربایدآخرین مزدوراکثریتی رابه دارمجازات کشیدونسل این باندکثیف وخائن راازروی کرهٌ زمین،برای ابدیت بایدسوزاندوخشکاندحتی زودترازآخوندوآخوندیسم
عربده کِشی های لمپنیستِ اکثریتی:بهروزخلیق
درست است که فراخوان بدون تمايز قائل شدن از احزاب، سازمانها و فعالين چپ خواسته است که به فراخوان پاسخ مثبت دهند، ولی در فراخوان خطوط مشترک نظری و برنامه ای سه جريان قيد شده است. البته خطوط کلی. سه جريان قصد ايجاد تشکل بررگ چپ برپايه سيستم فکری و عملکردی "سوسياليسم واقعا موجود" و با الگوی احزاب کمونيست سنتی را ندارند. چنانچه گفته شد ما می خواهيم تشکلی به وجود بيآوريم که عميقا به آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسياليسم باورمند باشد. اين پروژه، مشارکت کمونيست ها و يا سوسيال دمکرات ها را منع نکرده است ولی سه جريان بر شکل گيری چپ دمکرات و سوسياليست تاکيد دارند
__________________________
مزدورِخودفروخته بهروزخلیق
لطفاًببندآنجای خریت ات را
لطفاًببندآنجای خریت ات را
کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن
رفیق البرز
هرگزازیادهایمان نخواهیم بردآنگاه وآنزمان که رهبران جنبش پیشتازفدائی درراستای
نابودی بلادرنگ وسریع حکومت ننگین ونوظهورآخوندی باگردآوری نیروهای رزمنده فدائی
وکمونیست درترکمنصحرا-جنگ ونبردمسلحانه راآغازکردنداماناگهان ودرست دروسط این
مبارزه -زالوهای سیاسی که هیچ درک درستی ازمبارزات سیاسی -اجتماعی که جای
خوددارد...حتی به اندازه سرسوزن -نه اطلاعی ازجنگ ودعواهای عادی ومعمولی بین
دونفرداشتندونه هیچ سوادوآگاهی ازخودواژه سیاست ...تاچه برسدبه آنکه درکی درست
وواقعی ازخواسته های برحق خلق ترکمن صحراداشته باشند...که بماند..حتی هیچ جایگاهی
دربین مردم عادی نداشتندکه این نیزبماند... هیچ نقش وتاثیری درروندمبارزات چریکهای
فدائی خلق وحتی جایگاهی دربین هواداران صادق این جنبش نداشتند ومعلوم نشدکه ازکدام
جهنم دره وخراب خانه ای پیدایشان شد?اماهرچه بودوشدبااسم ونام وآرم ومارک
-عضوودبیروکادرمرکزی فلان سازمان وگروه ونیرو سیاسی دیگروخوشبختانه همگان نیزتحت
پوشش یک کمیته پرازاخته سیاسی به نام(کمیته صلح)جهت ایجادصلح وآشتی مابین چریکهای
مسلح فدائی خلق وحکومت ننگین نوظهورواردمعرکه وساطت وآشتی پذیری شدند
_________________
بررسی درگیریهای خشونت بارسال58 گنبد
مسئولین ستاد از حمله مسلحانه پاسداران کاملا
غافلگیر شده ،نمیدانستند در مقابل این حمله چه واکنشی از خود نشان دهند. قربان
شفیقی (آرقا) با مشورتی کوتاه با دیگر مسئولین ستاد و کانون تصمیم به مقاومت
مسلحانه میگیرند. مردم خیلی سریع اقدام به سنگر بندی خیابانها میکنند. در مدت کمی
شهر گنبد به دو قسمت ترکمن نشین و غیر ترکمن نشین تقسیم میگردد.بعلت کمبود سلاح ،
مردم با سلاح های شکاری خود به کمک رزمنده ها میشتابند.
خبر درگیری در سراسر ترکمنصحرا میپیچد .از شهر
ها و روستا ها سیل کمک های غذائی و نیروی انسانی سرازیر میگردد.برای جبران کمبود
سلاح ، جوانان روستائی با تفنگ های شکاری و برخا با دستهای خالی با همراهی»
فدائیان ترکمنصحرا» اقدام به خلع سلاح پاسگاه های ژاندارمری نموده، به کمک
رزمندگان در گنبد میشتابند
..............................................
با اصرار و پیشنهاد آیت الله طالقانی هیئتی از طرف دولت موقت، برای برقرای صلح و
آتش بس به منطقه اعزام میگردد. در ترکیب هیئت صلح آقایان خلیل رضائی پدر رضائی
ها ازشهدای مجاهدین خلق،علی رسولی که بعد ها بعنوان رئیس دفتر بنی صدر منصوب
گردید،ملیحی ،رسولی، و دکتر طبا طبائی استاندار وقت مازندران و از اعضای سازمان
مجاهدین خلق ،که چندی بعد توسط رژیم جمهوری اسلامی تیر باران میگردد ،جای داشتند.
کادر رهبری چریکهای فدائی خلق هم برای همکاری با هیئت صلح دولت موقت، اکیپی را
به منطقه اعزام میدارد.(در ترکیب هیئت سازمان :مهدی فتا پور،امیر مومبینی،
مستوره احمد زاده،اشرف دهقانی، مهدی سا مع،محسن مدیر شانه چی حضور داشته اند.)بخشی
از اکیپ سازمان هیئت صلح دولت را همراهی نموده و بخش دیگری هم از طریق آق قلا برای
مذاکره مستقیم وارد شهر گنبد میشوند.از طرف ترکمنها هم ارزانش، حکیم مختوم،توماج
،بهمن و تاجی بعنوان هیئت صلح تعیین میشوند. آنهاطی مذاکراتی با نمایندگان دولت
موقت به توافق میرسند که بمدت 72 ساعت آتش بس اعلام گردیده تا طی این مدت خواسته
ها و مسائل دو طرف درگیر مورد بر رسی قرار گیرد
آذر ۲۰، ۱۳۹۱
درج مجددیک ویدئوکلیپ
همخوانی زیبای مردم یزددرمراسم به اصطلاح عزاداری اماعزاداری علیه
خامنه ای دجال وبیت کثیف ونجس رهبری
عزاداری که نه،اتحاددرفریادیک دردمشترک علیه کلّیت نظام کثیف آخوندی
وخوشبختانه،هنوزبوی اتحادوهمبستگی ازاین مردم به مشام می رسد
دور،دوردین فروشان است
اطلاعیهٌ سازمان مخفی ایران
بنام خلق قهرمان ایران
رفقاویاران مباررز
پس ازحادثهٌ رخ داده برای رفیق البرزمسئول کمیتهٌ خارج ازکشوروطبق دستورپزشکان،نیازمبرم به استراحت وعدم تحرک فیزیکی بمدت سه ماه تابهبودی کاملِ رفیق البرز،طبق تصمیم اعضای کمیتهٌ خارج ازکشوروکمیته مرکزی سازمان،مسئولیت کمیتهٌ خارج بطورموقت وضروری،به رفیق بهمن سپرده شد
لازم به توضیح ویادآوری ست که آدرس ایمیل این کمیته توسط رفیق بهمن بازدیدوچِک خواهدشد.جهت تماس باکمیته خارج ازکشوروارسال پیام برای رفیق البرز،ازدوآدرس نامبرده شده درزیراستفاده کنید
لازم به توضیح ویادآوری ست که آدرس ایمیل این کمیته توسط رفیق بهمن بازدیدوچِک خواهدشد.جهت تماس باکمیته خارج ازکشوروارسال پیام برای رفیق البرز،ازدوآدرس نامبرده شده درزیراستفاده کنید
بادرودوسپاس
سازمان مخفی ایران
رفیق بهمن مسئول موقت کمیتهٌ خارج ازکشور
کمیتهٌ خارج ازکشور
________________________
رفیق البرز
آذر ۱۹، ۱۳۹۱
شش سال پیش-سایت سازمان مخفی
واکنش خبرگزاری های
رژیم منفوراسلامی بعد از ترور قاضی های ددمنش چون قاضی نامقدس توسط هسته های چریکی
مسلح در سازمان مخفی
عنوان خبر:توسط سازمان چریکهای فدائی اعلام شد :
ترور بعدی قاضی مرتضوی وقدیری ابیانه :
خبرگزاری انا :
سازمان مخفي جوانان مسلح چريك هاي فدايي در سايت اختصاصي خود، ترور قاضي احمدي مقدس معاون دادستان تهران را به عهده گرفت.به گزارش خبرنگار آنا، به نقل از سايت اختصاصي چريك هاي فدايي تحت عنوان گروه
سياهكل، قاضي مرتضوي
دادستان تهران و قديري ابيانه در ليست ترور بعدي اين گروه قرار دارند
شش سال پیش-مطلبی ازرفیق پویان
لازم به یادآوری ست که رفیق پویان،مسئول کمیتهٌ شمال-ببرهای مازندران،درآن زمان بانام سازمانی شهرام،ومسئول بخش مالی درکمیته خارج ازکشوربود
مطلبی ازوبلاگ عصراهانت
آقای طبرزدی: کدام مبارزه منفی
May 15, 2006
انزما ن که بهترین و مبارزترین
و انقلابی ترین فرزندان این مرز بوم درمکانی به نام دانشگاه و تحت عنوان دانشجو
در جهت رسیدن به ازادی واقعی و نجات ملت از زیر ستم و زور و بگیرو ببند و شکنجه و
اعدا م و حتی لااقل برای دست یابیبه حق و حقوق ابتدایی وصنفی خود . با ارسال
شکایت نامه و اعتراض نامه و غیره به مبارزه منفی و آرام و بدون خشونت خود دست زده
بودند شما و امسال شما چون منو چهر محمدی ها و اکبرگنجیها با چنگ زدن بر ریسمان
پوسیده جریان های ضد روشنفکری و ضد اجتماعی و کاملا واپسگرای ارتجاعی به نام جبهه
دوم خردادی ها که به عنوان سوپاپ اطمینان حاکمیت مطلق خواه و اقتدارگریان تعیین شده
و عمل می کردند . تمام تلاش و سعی خود را معطوف به بیراهه کشاندن اینگونه جنبش
های روشن فکرانه کرده و موفق نیز شدید
http://asreehanatblogspotcom-shahramusa.blogspot.com/2006/05/blog-post_15.html
____________________________
____________________________
آقای شاهزاده . کمی اهسته تر . کجا چنین شتابان ؟
شما تنها کار مثبتی که تا بحال کردید فقط و فقط از اسم و نام آنان در جهت منافع شخصی و خصوصی خود و خانواده راحت طلب و اطرافیان فرصت طلبتا ن و بدست اوردن باقی مانده ارث و میراث خانواده سلطنتی یتا ن از چنگ ایت الله های معظم و ثروت اندوز و پول پرست .داد و فریاد ( آی آزادی . آی مبارزه . آی جانفشانی و آی دموکراسی . آی سرزمینم ایران ) را راه انداختید
http://asreehanatblogspotcom-shahramusa.blogspot.com/2006/04/blog-post_27.html
آذر ۱۸، ۱۳۹۱
لگدپرانیِ کدخدایان محله های فدائی
لگدپرانی های سیاسی یک عده به یکدیگر
عده ای پس ازاتمام نمایش سیرک منشانهٌ ایران تریبونال،سرشان راچون کبک اززیربرف بیرون آوردندوتادیدندکه اوضاع بروفق مرادشان نیست،علیه یکدیگر،لگدپرانی کردندواِلااگرازمابود،ماکه هنوزدردادگاه ایران تریبونال،به روی آن سیرک بازاران،بازنشده بود،فحش هایمان رانثاربانی وباعث وعامل ورئیس آن باغ وحش خانه کردیم
اماگویاکدخدایان محله های فدائیان،درپرداخت هزینه های زندگی چون قبض آب وبرق وگازواجاره خانه،بامشکل مواجه شده اندکه بدترازایران تریبونال،اینگونه نسبت به هم لگدپرانی می کنندمابقی قضاوت،باوجدان همیشه بیداروآگاه شماخوانندگان گرامی
اماگویاکدخدایان محله های فدائیان،درپرداخت هزینه های زندگی چون قبض آب وبرق وگازواجاره خانه،بامشکل مواجه شده اندکه بدترازایران تریبونال،اینگونه نسبت به هم لگدپرانی می کنندمابقی قضاوت،باوجدان همیشه بیداروآگاه شماخوانندگان گرامی
خودبخوانیدحدیث وداستانی مفصل ازاوضاع بی ریخت مدعیان بی جربزه
______________________
بهرام رحمانی و تریبونال "مردمی
باید از بهرام رحمانی پرسید که براستی چه کسی به نفع "جهل و جنایت" عمل میکند
________________________________
سازمان
فدائيان (اقليت) به کجا می رود؟
اما در جریان "ایران تریبونال" و رویدادها و مباحثات گسترده ای که بحق مورد
توجه افکار عمومی قرار گرفت، ما شاهد کاربرد یک شیوه سیاسی مذموم و فریبکارانه از
سوی سازمانی در جنبش هستیم که تدارک چی اصلی برای راه اندازی "ایران تریبونال"
بشمار رفته و اعضاء و هوادارانش بطور عملی و سازمان یافته، مجری و نیروی اصلی پیش
برنده اين پروژه بودند. این سازمان، همان سازمان فداییان (اقلیت) است که نه تنها از
لحاظ عملی و به خصوص جمع آوری نیرو برای "ایران تریبونال" نقش آفرینی کرد، بلکه در
حال حاضر هم اعضای آن از سخنگویان این تریبونال هستند
سه سال پیش-مطلبی دیگرازرفیق البرز
باآرزوی سلامتی وتندرستیِ کامل برای رفیق البرز
توضیح
درروزجمعه،۳۰نوامبرمطلع شدیم که رفیق البرزبراثرحادثه واتفاق درمحل کارخود،متاسفانه دچارصدمه دیدگی شدیدبدنی وبه بیمارستان انتقال داده شدطبق بیانات رفقا،رفیق البرزبه هنگام کارازارتفاع پنج متری ساختمان،به زمین وباسطح بتونی برخوردمی کندکه باعث شکستگیِ دست چپ،-آسیب دیدگی درعضلات دست راست وصدمه دیدگی وجراحتِ سخت درهردوپای ایشان می شودکه بلافاصله توسط رفقابه بیمارستان رسانده می شود
طبق گفتهٌ پزشکان دربیمارستان،صدمات وآسیبهای وارده نیازمندبه عمل جراحی داشت که شب چهارشنبه عمل جراحی باموفقیت به اتمام رسیدوامروزطبق گفتهٌ رفقا،رفیق البرزازبیمارستان مرخص ودرمنزل تحت پرستاری ومراقبت رفقامی باشد
________________________
سازمان مخفی ایران
۱۰/۶/۲۰۰۹
درامرگفتارزیرکه توسط رفیق البرزبیان شده است عنوان می کنیم که کلیه رفقای چریکهای فدائی خلق که درحال حاضرازمسئولین وکادرهای رده بالای سازمان مخفی ایران هستند:رفقائی چون رفیق شهرام مسئول کل سچفخا -رفیق پویان مسئول کمیته شمال مازندران- رفیق توماج مسئول کمیته ترکمن صحرا-ورفیق البرزمسئول کمیته خارج ازکشورسچفخا-به عنوان نوجوانان فدائی دربخشهای مختلف سازمان چریکهاکه بخشی ازآن به نوجوانان اختصاص داده شده بود-بخشهائی چون جلسات کتابخوانی -عضویت درهیئت کوهنوردی سچفخادرمازندران - پخش اعلامیه هاونشریات سچفخا-شرکت داشته باآنکه این رفقای گرامی درآنزمان سیزده یاچهارده سال داشتندوآن هنگام که جنگ قهرمانانه وشجاعانه ترکمن صحراعلیه حکومت ننگین اسلامی شروع شداین رفقای گرامی نه تنهاشاهدوناظرآن قیام قهرمانانه ومسلحانه سچفخابودندکه حتی توسط مسئولین سچفخادرآن زمان ودرست درمیان جنگ ومبارزات چریکی -شهری چریکهای فدائی خلق باددمنشان ومزدوران جلادتیمسارفلاحی -جهت بازدیدوآموختن تجربه های سیاسی -نظامی واردشهربندرترکمن شده بودند.چریک فدائی خلق رفیق البرزیکی از رفقائی ست که شاهدزنده وعینی جنگ قهرمانانه ترکمن صحرابود
_____________________________
توضیح:-سازمان مخفی ایران به عنوان تنهاسازمان ونیروی سیاسی درداخل کشوربوده ومی باشدکه ادامه دهنده راه اصلی وحقیقی وواقعی جنبش پیشتازفدائی ازابتدای پیدایش وتاسیس این جنبش توسط رفیق کبیربیژن جزنی -تاحماسه بیادماندنی سیاهکل - وجنگ قهرمانانه ترکمن صحرا-بوده وهیچ سازمان دیگری تحت عنوان فدائی درایران ویاخارج ازکشوروجودخارجی نداشته ونداردکه بخواهداهداف جنبش پیشتازفدائی رابه پیش ببردوهیچکدام ازسازمانهای پرزرق وبرق ورنگ وجلاداده شده سیاسی بااسم ونام وآرم فدائی نه مشروعیت سیاسی دارندونه مقبولیت مردمی .بلکه دکانهاوبقالیهای سیاسی برای کسب درآمدوپول بیش نیستند
________________________
جنبش سیاسی ترکمن ها، گذشته، حال، آینده
بیانیه مذکور تاکید می نماید که
"برقراری پیوند تنگاتنگ جنبش انقلابی این خلق(ترکمن) با جنبش سراسری خلق ها بویژه با جنبش کارگران دارای اهمیتی حیاتیاست.شکل غیر اصولی و مکانیکی این پیوند که با جنبش طرفداران طبقه کارگر تا کنون ادامه یافته است، صدمات و لطمات بزرگی بر جنبش این خلق وارد ساخته است، یعنی در درجه اول خصلت دمکراتیک این جنبش و استقلال تشکیلات سیاسی آن نادیده گرفته شده است." و نتیجه می گیرد که: "کانون سیاسی ـ فرهنگی خلق ترکمن در عمل به زائده تشکیلاتی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) تبدیل شده و به مشایل جنبش انقلابی خلق ترکمن و امر رهبری سیاسی آن به عنوان بخشی از تشکیلات سازمان اکثریت نگریسته می شود."این گروه بر پایه چنین تحلیلی استقلال کانون را از سازمان اکثریت اعلام نمود و با انتشار نشریه ترکمنستان که در سر لوحه آن شعار" دمکراسی برای ایران و خودمختاری شورائی برای ترکمن صحرا" قرار داشت، به فعالیت پرداخت
http://yaghtyturkmensahra.blogspot.com/2006/02/blog-post.html
______________________
______________________
رفیق البرز-مسئول کمیته خارج ازکشو-سازمان مخفی ایران
کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن.ازآغازپیدایش تا به حال
سال هزاروسیصدوپنجاه هفت وپنجاه وهشت دربخش بزرگی ازپروسه سیاسی -نظامی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بویژه بخشی ازآن پروسه -یعنی مبارزه ای کاملامسلحانه وچریکی دربرابرپیدایش موجودننگینی به نام حکومت اسلامی -مسئولین(سچفخا)چون رفقای جانباخته توماج -مختوم -واحدی -وجرجانی علاوه برفراگیرنمودن جنگ مسلحانه نه تنهادرترکمن صحراویامازندران که درسراسرکشور-بخشی ازاهداف ودیدگاههای مردمی خودراصرف ایجادیک مرکزوکانون کاملا فرهنگی وسیاسی معطوف نموده بودندتاباایجاداین کانون علاوه بردفاع وترویج واستقراراهداف سیاسی -اجتماعی بنیانگذاران جنبش پیشتازفدائی بتوانندکلیه نیروهای مبارزوهمه چریکهای مسلح فدائی راگردهم آورده وبااستفاده ازدوتاکتیک-(فرهنگی -سیاسی)و(چریکی -نظامی)بساط موجودنوظهوربه نام حکومت آخوندی رادراسرع وقت وکوتاهترین راه ممکن به هم زده وآن رانابودسازند.
دوراه اساسی ومهم که اگرجنایتکاران مافیائی وخائنین بی شرم وحیاچون علی کشتگرهاوفرخ نگهدارهایاخائنین دیگری که افتخارمی کردندعضو(کمیته صلح)درآن زمان بوده وازطریق این کمیته که کمیته ای فرستاده شده ازطرف خمینی ددمنش بود-تلاش می کردندتابافریب ونیرنگ وحقه بازی های مختص حزب خائن توده وحکومت ننگین نوظهور-صلح وآشتی بین چریکهای کمونیست مسلح وارتجاع آخوندی ایجادکنند...?وجودنداشتندبی هیچ شک وتردیدی ایران عزیزماهرگزشاهدزنده ماندن این حکومت ننگین نبود
جدای ازآنکه اینگونه خائنین درترورنامردانه وناجوانمردانه مسئولین جنبش پیشتازفدائی نقشی اساسی وکلیدی رابازی کرده اماازهمان ابتدای کارشان خوش رقصیهای خودرابرای ملایان ددمنش آغازوتلاش فراوان کردندکه درنبودآن پیشکسوتان راه آزادی -مهمترین طرح وپروسه جنبش پیشتاز فدائی یعنی کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن رانیزبه لجن بکشندکه تاحدودزیادی نیزموفق شدند.
همگان می دانیم که باجان باختن مسئولین سازمان چریکهاجنبش وقیام مسلحانه چریکهای فدائی خلق نه مسکوت ماندونه قطع شد.به مدت شش ماه جنگ مسلحانه درشهرهاواستانهای دیگرچون کردستان-لرستان-بلوچستان -خوزستان وازهمه مهتربه مدت یک سال درجنگلهای شمال کشور-(گیلان ومازندران)توسط چریکهای فدائی خلق ادامه یافت واین قیام درست هم زمان باآن است که فرخ نگهدارهاونورالدین کیانوری ها-واحسان طبری هاوعلی عموئی ها-وصدهاسگ گزمه دیگر-بی پروافریادمی زدندکه:
-ای اماما..ای روح خدا..دستوروفرمان دهیدوفتواصادرکنیدکه برادران کمیته وبرادران پاسداربه سلاحهای سنگین مجهزشوندتاضدانقلابیون راازبین ببرند
اینکه چگونه دیوانه هائی چون علی کشتگرهاوفرخ نگهدارهاوبهرام هاوحسین زهری هاواردجنبش چریکهای فدائی خلق شدندوهدف بی شرمانه آنان چه بودبرهمه رفقای آگاه وفدائی پرواضح مشخص ومعلوم بود.اماهمه این سگ گزمه های آخوندی دست دردست هم وباتلاش یکدیگرتنهاعمل ننگین وشرم آوری که انجام دادندزدودن اسم ونام کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن صحراازذهن وروح مبارزین فدائی وبویژه پاک کردن ازاندیشه ومغزنسل جوان آن زمان بود.نسلی که ازیک طرف هم قلباجنبش پیشتازفدائی راموردمقبولیت ومشروعیت خودقرارداده بود.وهم خطربزرگی برای آنان درآینده به حساب می آمدیعنی همین نسل حاضروموجودچریکهای مسلح فدائی خلق
کانون زیبای سیاسی فرهنگی که توسط مسئولین جنبش پیشتازبنیان گذاری شده بود.بدلیل حوادث ووقایع سیاسی -اجتماعی بویژه باحمله های ددمنشانه ووحشیانه طرفداران مسلمان شده باندتبهکاروجنایتکاراکثریتیهای خائن به سرکردگی فرخ نگهداروهمپالگی های مزدورش وتوده ایهای جاسوس منش که باجان ودل به برادران پاسداروکمیته ای یشان کمک ویاری می رساندندتابه نیروهای انقلابی ومبارزحمله ورشوندبسته شدوازسال پنجاه ونه تاسال شصت وشش ازبین رفته وهیچ فعالیتی ازاین بخش دیده نشدتاآنکه درسال شصت وشش باردیگرسیستم پلیسی حکومت آخوندی درجهت شکاروردیابی نسل جدیدچریکهای فدائی خلق باردیگربااستخدام کثیفترین شخصیتهاوافرادموجوددرباندخائن وجنایتکاراکثریتی مثلافعالیت خودراآغازکرد.این کانون که دراصل به محل ومکان کنترل وبازرسی توسط سربازان امام زمان -جهت شناسائی چریکهای فدائی خلق مبدل شده بودتاچندسال بعدهم نتوانست هیچ نتیجه مثبتی ازخودارائه دهد
هرگزازیادهایمان نخواهیم بردآنگاه وآنزمان که رهبران جنبش پیشتازفدائی درراستای نابودی بلادرنگ وسریع حکومت ننگین ونوظهورآخوندی باگردآوری نیروهای رزمنده فدائی وکمونیست درترکمنصحرا-جنگ ونبردمسلحانه راآغازکردنداماناگهان ودرست دروسط این مبارزه -زالوهای سیاسی که هیچ درک درستی ازمبارزات سیاسی -اجتماعی که جای خوددارد...حتی به اندازه سرسوزن -نه اطلاعی ازجنگ ودعواهای عادی ومعمولی بین دونفرداشتندونه هیچ سوادوآگاهی ازخودواژه سیاست ...تاچه برسدبه آنکه درکی درست وواقعی ازخواسته های برحق خلق ترکمن صحراداشته باشند...که بماند..حتی هیچ جایگاهی دربین مردم عادی نداشتندکه این نیزبماند... هیچ نقش وتاثیری درروندمبارزات چریکهای فدائی خلق وحتی جایگاهی دربین هواداران صادق این جنبش نداشتند ومعلوم نشدکه ازکدام جهنم دره وخراب خانه ای پیدایشان شد?اماهرچه بودوشدبااسم ونام وآرم ومارک -عضوودبیروکادرمرکزی فلان سازمان وگروه ونیرو سیاسی دیگروخوشبختانه همگان نیزتحت پوشش یک کمیته پرازاخته سیاسی به نام(کمیته صلح)جهت ایجادصلح وآشتی مابین چریکهای مسلح فدائی خلق وحکومت ننگین نوظهورواردمعرکه وساطت وآشتی پذیری شدند.
تعدادی ازاینگونه خائنین فرصت طلب سیاسی وافرادخنثی شده که هنوزهم که هنوزاست افتخارمی کردندومیکنندکه عضوآ ن(کمیته صلح )ویابقول ماچریکهای فدائی -(اعضای کمیته خل ها)-هنوزودرحال حاضرزنده ودرکشورهای اروپائی به عیش ونوش وخوشگذرانی مشغولند.که دربین این لاشخورها-شایداگراندک پاکی ودرستی وصداقت دردرون شان وجودداشت اشخاصی چون مهدی سامع هابودندکه اینگونه تیپهای غلط اندازنیزافتخارمیکردندکه عضوی ازاعضای کمیته خلهابودند.کمیته ای که نقش اساسی ومبرم خودرادرترورمسئولین رده بالای جنبش پیشتازفدائی وجنبش ترکمن صحرابه نحواحسن بازی کردند.
کانون فرهنگی سیاسی ترکمن صحرابعدازجان باختن قهرمانانه وشجاعانه مسئولین جنبش پیشتازفدائی وبادستیازی مشتی بی خردوابله بویژه بادست درازی جریان فدائیان اکثریت به رهبری فرخ نگهداربرای سالهای سال به لجن وجنبش ترکمن صحرانیززیربارخیانت سنگین(کمیته صلح)به خاک وخون کشیده شد
بابه لجن کشاندن کانون زیبای فرهنگی سیاسی ترکمنصحرا-نه پروسه سیاسی واجتماعی وفرهنگی -ونه تاکتیک جنگ مسلحانه ونظامی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران به جائی رسیدونه توانست جبهه مقتدررزمندگان خلق راگسترش وارتش قوی ستمدیدگان راتشکیل دهدارتشی که ایجادوتاسیس آن- همه آرزوهاوآمال وازاهداف بزرگ واساسی چهارآذرخش ترکمن صحراو مسئولین رده بالای جنبش پیشتازفدائی درراستای نابودی حکومت نوظهوروننگین اسلامی بود.
ازسال هزاروسیصدوپنجاه ونه تاسال هزارسیصدوشصت وپنج باخیانت نکبت باروننگ آور(کمیته خلها)-دیگرنه اثری ازکانون فرهنگی -سیاسی باقی ماندونه کسی هرگزاسم ونامی ازآن می برد.بعدازجان باختن چهارآذرخش ترکمن صحرا-آنان که باشعوروتیزهوش وعاقل وهمه چیزفهم وبرای جنبش کمونیستی ایران(مغزومخ)بودند؟درنقش ولباس چریک ورزمنده کمونیست وفدائی بابدست گرفتن اسلحه -واردمیدان مبارزه مسلحانه شده امامتاسفانه یکی یکی دردل جنگلهای شمال-(مازندران وگیلان)ویادردرگیریهای خیابانی ومحاصره خانه های تیمی درسراسرکشور-مراکزواماکنی که توسط سران ومسئولین وسرکردگان باندهای مافیائی وتبهکارچون حزب توده ویاتوسط سرکردگان باند فدائیان اکثریت وبعضانیزتوسط اعضای مافیائی مجاهدین خلق -لومی رفتند?کشته وجان باختند.
نیروهای صادق ومدافع خلق -فدائیان کمونیست وشجاع دل درداخل نیروهاوگروههائی چون ارتش رهائی بخش خلقهای ایران(آرخا)-سربداران -کمونیستهای انقلابی ایران -سچفخا(ادامه دهندگان راه راستین جنبش پیشتازفدائی وپیروان ورهروان واقعی رفیق بیژن جزنی وپیروان راه چهارآذرخش ترکمن صحراودراصل سازمان اصلی وواقعی سچفخانمونه های بارزی ازآن هستند.اماهرچه شدبابه لجن کشانده شدن کانون مخصوصاتوسط(بانداکثریت)-به مدت شش سال سکوتی مطلق درسراسرکشوربویژه درمازندران ایجادشد
_______________
شش سال سکوت وخیانت
ازسال پنجاه ونه تاشصت وپنج شش سالی که باندهای مافیائی نامبرده شده درجهت شکارنیروهای بازمانده وحتی شکارهواداران نوجوان وجوان جنبش پیشتازفدائی تاتواستندبرای حکومت ننگین آخوندی خوش رقصی کردند.
درست دراوج گیج ومنگهای سیاسی ایجاد شده بویژه درچهارچوب ومحدوده خل بازی های هرچه بیشترجریانات به اصطلاح چپ وچپگرائی -جریاناتی که باخیانتهای بارزوآشکارخود-خیانتهائی بزرگ وننگ آورنه تنهانسبت به خلق ستمدیده ایران که حتی باخیانت برعلیه رفقاوهم لباسی هاوهم ایدئولوژی های خود-راه فراررادرپیش گرفته وبسیاری ازهواداران نوجوان وجوان رادردل نیروهای ددمنش ومزدوران وحشی دینی واسلامی وابسته به امپریالیسم جهانی -تنهاگذاشتندکانون فرهنگی سیاسی ترکمن صحرانیزدستخوش حوادث ناگوارآنزمان شد.تاآنکه باردیگردرسال شصت وپنج زمزمه هائی ازفعالیت این کانون به گوش رسیدکه نتیجه تحقیقات توسط رفقای فدائی نشان دادباندفدائیان اکثریت باردیگردرجهت خیانتهای متعددوخوش رقصیهای بیشتردست به این توطئه ودسیسه -جهت کمک به سیستم پلیسی -امنیتی حکومت ننگین -زده است...
شنیدن زمزمه هائی ازفعالیت کانون فرهنگی سیاسی ترکمن صحراتنهامختص آن سال نبودبلکه درسالهای شصت وشش وشصت وهفت نیزمجدداتکراروشنیده شدوهربارنیزیاقصم حضرت عباس باندفدائیان اکثریتی درمیان بودویاتوطئه وزارت اطلاعات آخوندی آنهم تحت پروژه وتئوریهاوسناریوهای بازسازی شده پلیسی -امنیتی که توسط حزب خائن توده که ازدم خروس زیربغلشان نمایان می شد.اینگونه زمزمه هاوغمزه های پاسدارپسندهرچه که بودوازهربنگاه جاسوسی وخبرچینی که به بیرون پرت می شدبازنتوانست فعالان فدائی رافریب دهدبه همین دلیل توطئه گران ودسیسه چینان هرگزنتوانستندبه اهداف خودبرسند.مثلا:-بطوری که دریک تعقیب وشناسائی توسط سازمان مخفی وباکوشش وهمت چهاررفیق فدائی خلق ازشهرهای بندرترکمن -بندرگز-کردکوی نتیجه نهائی چنین بدست آمدکه یکی ازعربده کشان دردرون کانون نه تنهایکی ازلاتهاولمپنهای دینی -اسلامی باندفدائیان اکثریت که این شخص دستیار(وردست وامربر)معاون رئیس وزارت اطلاعات درگرگان بود
آذر ۱۷، ۱۳۹۱
احسان نراقی
خواهرومادرآن خداروب.....م
تجربه ای بس بزرگ ازبزرگان به جوانان امروز
بخش تبلیغاتی سچفخا-س.م.ا
باآرزوی سلامتی وتندرستی کامل برای رفیق عزیزوگرامی
چریک فدائی خلق،رفیق البرز
طبق تماس تلفنی بادوپزشک وجراح شکسته بندیِ استخوان درشهرسنت لوئیس،ایالت میسیوری،به وقت آن ایالت ساعت ۲صبح ویک بعدازظهربه وقت شهردوشنبه،حالِ رفیق البرزمساعدوعمل جراحی،برروی دست شکسته وهردوپای صدمه دیدهٌ آن رفیق باموفقیت وبدون مشکل پایان یافت
پژواگ -دوشنبه-تاجیکستان
____________________________
شمارهٌ جدیدپیام سیاهکل
وقتی گرگ ها به جان هم می افتند
خبردریافتی-رفیق بهمن-کمیتهٌ خارج ازکشور
بادرودبه همه رفقای رزمندهٌ فدائی خلق
پس ازحادثهٌ یک هفتهٌ پیش برای رفیق البرز،بدن صدمه دیدهٌ رفیق گرامی یمان ،سرانجام زیرتیغ جراحیِ جراحان وپزشکان قرارگرفت،طبق آخرین خبرازرفقادرایالت میسوری،پس ازسه ساعت نیم،عمل جراحی،پزشکان،حال ووضعیت سلامتیِ رفیق البرزرامساعدوبزودی ازبیمارستان،مرخص خواهدشد
باسپاس-بهمن-آمریکا
آذر ۱۶، ۱۳۹۱
آذر ۱۵، ۱۳۹۱
انتخاب مطلب وپاسخی کوتاه
موقعیت چپ
متأسفانه – و علیرغم میل باطنیمان – اگر بخواهیم در یک جمله، موقعیت چپ ایران را بیان نمائیم، میتوان گفت که، بسیار و بسیار تأسفبار و عقبتر از چند دههی قبل است. اگر روز و روزگاری و بنابه دلائلی، جامعه (و بویژه در درون دانشگاهها) شاهد اعتراضات و جوششهایی علیهی بیعدالتیهای موجود بوده است؛ سالهاست که شاهد آن تب و تابهای نیمه جان گذشته نیست
______________________________________
بارهاوبارهادرتفهیم موقعیت چپ وچپگرایان،بویژه طی دودهه ونیم گذشته،عقایدونظرات سازمان مخفی ایران،اعلام وچاپ شد
اگرازدیدگاه رفقای به اصطلاح چپ ومدافعان چپگرائی،که بصورت پراکنده ومنفعل،درکشورهای خارجی،هرازچندگاهی اقدام به نوشتن مقالاتی بعمل آورده وهرکدام ازآن رفقا،همدیگررامحکوم به،(مرده های متحرک-نیمه جان-بی عملگی جریانهای چپ)متهم کرده ومتاسفانه گویاهیچ نقطه وحدومرزپایانی برای ختم اینگونه جروبحث هاوجنگ وجدل های خانوادگی،وجودنداشته وندارد
باتوجه به بیانات وگفتارهای بسیاری ازرفقای مدعی چپ وچپگرائی،تصویری که می توان ازآنان ارائه داداین است که این رفقا،نه باامپریالیسم جهانی ووحشیگریهای نیروهای نظامی اش-نه بافاشیسم جهانی ومزدوران جنایتکارش-نه بادین ودین سالاران ودارودسته های دزدوقاتل وآدم کٌشهایشان،ونه حتی کمی تلاش درراستای ارائهٌ برنامه های نجات بخش سوسیالیسمِ علمی وواقعی،ووو....بلکه گویاچون (خرچنگها)باهم،علیه هم ،ضدیکدیگرودرراستای نابودیِ یکدیگر،درجنگ ونبردوبزن بزن بوده،ودراین میان،مهمترین تماشاچیِ این نمایش،همان حکومتِ ننگین اسلامی ست،که باتنقلاتِ مختص خود،ازاین نمایش لذت می برد
ازدیدگاه سازمان ما،ازسال ۱۳۶۷،وپس ازقتل عام رفقای کمونیست وفدائی درزندانهای حکومتِ جنایتکاروفاشیستی آخوندی،کلیت جنبش کمونیستی وچپگرائی درسراسرایران مٌردواگرنیمه جانی درپیکراین جنبش وجودداشت،اعضای سازمان مخفی ایران،باتشکیل این سازمان به این پیکروبدن نیمه جان،روح وخون وجان تازه ای بخشیده ودوباره آن رازنده کرد
حال امیدآن داریم که این رفقای تحلیلگرومقاله نویس،که هرازچندگاهی،حتی بارهاشده است که ماهی یکباراقدام به نوشتن می کنندوتاماه دیگرخبری ازآنان نمی شود،دربرخوردباواژه هاواصطلاحات،ازجمله دربرخوردباکلیت چپگرائی،همگان رادرآتش جنگ ودعواهای خود،نسوزانندوبه آتش نکِشندهرچندآن جنگ ودعواهای خانوادگی،که فقط یک تماشاچی لذت بردارد،مربوط به خودشان ومابین خودشان می باشدومادخالتی درآن نمی کنیم،چون کسی که خودراعمداًبخواب زده است،بیدارکردنش کارحضرت فیل است
اگرازدیدگاه رفقای به اصطلاح چپ ومدافعان چپگرائی،که بصورت پراکنده ومنفعل،درکشورهای خارجی،هرازچندگاهی اقدام به نوشتن مقالاتی بعمل آورده وهرکدام ازآن رفقا،همدیگررامحکوم به،(مرده های متحرک-نیمه جان-بی عملگی جریانهای چپ)متهم کرده ومتاسفانه گویاهیچ نقطه وحدومرزپایانی برای ختم اینگونه جروبحث هاوجنگ وجدل های خانوادگی،وجودنداشته وندارد
باتوجه به بیانات وگفتارهای بسیاری ازرفقای مدعی چپ وچپگرائی،تصویری که می توان ازآنان ارائه داداین است که این رفقا،نه باامپریالیسم جهانی ووحشیگریهای نیروهای نظامی اش-نه بافاشیسم جهانی ومزدوران جنایتکارش-نه بادین ودین سالاران ودارودسته های دزدوقاتل وآدم کٌشهایشان،ونه حتی کمی تلاش درراستای ارائهٌ برنامه های نجات بخش سوسیالیسمِ علمی وواقعی،ووو....بلکه گویاچون (خرچنگها)باهم،علیه هم ،ضدیکدیگرودرراستای نابودیِ یکدیگر،درجنگ ونبردوبزن بزن بوده،ودراین میان،مهمترین تماشاچیِ این نمایش،همان حکومتِ ننگین اسلامی ست،که باتنقلاتِ مختص خود،ازاین نمایش لذت می برد
ازدیدگاه سازمان ما،ازسال ۱۳۶۷،وپس ازقتل عام رفقای کمونیست وفدائی درزندانهای حکومتِ جنایتکاروفاشیستی آخوندی،کلیت جنبش کمونیستی وچپگرائی درسراسرایران مٌردواگرنیمه جانی درپیکراین جنبش وجودداشت،اعضای سازمان مخفی ایران،باتشکیل این سازمان به این پیکروبدن نیمه جان،روح وخون وجان تازه ای بخشیده ودوباره آن رازنده کرد
حال امیدآن داریم که این رفقای تحلیلگرومقاله نویس،که هرازچندگاهی،حتی بارهاشده است که ماهی یکباراقدام به نوشتن می کنندوتاماه دیگرخبری ازآنان نمی شود،دربرخوردباواژه هاواصطلاحات،ازجمله دربرخوردباکلیت چپگرائی،همگان رادرآتش جنگ ودعواهای خود،نسوزانندوبه آتش نکِشندهرچندآن جنگ ودعواهای خانوادگی،که فقط یک تماشاچی لذت بردارد،مربوط به خودشان ومابین خودشان می باشدومادخالتی درآن نمی کنیم،چون کسی که خودراعمداًبخواب زده است،بیدارکردنش کارحضرت فیل است
_______________________
جنگ خرچنگها:-آیاتابحال چندخرچنگ رادریک محفظهٌ بسته،انداخته ایدودیده ایدکه باهم چکارمی کنند؟
واق واقهای بنی سگ
من نبودم....من بعدهاشنیدم...نه من ندیدم...نه نه من نگفتم...نه نه اصلاًاین طورنبود...نه نه ...یک نفراون زمان به من خبرداد...کی...من؟...اصلاًخبرنداشتم ...کی ...من...؟ اصلاًاون زمونها،مسئول اونجامن نبودم...کی من نه نه اصلاًداستان این جوری نبود....داستان ازاین قراربودکه اون شب من وخانمم داشتیم حموم می کردیم...نمی دونم چی شدکه خبرآوردن توشمال جنگ شده...نه نه دروغ گفتن .کی...من؟...اصلاًمن چیزی رونشنیدم
_________________________
آقای ابوالهول بنی سگ؟...پس شماچکاره بودید؟کسی که اززیربیضه های خمینی دجال ردشدویک شبه شدرئیس جمهورو نور چشم وپسروفرزندخمینی یابرگ چغندروبادمجان،یاچماق وهویج؟شماآن زمان چکاره بودید
یکی دیگرازواق واقهای بنی سگ،زن صیغه ای مسعودرجوی
من شنیدم چهارنفرروکٌشتن
آذر ۱۴، ۱۳۹۱
فیلم کاملِ آرگو
جهت دیدن فیلم ابتدایکی ازسه گزینه یانام سایت وسروردرسمت چپ راانتخاب،سپس باحذف تصاویرفلش پلیرهای تبلیغاتی،برروی فلش پلیراصلی،کلیک کنید
سه سرور
sockshare-flash hos-putlocker
یهودیسم-اسلامیسم:ودودول پسران خردسال
تصويب قانون ختنه کودکان درپارلمان آلمان
جنگ دودولی،بین سه فاشیست
یهودیسم واسلامیسم:دین وایمان ومذهب وخدایمان راکه به باددادید؟بادودول بچه هاهم آره
______________________
ايمان مازياک مسئول شوراي مسلمانان آلمان ميگويد دادگاه کلن که ختنه را غير قانوني اعلام کرد غير مستقيم از يک جنگ بين فرهنگها(بخوانیدجنگ بین دودولها)دفاع ميکند
__________________________
استفان کرامر مسئول شوراي يهوديان:با ختنه کودک آنها را وارد يک گروه مذهبي و يک جمع ميکنيم و اين اهميت درجه اول دارد.
بخوانیداهمیت دودول بچه های خردسال درجوامع مذهبی
آذر ۱۳، ۱۳۹۱
سیرک بازاری دیگربنام کنفرانس پراگ
ازسیرک بازاری دیگربنام کنفرانس پراگ،وازنتیجهٌ کنفرانس این رقاص خانهٌ سیاسی(چون دادگاه ابلهان درایران تریبونال)تنهادونفرخبردارند
وزارت نجس وکثیف اطلاعات آخوندی وعروس خانم خوش رقص شان،فرخ نگهدار
_____________________
کنفرانس پراگ فرخ نگهداروجوادخادم
واقعیت اینست که تکلیف بسیاری از ما با
وزارت
اطلاعات و آقای فرخ نگهدار بسیار روشن است
تکلیف ما با آقای جواد خادم و آن تاجران دلسوز و مهربان ایرانی مشخص نیست؛
تکلیف ما با آقای دکتر شهریار آهی و گذشته و امروزشان مشخص نیست؛
تکلیف ما با آقای سازگارا و گذشته و امروزشان مشخص نیست؛
تکلیف ما با آن چریک اکثریتی - توده ای روشن نیست؛
تکلیف ما با آن مدعی رهبری در کردستان، گاهی سلطنت طلب، گاهی اصلاح طلب، گاهی سبز و نیمه ای دیگر انحلال طلب مشخص نیست
تکلیف ما با آقای دکتر شهریار آهی و گذشته و امروزشان مشخص نیست؛
تکلیف ما با آقای سازگارا و گذشته و امروزشان مشخص نیست؛
تکلیف ما با آن چریک اکثریتی - توده ای روشن نیست؛
تکلیف ما با آن مدعی رهبری در کردستان، گاهی سلطنت طلب، گاهی اصلاح طلب، گاهی سبز و نیمه ای دیگر انحلال طلب مشخص نیست
پس ادعای شاهی وپادشاهی درکارنیست
بااین پاسخ فردی بنام رضاپهلوی،پس ادعای شاهی وپادشاهی درکارنیست.طبق اعترافات ایشان،این مردم هستندکه بایدتصمیم بگیرند
دراینجا،مابعنوان بخشی ازهمان مردم،بزودی تصمیم نهائی راخواهیم گرفت،وتابه اینجای کار،تاج وتخت وادعای شاهی وپادشاهی،بی شاه وبی پادشاه
آذر ۱۲، ۱۳۹۱
قضاوت باوجدان بیدارشما
دربرخوردباخصلتهای فردی این افراد،ازدیدگاه
آنان،مسیحیان همه گوسفندوعیسی مسیح هم شبان این گوسفندان.اگرهرفردی سیلی محکمی
برصورت یک مسیحی زدفردمسیحی بایدداوطلبانه،طرف دیگرصورتش راسیلی خورکرده تااینجوری
دشمن را(شرمنده اخلاقش)کندپوچی وبی هویتی این افرادتاآن حدکه دولت ترکیه بادیپورت
یک اتوبوس پرازپناهنده ایرانی،که پانزده راس مسیحی گوسفندنیزدرمیان آنان بودندنه
تنهادوسیلی به طرف صورت که لگدی محکم به دم کون مسیحیت زده،همه راحقیقتأچون
گوسفندان زبان بسته تحویل دولت ایران دادواین افراد،خود،به زندگی گاووگوسفندی وبه
حفاظت ونگهبانی ازدامداری دینی،عیسی یشان درآنکاراادامه می دهند
______________________________________
اشرف دهقانی
کشیشان به مردم تحت ظلم و ستم، از "بخشش" و "گذشت" های مسیح در مقابل
ظالمان می گفته و می گویند؛ و به رواج این پند از جانب وی می پردازند که وقتی فرد
ظالمی سیلی ای به یک طرف صورت ات زد به جای مقابله با او و اقدام به اعمالی که
اساساً امکان سیلی زدن به تو را از او بگیرد، طرف دیگر صورت ات را به طرف آن فرد
ظالم بگیر تا یک سیلی دیگر هم به تو بزند
آذر ۱۰، ۱۳۹۱
انتخاب مطلب وپاسخی کوتاه
درسوگ مادرگرامی
مادرقربانتاج اجه
مادرقربانتاج اجه
________________________________
انتخاب مطلب وپاسخی کوتاه
سعید صارمی
سعید صارمی
توکه ازمعامله نصیبت جزبادنیست،حدیث بادفروشان چه میکنیباور
ایران تریبونال تمام شد. هر چند اگر که گردانندگان و هودارانش بخواهند با سرگرم کردن خودشان با پالتاک بازی ، و این قبیل تحرکات ، نشان دهند که اتفاقی نیفتاده است. اتفاق افتاده است. این را هر عقل سلیمی درک میکند. وقتیکه مخالفین این جریان را به جمهوری اسلامی نسبت دادند، اتفاق افتاد، و این کنه قضیه است
________________________________
شایدسازمان مخفی ایران اولین نیروی سیاسی بودکه سیرک بازارِاحمقانه ای بنام ایران تریبونال راسرجای خودنشاند
بااولین واق واق هاونغمه های پاسداروآخوندپسندِدکان دارانِ این بقالیِ نوظهور،سازمان مخفی ایران فریادزدواعلام نمودکه
بااولین واق واق هاونغمه های پاسداروآخوندپسندِدکان دارانِ این بقالیِ نوظهور،سازمان مخفی ایران فریادزدواعلام نمودکه
درپس پردهُ دادگاه مضحک-مسخره-جوک-احمقانهُ ایران تریبونال چه می گذرد
وقاطعانه جواب وپاسخ دادیم که
هیچکدام ازمادران واقعی وداغدارِخاوران،هیچ پیامی برای ف....ه خانه وگِی خانهُ ایران تریبونال نفرستاده اند
لطفاًکمتردروغ بگوئید.خرخودتان هستیدوآن اربابان انگلیسی یتان درلندن
____________________________
وحالا،سینه چاکی ویقه درانی برای اشرف دهقانی،ودکان بازاری بدترازبقالیِ ایران تریبونال
ازصارمی وصارمی صفتان بایدپرسشی کردوآن اینکه:آقای صارمی،این اربابِ شما،چه می کند؟امپریالیسم وسگهای زنجیری اش،پدرپرولتاریای ایران که پیشکش تان؟پدرِپرولتاریای جهان راهم درآوردند؟اماشماوامثال شما،هنوزراه سینه چاکی ویقه درانی راپیش می روید؟
بیست سال پیش،ماچریکهای فدائی خلق،بربی عرضه گی وبی جربزگی شماوامثال شماوآن شازده خانم،ارباب تان(اشرف دهقانی)پی برده بردیم،امروزچه بی شرمانه،عنوان می کنیدکه
بیست سال پیش،ماچریکهای فدائی خلق،بربی عرضه گی وبی جربزگی شماوامثال شماوآن شازده خانم،ارباب تان(اشرف دهقانی)پی برده بردیم،امروزچه بی شرمانه،عنوان می کنیدکه
از خودم دفاعی ندارم بکنم ؛ اما این شرم آور نیست که "اشرف دهقانی" را کسی بنامیم که آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزد؟! باور کنید قصد تقدّس گرایی را ندارم . "اشرف دهقانی" را و نظراتش را میتوان مانند هر انسان دیگری نقد کرد. اما این شرم آور است که در کنار پیام اخوان بنشینی و "اشرف دهقانی" را کسی بنامی که انتقادش به "ایران تریبونال" آب به آسیاب جمهوری اسلامی میریزد
شمابزدل شده هاپرواضح است که هیچ دفاعی ازخودنمی توانیدبکنیدچراکه بی عرضه وبی جربزه بوده وهستید.اربابتان اشرف دهقانی،نه تنهاآب درآسیاب حکومت ننگین اسلامی،می ریزدبلکه حتی خوش رقصی نیزمی کند
شمایقه درانِ اشرف دهقانی،هرگاه ازامپریالیسم وسگهای زنجیری اش(فارغ)وآسوده خیال شدید،لطفاًبه اشرف دهقانی،پیغامی بفرستیدوعنوان کنیدکه مادرگرامی،قربانتاج،مادرهمهٌ چریکهای فدائی خلق ازمیان مارفت،رفتن این مادرگرامی رابچسب گورپدرایران تریبونال وبهرام رحمانی هاکه معلوم نیست درکشورهای اروپائیِ فاحشه پرورچه گٌه ئی می خورند
بربی شرفیِ خانم اشرف دهقانی،هزاران لعنت ونفرین بادکه درسایت احمقانهٌ اینترنتیِ خود،حتی حاضرنیست تصویرِمادرگرامی،رادرج کند،اماتامی تواندفضولاتِ ایران تریبونال رانشخوارمی کند
بربی شرفی یتان،تٌف ولعنت باد
درنگی براظهارات بلقیس روشن
پابپای فعالیتِ بخشِ تبلیغاتی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران
درسوگ مادرِگرامی،مادرِهمهٌ چریکهای فدائی خلق
مادرقربانتاج اجه
مادرقربانتاج اجه
________________________________________
درنگی براظهارات بلقیس روشن
خانم« روشن »بر جرثومۀ کثيفی چون عبدلله عبدلله انتقادمیکند پرسش اينست که اگر «. به نيروھای بين المللی اجازه داد تا افغانھا را بدون آن که محاکمه شوند به قتل برسانندامپرياليست ھا ھزاران ھموطن ما را محاکمه و بعد به قتلگاه ارسال می کردند، آيا خانم روشن با آن موافق بود وعبدلله عبدلله برائت حاصل می کرد؟ آيا با محاکمۀ خلق ما به وسيلۀ شاشوک ھای امريکائی و بعد آنان را به رگباربه ارضای سياسی می رسيدند؟
آذر ۰۹، ۱۳۹۱
آذر ۰۸، ۱۳۹۱
جانهای شیفته-نوشته رفیق خانم پروانه
چریکهای فدائی خلق چگونه زندگی ومبارزه می کنند
دوشنبه ۲۷فوریه۲۰۱۲
درسرزمینی که مردم آن مرده پرست ومُرده های متحرک شوند،عشق بذرهای نورسیده،نه ماندگار،که دربیابان برهوت نادانی وناآگاهی،درمحیط جهل وخرافات و عقب ماندگی ،به جنون کشیده می شود،پولادین اراده هائی می خواهدکه سرنوشت چنین ملّتی راتغییروشجاعانه زندگی کنندوچنین شجاعتی دروجودهرزن ومردایرانی یافت نمی شودبرای تغییرچنین جامعه نفرین شده،بایدبه دنبال قهرمانان آن سرزمین گشت ویافتن آنان کاریست سخت ودشوار
اما به هرحال این قهرمانان ردپاهائی ازخودبرای نجات انسانهاوهم نوعان خودبرجای میگذارند،بایدبه دنبال آن ردپا،مسیراصلی رادنبال کرد.مطمئن باشیدکه به هدف اصلی خواهیدرسیددرچنین شرایط ووضعیت سرانجام ودراوج ناتوانی وناامیدی،فرشته نجات بخش ماهم ازراه رسید
.....................................
این افرادبااستفاده ازقدرت بهائیان مخصوصأانجمنهای بهائی دراسرائیل،آمریکا،انگلستان،استرالیا،کاناداوحتی ترکیه،برای خوددکانی مدرن وامروزی افتتاح،وچون غلامی بی اراده،گوش به فرمان رئیس وروئسای خود،افرادمتعلق به دین شان راچون سیب زمینی وبادمجان وخیاری پوسیده یانورس جداوبراساس بت پرستی بیش ازحدوافراط یاکم بت پرستی پیروان بهائی،آنان راباچوب تشخیص مصلحت وبینش خودرانده وبه محافل مافیائی دینی درکشورهای ذکرشده معرفی وبه طرقهای مختلف،باسرمایه وپول ارسالی بهائیت،گاوهاوغازهای دیانت خودرامی چراند
............................................
دربرخوردباخصلتهای فردی این افراد،ازدیدگاه آنان،مسیحیان همه گوسفندوعیسی مسیح هم شبان این گوسفندان.اگرهرفردی سیلی محکمی برصورت یک مسیحی زدفردمسیحی بایدداوطلبانه،طرف دیگرصورتش راسیلی خورکرده تااینجوری دشمن را(شرمنده اخلاقش)کندپوچی وبی هویتی این افرادتاآن حدکه دولت ترکیه بادیپورت یک اتوبوس پرازپناهنده ایرانی،که پانزده راس مسیحی گوسفندنیزدرمیان آنان بودندنه تنهادوسیلی به طرف صورت که لگدی محکم به دم کون مسیحیت زده،همه راحقیقتأچون گوسفندان زبان بسته تحویل دولت ایران دادواین افراد،خود،به زندگی گاووگوسفندی وبه حفاظت ونگهبانی ازدامداری دینی،عیسی یشان درآنکاراادامه می
دهند
............................................
باشنیدن این پاسخ دیگردنیابرایم آخرجهنم شد.ازروی صندلی بلندشدم وباخشمی به تمام معنابه وکیلم گفتم
ریدم تواون مسلکت..ریدم به اون وکالت ات....ریدم به دهن اون رئیس ات واون دفترودستکت....ریدم به اون دولتت واون اداره امنیت ات....میناناگهان بادستهایش جلوی دهنم راگرفت...من هم بازوردستهای میناراازجلوی دهانم گرفتم وگفتم ...ولم کن...بطورمربوط نیست...وبافریادادامه دادم:....زنیکه بی شرف...توکه نمی تونستی ازپرونده من دفاع کنی....گُه خوردی وکیل من شدی...توی پتیاره تُرک فکرکردی منم مثل توج.....ام.....؟...مثل توف.......م؟...بی پدرومادر...توهیچ می دونی اگه برگردم ایران چی می شه؟....اون پلیسهای خرواحمق تون می دونن چه بلائی سرمون می آرن?اصلاًپلیس خرتون چیکاره که بخوادبرام تعیین تکلیف کنه؟...من خودموبه سازمان ملل معرفی کردم یاپلیس ترکیه...؟...
وکیل زن بیچاره که ازترس ازروی صندلی اش بلندشده بود:گفت:...خوب معلومه...به یو-اِن معرفی شدین....:من هم دادزدم...پس گُه می خوری اسم پلیس رومیاری
..........................................
بعدازاین ماجرا،(بعدهافهمیدم که شهرام،به مینا،گفته بود:...این دوستِ شما،پیشِ خودش،ازشهرام،چه غولی ساخته ومینا،باانداختنِ سرخودبه پائین،تازمانی که واردآتن شدیم،این حرف رادردل خود،نگه داشته،ونسبت به من،سرسنگین ترشده بود،)،برخوردِمیناتاحدودی عوض ودرخودفرورفت،کمترحرف می زد،کم حوصله وتقریباًگوشه گیر،تاآنکه یک روز،وقتی درآشپزخانه،مشغولِ تهیه غذابودیم،بحثهاوصحبتهای ما،بارِدیگربه افرادکشیده شد:...فرزانه گفت:..بهتره بابعضی ازافرادِگروه،بحثهای الکی،سئوالات بی موردیاخواهشهای بی نتیجه نکنید،این افراد،یک محفل ویک شبکه سیاسی اند،ولازمه برخوردِدرست ومنطقی ماباآنها،...افرادِعادی ومعمولی که نیستندکه مابخواهیم بانازوکرشمه های زنانه مون،براشون مشکل درست کنیم...اکثراونها،زندگی شون که هیچ...جونشون روتوخطرانداختندوالانش هم توخطره....هیچ می دونین اگه گیرپلیس بیفتن یابرشون گردونن ایران،چی می شه.....?من متوجه منظورِفرزانه شدم وگفتم:....مگه ملاقات ودیدنِ رئیس شون...نازوکرشمه زنانه...یاایجادِدردسره....گفت:..پروانه...رئیس چیه...رئیس کدومه...؟...بابا...توخیلی موضوع روگُنده کردی؟غولی برای خودساختی...؟اون آقاشهرام هم یک آدمیه مثل من وتو...یک پناهنده...یک دیپورتی بدشانس...بااین تفاوت که خودش رونجات داده اومده استانبول،بااین مهندسِ تُرک،بااون ساختمان سازِتُرک آشناشده،واسشون کارکرده،موقعیت شوبهترکرده حالاهم داره به ماهاواین واون کمک میکنه...گفتم:...همین دیگه...چرااین کارهاازعقل بقیه ایرانیهابرنیومده امایک شخصیتی به اسم شهرام،اینکارهارومیکنه...اون هم توی کشورِغریب...؟تازه فریده خانم میگفت:...اون سازمان سیاسی شون ....اسم سازمانشون چی بودمینا؟...میناگفت:...سازمان هویت
اشتراک در:
پستها (Atom)