چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

آذر ۰۹، ۱۳۸۹

سازمان مخفی ایران رابهتربشناسید

سازمان مخفی ایران رابهتربشناسید

بیوگرافی سازمان مخفی اززبان چریک فدائی خلق رفیق البرز


چریک فدائی خلقی که زیرحملات وحشیانه پلیسی ،سیاسی

 مزدوران ددمنش سی ،آی ،ای،واف بی آی این سگ گزمه های

درنده ووحشی ،این پاچه خوران امپریالیسم،استقامت ومقاومت

می کند،مقاومتی که تنهابدلیل دفاع ازاعتراض برحق هموطننان

معترض ایرانی درسرزمین جهنمی یونان،تحمیل می

شود.مقاومتی که تنهایک خواسته راازطرف وحشی های

آمریکائی طلب می کند.
اعتراف به گناه وجرمی ناکرده.
________________________
اولین مصاحبه یک مسئول رده بالای سازمان مخفی ایران ،یک

چریک فدائی خلق بارسانه رادیوئی تندر:
جان  چریک فدائی خلق رفیق البرزبادسیسه های ضدانسانی

وجاسوسی منشانه سی آی ای واف بی آی  بی اصل ونسب وبی

ترحم ،این سگ گزمگان درنده خووحشی صفت،درخطرکامل

 افتاده است.

دردفاع ازجان یک پناهنده سیاسی بپاخیزیم.

:برنامه این هفته رادیوتندر

باردرودبه رفقای رزمنده فدائی خلق:
رفقای گرامی:

متاسفانه بدلیل مشکلات پیش آمده برای رفقای فدائی درکمیته خارج ازکشور،بویژه مسائل امنیتی وپلیسی ساخته وپرداخته سازمانهای تروریست پرور،سی آی،ای واف بی آی برای رفیق البرزگرامی ویاران مبارزوفدائی ایشان،در.ک.خ.ا.ک .هیچکدام ازرفقای رزمنده بدلیل کنترل شدیدکلیه خطوط تلفنی توسط (سیرچِ)دپاترمنت )،(اداره تحقیقات )ایالت میسوری،نیویورک،شیکاکو،واشنگتون دی سی ،کالیفرنیا(لوس آنجلس)،وبدلیل عدم نشان دادن ضعف امنیتی درامورارتباطات ،باعث عدم ارتباط بارادیو تندرشده آنهم تنهابدلیل تهدیدات رفقادرپنج کشورمختلف علیه سفیران دولت فاشیستی ،مذهبی یونان ،دردفاع ازحق وحقوق پناهندگان سیاسی ایرانی معترض درسرزمین جهنمی یونان،که منجربه به حمله های وحشیانه نیروهای مزدورسی ،آی ای واف بی آی به منازل رفقای عضو.ک.خ.ا.ک بویژه بازداشت وپرس وجوهای کاملاًفاشیستی ،امپریالیستی رفیق البرزگرامی وطبق بازجوئی های فاشیستی ،مذهبی ازرفیق البرز،شکنجه گران وحشی صفت سه اداره جنایتکار،(سیرچ دپارمنت - اداره تحقیقات )- سی آی ای - اف بی آی -که چریک فدائی خلق رفیق البرزرامسئول کلی کلیه تهدیدات علیه سفیران گِی دولت فاشیستی مذهبی یونان می دانند.طی سه باربازجوئی همراه باضرب وشتم رفیق چریک فدائی خلق رفیق البرزتوسط شکنجه گران وحشی سی .آی .ای ،....سازمان نجس سی آی ای نه تنهانتوانست حتی یک کلمه اززبان رفیق البرز،اعترافی بشنودکه سرانجام بارسوائی به تمام معنا علیه مزدوران آمریکائی....،...:رفیق البرز،کلیه مراحل تروریستی رابه گردن سی آی ای وسفیرگِی صفت یونان درآمریکاانداخت.
مسائل پیش آمده طی یکماه ونیم گذشته،باعث آن شدتارفقای عضو.ک.خ.ا.ک موفق نشونددربرنامه های سیاسی رادیوتندرشرکت کنند.
بادرودبه استقامت ومقاومت رفیق البرزدربرابرماموران تروریستی وسازمان تروریست پرورسی ،آی ،ای

پژواگ :مسئول بخش تبلیغاتی وانتشارات سازمان مخفی ایران

____________________________________

:برنامه این هفته رادیوتندر
رفیق نیکدل ورفیق جمشیدشارمهد




http://www.ustream.tv/channel/radio-tondar

___________________________

برای آنکه حافظه تاریخی خودراازدست ندهید

برای اولین بارخلق قهرمان ایران فریادانقلابی یک چریک فدائی خلق ویکی ازبنیانگذاران سازمان مخفی ایران راشنیدند.رفیقی که پابپای چریکهای  فدائی  خلق درسازمان مخفی،پایه های یک سازمان مستحکم وخوف انگیز،سازمانی وحشت ناک برای حکومت ننگین اسلامی دینی ملایان راپایه گذاروتاُسیس کردواولین صدای رسای سازمان مخفی ایران بود.

گفتگوی رفیق البرزنماینده  وسخنگوی سچفخا(س.م.ا)بارفیق جمشیدشارمهد

http://www.ustream.tv/recorded/2282594

_______________________________________
:

رادیو فرانسه

بردلی مننینگ

درحالی که کسی رسمأ نمی داندکه به واقع پایگاه ویکی لیکس چگونه مدارک مخفی فاش شده را تهیه کرده اامامقامات آمریکایی فردی را به عنوان مظنون درجۀ یک این پرونده در حبس نگه داشته اند.
بردلی مننینگ سرباز ۲۳ سالۀ آمریکایی کسی که اکنون در پایگاه نظامی کونتیکو ایالت ویرجینیا نگهداری می شود به جرم ارسال اطلاعات مربوط به دفاع ملی کشوربه منابع غیرمجازمتهم وممکن است به ۵۲ سال حبس محکوم شود
وی دروهلۀ اول در ماه آوریل ۲۰۱۰ فیلم مخفی هلی کوپتر نظامی آمریکایی که در بغداد به سوی غیر نظامیان تیر اندازی می کند را برای ویکی لیکس فرستاد ه و این پایگاه با پخش آن در تارنمای جهانی سبب
شدتا میلیون ها نفر آن را تماشا کنند
درحال حاضردرآمریکا بخشی از مردم وی راخائن ملی و خواهان مجازات شدید وی و بسیاری دیگر ازوی به عنوان فعال آزادی بیان یادکرده و خواهان آزادیش  می باشند

مولانا عبدالحميد .


باسپاس ازآن رفیق چریک مسلح بلوچستانی درارسال این فیلم.
  ________________

بخش انتشاراتی سچفخا

خلق قهرمان بلوچستان ،خودبایدقضاوت کنند

اعتراض مولانا عبدالحمیدبه دولت آخوندی ،دولتی که آخرین روزهای عمرنکبت بارخودرامی گذراند.دولتی که عمرسی ساله پرازجنایتش بزودی زودتوسط چریکهای 
 مسلح فدائی خلق خاتمه خواهدیافت.
 
باسپاس ازآن رفیق چریک مسلح بلوچستانی درارسال این فیلم.

بخش انتشاراتی سچفخا
 _________________

این فیلم بخاطرمحبتهای انقلابی یکی ازرفقای عضوچریکهای مسلح بلوچستان،(جنبش مقاومت مردمی بلوچستان)درسایت سچفخامنتشرشده است.

بادرودهای انقلابی به همه چریکهای مسلح بلوچ


آذر ۰۸، ۱۳۸۹

قسم هیتلری حزب الله لبنان به خمینی و خامنه ای Hezb. Hitler swear

مقاله کامل :-پناهنده سیاسی :نوشته رفیق البرز


(رفیق البرزمسئول .ک.خ.ا.ک .(سازمان مخفی ایران

برای همه رفقای کمونیست وچپگرا،که بزرگترین وبدترین ستمها،درعرصه پناهجوئی ،برآنان اعمال شد.


پناهنده سیاسی :دفاع تادفاع

(رفیق البرزمسئول .ک.خ.ا.ک .(سازمان مخفی ایران
 ____________________

طی سه دهه ازحاکمیت ننگین ترین حکومت درتاریخ بشری برسرزمین ایران،که حاصلی جزقتل وکشتارونابودی نسلهای متفاوت وآوارگی وفرارمیلیونهاشهروندآن سرزمین نداشته ،باعث ایجادپدیده ای تحت عنوان مهاجرت اجباری،وپناه آوردن انسانهابه سرزمینهای بیگانه وعاملی دربه هدررفتن وتلف شدن بسیاری ازانسانهاوشهروندان بویژه نسلی ازنیرومندترین وپرانرژی ترین ،قشردرجامعه طبقاتی ،یعنی نسل جوان نیزشد.

درعلم جامعه شناسی ،باتکیه برپدیده هائی که عامل ایجاداینگونه بحرانهای ناهنجاراجتماعی،سیاسی می شوند.دوتقسیم بندی کلی حاصل می شود.
یک - مهاجران عادی ومعمولی که بیش ازشصت درصدازایرانیان رادرکشورهای مختلف تشکیل می دهند.
دو-افرادواشخاصی که بدلیل داشتن عقایدوتفکرات سیاسی ،ومخالف حکومت وسیستم دولتی حاکمه ،بالاجبار،یاداوطلبانه ،ازکشورخارج شده ومی شوندکه تنهاسی وپنج درصدازمهاجران راشامل می شود.

برطبق قوانین مندرج درحقوق بشرجهانی:
ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند.همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند
 ماده ۳: هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد
ماده ۱۳: الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.
ب) هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد

 ماده ۱۴: الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.
 ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی‌توان از این حق استفاده نمود  
______________________

تنهابااتکابرهمین چهارماده قانونی که پیوندومیثاقی جهانی وبین المللی ،مابین انسانها،به شمارمی آیندبه آسانی می توان حق تغییرمکان برای اقامت وشروع یک زندگی تازه ونورابه خوداختصاص داد.وحدومرزمابین مهاجرت سیاسی (پناهندگی سیاسی)ومهاجرت عادی ومعمولی،غیرسیاسی رامشخص کرد.
طی سه دهه ازحاکمیت ارتجاعی ترین وواپسگراترین سیستم فاشیستی مذهبی دستاربندان وعمامه داران بیسوادوناآگاه بریک سرزمین پهناورکه دراصل کلیه مفادمندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،ازتاریخ وفرهنگ زیبای آن سرزمین ،نشئات گرفته وبه عنوان سمبلی ازقوانین بشری مابین انسانهای زمینی وحتی برای حیوانات بیگناه،پایه ریزی شده ...،متاسفانه مردم ایران بدلیل آلوده شدن دردین ومذهب ،این افیون مخرب توده ها،دراوج ناآگاهی ونادانی مطلق،چنان حریم  تفکرات سیاسی رالجن مال کرده اندکه هربی پرنسیب اجتماعی ،که ابزارهای اجرائی قوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشررادراماکنی چون دفاتردفاع ازحقوق بشر،مراکزمتعلق به سازمان ملل متحد،دردست دارند،پشیزی بروجودایرانی تبارهاقائل نشده ،وبامشاهده این نژاد،باکثیفترین وننگ آورترین رفتارهای ضدانسانی ،باآنان برخوردمی کنند.عامل اصلی  چنین برخوردهای بی پرنسیبانه باملیت ایرانی درسراسرجهان،توسط دم ودستگاههای متعلق به دولتهای بیگانه،نه وجودوحضورحکومت قرون وسطائی ملایان درایران،ونه بدلیل دردست داشتن ابزارهای قانونی وغیرقانونی دولتی توسط نهادهای وابسته به دولتهاست که هرچه دل ناپاکشان خواست هربرخوردوحشیانه ای رابامهاجران ایرانی تبار،چه قشرسیاسی،چه غیرسیاسی بعمل می آورند.بلکه علت اصلی ،درناآگاهی ونادانی سیاسی دراکثریت ایرانیان مهاجراست.
طی سه دهه ازحاکمیت دینسالاران مرتجع ،وتزریق فرهنگ عقب مانده اسلامی،آموزش وپروش انواع واقسام  خرافات وتخیلات بدورازعقل وشعورانسانی،ترویج وگسترش ترس ورعب وحشت،درجامعه،باعث وعامل آن شده است که میلیونهاایرانی مهاجر،باانواع واقسام توهینهاواهانتهاوتوسری خوردنهای ممتد،به مانندبردگان ارزان قیمت وبعضاًنیزحتی به مانندبردگان واجیرشدگان مفت ومجانی ورایگان،همه انرژی ونیروی خودرابزدلانه دراختیاردولتهائی قراردهندکه دراصل همان دولتهاباتکیه برحمایتهای همه جانبه ازسیستم حاکمه درسرزمین خود،باعث آوارگی شان شده اند.
درک نادرست وناقص وپرواضح اشتباهی فاحش ازقوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،توسط ایرانیان مهاجر،باعث آن شده است که حتی ارتجاعیون حاکم برایران،سواربرخرمرادخودشده ویکه تازعالم وآدم شوند.تزریق وترویج وگسترش دین این افیون توده هادرسطح جامعه ،درپروسه های خطرناک ضدانسانی وضداجتماعی مانند:استفاده ازموادمخدر،اعمال خلاف اجتماعی،دزدی وسرقت وجنایت وتجاوزبه حیثیت وشرف وناموس دیگران،فسادوتباهی ووو...یعنی دست زدن به هرنوع اعمال ورفتارغیرانسانی به جزداشتن انگیزه هاوتفکرات سیاسی ،وحتی حمله ویورش وحشیانه به افرادسیاسی،بازتاب وبازیافت خودرادربین مهاجرین ایرانی درخارج ازسرزمین خود،نشان داده،ودراین بین آن درصدکم ازمهاجران تحت عنوان پناهندگان سیاسی،که دراصطلاح عامیانه،به گروههاونیروهاواحزاب سیاسی ایرانی تعلق دارند،صدالبته پای خودراازمهاجران عادی،درترویج وگسترش فرهنگ ضدتفکرات سیاسی،فراترگذاشته ،آنچنان که دیگر،حریم پاک ومقدس وزیبای پناهندگی سیاسی،کاملاًبه یک مرداب ولجنزارمبدل شده است.عدم تشخیص درست مابین حدومرزمهاجرعادی وپناهنده سیاسی،عامل وباعث ایجاددره ای عمیق وطولانی ،بین پناهنده سیاسی ومبارزات سیاسی پناهندگان  برضدحکومت وافرادعادی شده ،که اکثراین مهاجران،نمی دانندوحتی نمی خواهندبفهمندودرک کنندکه برای چه ازکشورخودخارج شده ومتاسفانه،دراین گیرودارپرهرج ومرج وبی نظم اجتماعی تنهاپناهنده واقعی سیاسی،قربانی عواطف واحساسات انسان دوستانه خودمی شود.دلیل این قربانی شدن نیزتنهادرعدم آگاهی وعدم شناخت کافی ازروحیات وخصلتهای مبارزه جویانه یک پناهنده سیاسی ست که برای حفظ اعتقادات وباورهای سیاسی ،عدم تسلیم پذیری درمقابل سیستمهای مخرب دولت حاکمه،حفظ شعوروحیثیت وشرف وغرورومردانگی وزنانگی ،ودفاعی جانانه ازحق آزادزیستن وآزادی انتخاب،به کلیه امکانات وشرایط زندگی  خصوصی خوددرسرزمین مادری اش،پشت پازده وجهت ادامه یک مبارزه همه جانبه،مجبوربه ترک خاک سرزمین ومیهن خودمی شود.پناهنده سیاسی بادرکی درست وواقع بینانه ازمعضلات ومنجلابهای ضدمردمی وضدملی درسرزمین خود،که توسط سیستمهای پلیسی وامنیتی ،وباتکیه برقوانین ضداجتماعی دولتی،وباپشتوانه همه جانبه دولت،که درسطح جامعه گسترش یافته ،وهرنوع دفاعی دربرابراین سیستم مخرب منجربه مرگ آن شخص می شود،مهاجرت سیاسی رابه عنوان سپری مدافع درمقابل تهاجم وحشیانه وهمه جانبه سیستمهای دولتی،انتخاب،ودرخارج ازسرزمین خودبه دفاع ازخودوکلیه حق وحقوقهای انسانی خودمی پردازد.
تفاوت فاحش وآشکاری مابین یک مهاجرعادی ومعمولی بایک مهاجرسیاسی وجوداردودره ای عمیق وپُرنشدنی مابین این دوپدیده ,.پناهنده سیاسی،برای ازبین بردن این دره عمیق ،خودراقربانی وفدای  خوشبختی وسعادت افرادعادی جامعه کرده درحالی که همان افرادعادی،ناآگاهانه وجاهلانه،وبدلیل همان آلوده شدن درفرهنگ ارتجاعی وافیون توده ها،فردمبارزوسیاسی راباحرکات ورفتارهای احمقانه وناآگاهانه،بدرون همان دره پرت می کنند.
پناهنده سیاسی ،بدلیل داشتن سابقه وتجربه درچهارچوب مبارزات سیاسی ،اجتماعی ،خطرکردن درزندگی خصوصی وانفرادی خود،بعدازترک اجباری سرزمین مادری اش،به مانندنارنجکی ست که ضامن آن راکشیده وهرلحظه آماده انفجاری ست که بااین انفجارخود،جهانیان راازوجودوحضورخود،باخبروآگاه می سازد.پناهنده سیاسی که همه چیزخودرادرمقابل مبارزه بادولت ضدبشری حاکم برسرزمین خود،ازدست داده ،درعرصه پناهندگی،دیگرچیزی برای باختن نداردجزجان عزیزوپرقیمت خود.طی دودهه گذشته،درصدبسیارکمی ازپناهندگان واقعی سیاسی یافت شده اندکه دربین میلیونهاایرانی مهاجر،براصل وجودی خصوصییات وویژگیهای مختص یک پناهنده سیاسی ،پایبندوقاطعانه وسرسختانه ازاین حریم پاک ومقدس،نگهداری وحفاظت کنند.حریمی که دراصل ،جایگاهی بس خطرناک ومملوازشوروهیجان سیاسی ،انقلابی،درمبارزه ای همه جانبه بادولتهای فاشیستی،دیکتاتوری حاکمه برسرزمینای خودودیگراست.
دراصل قاطعانه بایدگفت که پناهندگی تنهامتعلق به افرادسیاسی ست که باگردهم آمدن وتشکیل یک جامعه سیاسی ،جامعه پناهندگان سیاسی رابوجودمی آورند
بررسی دقیق درامرفلسفه وجودی ملییتهای مختلف ،آسیائی،آفریقائی،آسیای شرقی و...،که طی دودهه گذشته ،باوحشتناک ترین حرکت وموج ویرانگراجتماعی،سرزمینهای خودراترک وساده لوحانه خودرادرجنگال بی ترحم دولتهای بورژوائی وسرمایه داری(چه اروپائی چه آمریکائی)که این دولتهای فاشیستی وراسیستی،هیچ هدف خاصی ندارندجزاستثماروچاپیدن نیرووانرژی بدنی وفیزیکی افرادمستمندباقیمتی ارزان وبیشتراوقات نیز،مجانی ورایگان،..گذاشته ودولتهای مدعی مدافع حقوق بشروپایبندبه میثاقهای بین الملی مندرج دراعلامیه حقوق بشرجهانی،هرگاه که درقبال این استثمارملییتها،آبرووحیثیت خودرابربادرفته می بینندباعَلَم کردن پرچم ومارک وآرم دروغین دوموکراسی وآزادی،برسرمدافعان واقعی ازحق وحقوق بشرکلاه ،ودراین بین بزرگترین کلاه سیاسی ،اجتماعی برسرمهاجران ایرانی گذاشته شد.جماعت غیرمتفکرایرانی بامشاهده کوچکترین زرق وبرق برخاسته اززرورق دروغین دموکراسی وآزادی درکشورهائی چون ترکیه ویونان،بلافاصله عقل وشعوروفطرت ومنش ملی خودرابه فراموشی ونسیان سپرده وباآلوده شدن درمنجلابهای اجتماعی موجوددراین کشورها،حتی وراثت وخاصیتهای ژنتیکی خودراازدست داده،...واین مرحله تازه آغازی برای غرق شدن درفرهنگ لجنبارکشورهای اروپائی وآمریکائی ست که به محض وروداین جماعت به کشورهای به اصطلاح امن وپرازآزادی ودموکراسی،اثرات مخرب خودرانمایان می سازد.تنهاافرادواشخاصی می توانندخودراازاین مرداب ومنجلاب متعفن شده،نجات دهندکه حقیقتاًدیدگاههائی سیاسی ومبارزاتی داشته،وهرگزدربرابرخواسته های مبتذل وضدانسانی جوامع بربرمنش ووحشی شده وبی ترحم اروپائی وآمریکائی،سرتعظیم فرودنیاورده وزانوخم نمی کنندکه این عمل شجاعانه ،تنهاازیک پناهنده براستی سیاسی برمی آید
بابررسی موشکافانه فلسفه وجودی ملییتهای مهاجر،به حقیقتی بس تاسف برانگیزوشرم آوروخجالت آورمی رسیم.درهیچ ملیتی،آنطورکه ملییت ایرانی ،به مانندگرگهاوکفتارهای درنده،همدیگرراتیکه وپاره کرده ،آنطورکه این جماعت ناآگاه ونادان،قصدنابودی هم رگ وهم خون وهم ریشه خودرادارد،درخصلت هیچ ملیت دیگری وجودنداشته ومشاهده نشده است.ویک پناهنده سیاسی ،به صرف داشتن آگاهی ودانائی اجتماعی،متاسفانه باهجوم ناآگاهانه اماکاملاًوحشیانه این قشروجماعت،راضی به مرگ شجاعانه خودشده وجهت حفظ کلیه خصلتهاومنشهای انسانی خود،مجبوراست که به مانندیک بمب منفجرشود.یابااختیاروگزینش یک زندگی عادی ومعمولی ،عطای این جماعت(آخوندزده)رابه لقایشان ببخشد.بازبایدشجاعانه اعتراف،اعترافی انقلابی ،کردکه پناهنده سیاسی،هیچ انتظارخوش آیندی،ازجماعت افسارگسیخته ندارد.پناهنده سیاسی ،راه مبارزاتی خودراطی وبه هرنوع عمل سیاسی،انقلابی اقدام می کند.
درچهارچوب پناهندگان سیاسی ایرانی درکشورهای مختلف ،دوطیف اساسی بوجودآمده وحضوردارند.
یک - پناهندگان سیاسی که وابستگی به تعدادی ازاحزاب وسازمانهای نیمه مرتجع ومحافظه کاردارند.
دو-چپگرایان انقلابی که به یکی ازگروههاواحزاب وسازمانهای کمونیستی ویانهادهاوانجمنهای ملی ،سیاسی وابسته ودرعرصه چپگرایان نیزبازتفاوتهای فاحش وآشکاری دیده می شودکه این طیفها،طی دودهه گذشته،وبدلیل آلوده شدن درمنجلابهای،فرهنگی ،سیاسی  دولتهای فاشیستی ،امپریالیستی،راسیستی وبورژوائی،خصلت وماهیت وژن کمونیستی وچپگرائی راازدست داده ودرزیرچتردموکراسی  غربیها،به حالتی خنثی وبی حرکت ،به زندگی سیاسی خودادامه می دهند.که دراصل یک پناهنده سیاسی ،علاوه برآنکه هدف اصلی خود،یعنی مبارزه همه جانبه باحکومت ننگین آخوندی راهمیشه وهمواره،مدنظرداشته ،پابپای این مبارزه طولانی،سنگری رابرای تهاجم ودفاع سیاسی ازحیثیت وشرف سیاسی خود،درقبال اپورتونیستهای جیره خوارشده کمونیست وچپگرایان متظاهرسیاسی ،ایجادمی کند.
طی دودهه گذشته ،آنچه که احزاب ،سازمانها،گروههای مدعی چپ وکمونیست،باآن رفتارهاوعملکردهای کاملاًضدانقلابی ومرتجعانه ،باعث نابودی همان قشراندک پناهندگان سیاسی،شدندجماعت عادی ومعمولی ایرانیان مهاجر،مرتکب آن نشدند.غرق شدن نیروهای مدعی چپگرائی وکمونیستی درمنجلاب کثیف  فرهنگ غربی واروپائی،باعث رشدبی سابقه اخلاق ورفتارهای وحشیانه امپریالیسم پسندوخوش آیندفاشیسم جهانی،شده ،وباعث دوری جستن پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان سیاسی چپگراوکمونیست ،ازاین گونه محفلهاوباندهای بی ترحم سیاسی ،کمونیستی شوند.دلیل این دوری جستن پناهندگان سیاسی ،آشکارشدن کلیه منشهای ضدانقلابی این احزاب وباندهای سیاسی درهمان دقایق اول برخوردباآنهاست.منشهائی که دراصل پابپای بیسوادی وناآگاهی میلیونهامهاجرعادی ومعمولی وسردرگم  ایرانی،خودرابه پیش می بردتابازنده دنیای متوحش جماعت ایرانیان خارج ازکشورنباشد
____________________________
بابررسی عملکردهای گروههاونیروهای سیاسی ایرانی درچهارچوب حضورپناهندگان وبرخوردباپناهنده سیاسی ،متاسفانه همه مبارزین رابه یک نقطه تاسف آورونتیجه ای غم انگیزمی رساند.عامل چنین نتایج اسف ناک هم  قبل ازآنکه افرادواشخاص تبهکارومافیائی درباندهاوگروههای سیاسی مرتجع ومحافظه کار،که خودرامسئول ورهبرومدیرآن بخشهامی دانندباشند،متاسفانه خیال بافان چپ وچپگراوکمونیستهای (اضافی)آتش بیارمعرکه هرج ومرج طلبی درجامعه پناهندگان سیاسی ایرانی ،نه فقط دریک کشورکه اگرتنهایک یادوموردبودمی توان آنان رابخشیدبلکه درسراسردنیابودند.
ای کاش وقت وفرصتی پیش آیدتابه جماعت مدعی کمونیست ،فلسفه وجودی کمونیسم راازپایه شرح داد.
نبایدازگروههاونیروهای نیمه مرتجع ومحافظه کارکه شریان زندگی نکبت بارشان به وجودمهاجران عادی وساده دل وهالوبسته است گِلِه وشکایت سیاسی کرد.امابایدمدعیان زبان درازکمونیست ومارکسیست راکه آرم ومارک داس وچکش وستاره سرخ رابه یدک می کشندبه زیرضربات کوبنده انتقادوحتی به میزمحاکمه ای انقلابی کشیدکه چنین برخوردهای اساسی وبنیادی نیزتنهاتوسط پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان چپگراوکمونیست به انجام می رسدنه ازمهاجرعادی ومعمولی که حتی توان دفاع ازخودراهم ندارد.
تجربه تلخ پناهندگان سیاسی کمونیست وچپگرا،ازهنگام آغازترک سرزمین ووطن خودتادست یابی به مکانی امن ،که خوشبختانه ومتاسفانه سالهای سال طول می کشد،؟خوشبختی ازاین جهت که طی این سالهاتجربه های گرانبهائی راکسب وحقیقتاًانسانی سخت ومقاوم بارمی آیدوتاسف ازاین جهت که بربی تعصبی وبی غیرتی وپوچ وبیهوده بودن بسیاری ازنیروهای حرّاف کمونیستی ومارکسیستی  پی برده وازمنش ددمنشی وفطرت پست فطرتی آنان کاملاًآگاه شده وبدین طریق باکسب تجربه ای بس گرانبها،باحفظ کلیه اهداف مبارزاتی خود،دربرابرتوهمات مالیخولیائی کمونیستهاومارکسیستهای(اضافه برمازاد)،سنگری دفاعی رایجادواقدام به مبارزه همه جانبه می کندقبل ازآنکه باحکومت ننگین درگیرشود.
نگاهی بیاندازیم به انواع واقسام نیروها،گروهها،سازمانها،احزاب ،دارودسته های خرده وریزه میزه کمونیستی،مارکسیستی،مائوئیستی،استالینیستی ،جریانات مدعی چپ وچپگرائی ،سوسیالیستی،سوسیال دوموکرات منشهای بی مصرف،مدعیان دفاع ازجنبش کارگری وبه اصطلاح پرولتری ،ووو..(که دین وخداوقرآن شان بیشترازاینها،به آنان برکت عنایت فرماید)...که خوشبختانه یکی دوتانیزنیستندوبه مانندکالاهای بنجل امپریالیستی وچون پشگیل گوسفندهمه جاریخته وازاین جهت درکشورهای خارجی،برای اهداف امپریالیستی ،فاشیستی،صهیونیستی،وفورنعمت است.
سروته کلیه سرکردگان وسردستگان این دکانهاوبقالی های سیاسی رااگربه هم وصل کنیدخواهیددیدکه جرات دورکردن یک پشه ومگس راازخودندارند.که فعلاًمبارزه درعرصه پناهندگی سیاسی ،گوارای وجودشان ومبارزه باحکومت ملایان پیشکش شان....بیهوده وبی جهت عربده های سیاسی می کِشند.
پناهنده سیاسی به ویژه کمونیست ومارکسیست ایرانی ،به صرف خیانتهای نامردانه سرکردگان سیاسی ،به وحشیانه ترین شکل ممکن موردحمله وتهاجم ارتجاع آخوندی ،امپریالیستی قراردگرفت.اکثرمبارزین ،حتی بعدازسالهازندگی ومبارزه مخفی،فرارازدستگیری وبازداشت،نجات جان خودوحتی خانواده،هیچ تصمیمی نمی توانستندونمی توانندبگیرندجزفرارازمخمصه ویافتن پناهگاهی امن .هیچ راهی برای انتخاب ندارندجزترک وفراری مخفیانه ازکشوروبی هیچ شک وتردیدی بدلیل پُشت پازدن برکلیه امیدهاوآرزوهای سیاسی ،مبارزاتی خوددرداخل کشور،امیدخودرابرای آغازیک زندگی جدیدومبارزه ای دیگر،به اسامی پرطمطراق ورنگارنگ کمونیستی ومارکسیستی درخارج ازکشورمی دوزد.طی دودهه گذشته بسیاری ازفعالان سیاسی کمونیست وچپگرابعدازتعقیب وگریزهای پلیسی ،امنیتی،سرسختانه خودرابه کشورهای همجوارچون پاکستان ،ترکیه،ترکمستان ،حتی بعضاًتاقبرس ویونان رسانده ودرگذرازاین راه،همه سرمایه ،نیروومتاسفانه حتی شایدروحیه انقلابی خودرانیزازدست داده وخسته ازمشکلات وسختی های مضاعف سفر،جهت دریافت اندکی کمک وحمایت،بویژه حمایت پولی ومالی ،دستان زحمتکش خودرابه سوی خرحمالان وبزدلان وبی خایه گان کمونیست ومارکسیست درکمیته مرکزی فلان حزب وفلان سازمان کمونیستی ،درازمی کند....استمدادکمک ویاری خواستن همان ومشخص شدن بی شرمی وبی شخصیتی وحرامزادگی سیاسی آن احزاب وسازمانهاهمان.
چاپلوسی وتملق گوئی وفلسفه بافی واراجیف ومزخرفات گوئی توسط این بُزنرهای گرگرفته همان وکشیده شدن شیره رفیق کمونیست که آواره سرزمینی بیگانه شده همان...هرچه زمان وروزگاربدبختی وبدشانسی یک رفیق  کمونیست یایک چپگرای پناهجوبیشترمی گذرد،هرزگیهای سیاسی مدعیان سبیل کلفت نشسته برتاج وتخت درباری درکمیته های مرکزی فلان حزب فاحشه خانه شده کمونیستی ومارکسیستی ،یارئیس وسرکرده فلان باندوگروه فدائی ومدعی چریک ،...وهویت وسرشت ننگین آنان نیزبدتروشدیدترهویداوبارزمی شود،هرچه مشکلات وسختهای محیط جدیدبررفیق پناهنده روی می آوردوفریاداستمدادوکمک ویاری رارساترمی کند،گَندشخصیتی واخلاقی رهبرومسئول وسردبیرودبیروسخنورفلان حزب کمونیست وفلان سازمان مدعی فدائی بیشتربالامی زند...
آلوده ولجنزارکردن محیط پناهندگی سیاسی توسط بخش عظیمی ازسبیل کلفتهای کمونیست ،که طی سالهازندگی بی دغدغه ولذت وکامجوئی ازفاحشه های اروپائی وآمریکائی ،ولخرجی های ممتد،معتادشدن به چاپیدن پول ومال این وآن وکلاهبرداریهای کلان سیاسی ،تشکیلاتی،لذت بردن درکاباره هاو رقاص خانه های کاملاًبورژوائی اروپائی وآمریکائی،ووو....ازآنان افعی درنده خوئی ساخته که هرمارسمی وگزنده راهم می بلعند...دیگرجاومکانی برای فریادهای دلخراش رفیق پناهنده نمی گذارد.که تازه این آغازوشروع یک زندگی تازه اماپرخطرترازسابق برای یک پناهنده سیاسی ست بویژه اگرآن پناهنده یک رفیق کمونیست وچپگراباشد.که درست ازهمین نقطه سنگردفاع تادفاع رابرای خودمی سازد.
_____________________


برخوردهای قاطعانه


دیدگاههای کوربسیاری ازمدعیان کمونیست ومارکسیست ،دربرخوردباپناهندگان سیاسی نیزبرای خودداستانی بس طولانی داشته ودارد.تاپانزده سال قبل هرفردانقلابی وآزادیخواه ایرانی،بدلیل برخوردهای قاطعانه باسیستمها،عملکردها،رفتارهاوکردارهای الیگارشی وکاملاًفاشیستی حاکم براحزاب وسازمانهای کمونیستی ایرانی ،این قشری های مافیائی شده،که به شکلی کاملاًاپورتونیستی،کلیه امکانات موجوددرجنبش کمونیستی رادرچمبره مافیائی خوددرآورده،یامورداتهامات واهی واحمقانه فلان حزب وسازمان قرارمی گرفت یابابی رحمانه ترین شکل ممکن ،باخزعبلاتی چون ،خاتمی چی،رفسنجانی چی ،آخوندچی ،سفارتی چی، دولتی چی،وانواع واقسام چی چی های دیگر،که بیشترتوسط قشرمرتجع ترازآخوندوملایعنی دکانداران دینی درسازمان مجاهدین خلق اختراع وابداع می شد،سرکوب عقیدتی سیاسی  شده وپناهنده سیاسی باهمان برخورداول بااین قشریون مرتجع ،پتانسیل اصلی خودراکه مبارزه باحکومت ننگین بودازدست می داد.وبدترازاین قشریون واپسگراوارتجاعی ،افرادواشخاصی درلباس سیاسی وبانام مستعارکمونیست ومارکسیست وچریک فدائی وفدائیان خلق ،جهت عقب نماندن دراین مسابقه شخصیت شکنی وترورشخصیتی واتهام وسرکوب عقایدافرادپناهنده ،گوی سبقت راازارتجاعیون بی عباوعمامه مجاهدین خلق ربوده وجهت پیشتازشدن درامرخرحمالی های سیاسی ،تشکیلاتی سنگ تمام گذاشته ودررکوردشکنی دراین مسابقه ،حتی به کیهان شریعتمداری هم گفته بودند..زکی ...؟
اعمال ورفتارهائی که بطورسیستماتیک وهمآهنگ باهم ،توسط آن گروههای تبهکارومافیائی شده،به مدت چندین سال رواج خاصی یافته وارائه این سیستم ضدبشری ،نه درراستای اتحادووحدت تشکیلاتی وهمآهنگی بین فعالیتهای سیاسی مابین تشکیلاتهاجهت زایش یک نیروی اپوزیسیونی مستحکم درمقابل حکومت سراسرجنایتکارآخوندی،بلکه تنهادرسرکوب جنبش واقعی پناهندگان سیاسی بویژه سرکوب کمونیستها،مارکسیستها،سوسیالیستهاوچپگرایان انقلابی بودکه بابرخوردهای قاطعانه خود،کلیت فلسفه وجودی نیروهای سیاسی تبهکارومافیائی شده رانه تنهابه زیرپرسشهاوسئوالات اساسی وانتقادی برده بلکه بیشتراوقات نیزشجاعانه دربرابررفتارهاوعملکردهای حقیقتاًخائنانه ،ضدانقلابی وضدبشری وواپسگرایانه آن نیروهاایستاده وآخرین انرژی وپتانسیل باقی مانده مبارزاتی خودرادراین راه ازدست داده وباتمام این وجودبازباحفظ کلیه کرامات مبارزاتی وانقلابی دردشمنی وکینه ونفرت ازحکومت ننگین آخوندی ،یک قدم به عقب پانگذاشتند.
انتظاربسیاری ازمبارزین وآزادیخواهان داخل کشور،ازوجودیک نیروی اپوزیسیون درخارج ازکشور،به عنوان بدنه ای جهت تکیه گاه مبارزاتی ،مبارزه ای که سرانجام یابایددراه آن جان باخت یابعدازواردنمودن هرگونه ضربه سیاسی ،فرهنگی ،اقتصادی وسرانجام عمل نهائی انقلابی یعنی ضربه های نظامی ،فراری موفقیت آمیز وپیروزمندانه راانتخاب کرد،متاسفانه به یک انتظاربیهوده وواهی مبدل گشته وهرمبارزسیاسی بامشاهده اوضاع غم انگیز واسفناک ودرب وداغون نیروهای مدعی اپوزیسیونی ...،..اپوزیسیونی که اصلاًوابداًنه وجودداخلی داشته ونه وجودخارجی،اپوزیسیونی که تنهادرلفافه شعاروعربده کِشی های سیاسی ،به شکل یک زالووطفیلی وانگلهای خطرناک اجتماعی ،دست به هرنوع عمل مفتخوری زده جزمبارزه رودرروباحکومت ملایان،..خط وخطوط مبارزاتی وحتی اخلاق انقلابی وبهترازهمه اخلاق کمونیستی ومارکسیستی خودراتغییروبااتخاذتاکتیکهاواستراتژیهای جدیدوتازه سیاسی ،به برخوردهای قاطعانه بااپوزیسیون مافیائی پرداخته ودرشکل نوین مبارزات خود,دوسنگردفاعی راایجادمی کند
سنگردفاع ومبارزه بااپوزیسیون کاذب وقلابی    ،-   وسنگرمبارزه باکلیت حکومت فاشیستی ،مذهبی  ملایان.
مرحله سخت ودشوارمبارزه برای پناهنده سیاسی ازآنجاآغازمی شودکه ابتداخودرابرای تهاجمات وسیع وگسترده ازطرف اپوزیسیون مافیائی آماده وبرای هرهجوم وحشیانه ،واکنشهای دفاعی ازخودنشان می دهددرجهت داشتن یک پشتیبان وحامی ویک تکیه گاه واقعی ،جهت حمله ویورش،به جمع آوری وگردآوری پاکترین وناب ترین مبارزان سیاسی وآزادیخواه نه تنهادراطراف وپیرامون محل زندگی خود،که درسراسردنیاپرداخته وباارائه بهترین بهترین های خط ومشهای سیاسی ،اجتماعی ،نیروی اپوزیسیون واقعی راایجادودوخط مبارزه برای انقلاب اجتماعی راسرلوحه مبارزاتی قرارمی دهد.
خط ومشی مبارزه بااپوزیسیون کاذب وقلابی وخط ومشی مبارزه باحکومت فاشیستی ،آنهم باگردآوری مبارزترین مبارزوآزادیخواه ترین آزادیخواه به عنوان یک نیروی انسانی وحتی یک نیروی مسلح انقلابی .
اماطی دودهه گذشته باتکیه برحقایق وواقعیتهای موجوددرامربرخوردکلیه نیروهای مدعی اپوزیسیونی ،ازچپ ترین چپهاگرفته تاراست ترین راستهاومحافظه کارترین محافظه کارتاارتحاعی ترین نیروی سیاسی که سازمان مجاهدین  خلق ونیروی عقب مانده سلطنت طلبان ،نمایندگی این بخش رابه صورتی کاملاًمافیائی درچمبره ارتجاعی  خودگرفته وسرپرستی می کنند،باانقلابی ترین افرادایرانی ،تحت عنوان پناهندگان  سیاسی،به هیچ نتیجه مثبتی دست نخواهیم یافت جزنتیجه نابودی سیستماتیکی مبارزین واقعی وسرکوب شدیدنیروهای بپاخاسته آزادیخواه،ونابودساختن کلیه عقایدودیدگاههای مدرن مبارزاتی وسیاسی .به روش وباسیستم کاملاًفاشیستی ،دیکتاتوری وارتجاعی.توسط اپوزیسیون وحشی شده
برخودقشرهای ارتجاعی وواپسگراچه باجماعت مهاجرین عادی وچه با پناهندگان سیاسی زمینه های مساعدی رابرای بازیافت وبازتاب کلیه اخلاقهای اجتماعی ارائه شده توسط حکومت ارتجاعی  ملایان راایجادکرد.ترویج وارائه هرچه واژه واصطلاح آخوندپسند،برخوردهای غیراصولی وغیراخلاقی،ارائه اعتقادات وایدئولوژیهای بی چون وچراقرون وسطائی وعقب مانده،افراط درامربرگزاری بسیاری ازبرنامه های حقیقتاًاحمقانه وبی محتوا،تکرارمکرراتی که تنها اززبان ودهان جماعت عمامه بسربیرون آمده وموردپذیرش قلبی وروحی هرچه مرتجع وعقب مانده های ذهنی بدتر ازخودشان بوده وطی دودهه باشکلی خطرناک وویرانگرکلیه اهداف موردنظرحکومت فاشیستی رابطوراحسن ودقیق پیاده وبرکلیه پروژه های امنیتی وپلیسی حکومت ملایان،پشش سیاسی داده وحریم پناهندگی راآن چنان بر پناهنده سیاسی سخت ودشوارنمودندکه یک پناهنده سیاسی اجبارأمی بایستی پناهگاهی مطمئن تروامن تربرای خود بیابد.اجرای شیوه های تبهکارانه ومافیائی توسط نیروهای مرتجع چون سازمان مجاهدین خلق و سربازان گمنان سلطنت طلبان وساق دوشان ملایان درنهادهاوانجمنهای مذهبی ودینی ،جهت ایجادرعب ووحشت وهراس ،ایجادسد ومانع درامرمبارزه واقعی پناهندگان سیاسی دربرابرحکومت ملایان،وسرانجام اجرای مرحله آخرپروژه های پلیسی وامنیتی وزارت اطلاعات آخوندی درخارج ازکشوریعنی حذف فیزیکی وترورهای ناجوانمردانه ،فعالان سیاسی پناهنده بخشی جزئی ازرفتارهاوعمکردهای ددمنشانه نیروهای مرتجع ومجافظه کاربوده وهست وسازمان مجاهدین خلق باآن دم ودستگاههای عریض وطویل مافیائی خود سردمدارهمه نیروهای سیاسی ،مافیائی وتبهکاراکثرترورهای فیزیکی روشنفکران،فعالان سیاسی درامرپناهندگان سیاسی ،آدم ربائی به مانندباندهای گانگستری،تبلیغاتهای خرمنشانه سیاسی ،فرهنگی مبتذل جهت ساختن بتهای نروماده سیاسی،که درجهت این بت سازی بی شائبه  دست به هرجنایت وخیانتی زده تارقیبان سیاسی خودراازمیدان بدربرده واگرشد حتی ترورفیزیکی نیزبعمل آورده وباشنیع ترین رفتارهای سیاسی ،اولین هجوم وحشیانه خودرابرپناهندگان سیاسی منتقد ومخالف خود بعمل می آورند.که اینگونه رفتارهای بربرمنشانه ازطرف نیروهای مرتجع دیگراگرباسازمان مجاهدین خلق برابری نکند ،حداقل کمترازآنان نبوده ونیست.یک مشت جماعت بی مصرف وطفیلی  که جهت خواسته های هوسبازانه رهبران وسرکردگان مافیائی خود دست به هرنوع عمل بی شرمانه وضدبشری می زنند .همانطورکه مزدوران وابسته به حکومت ننگین جهت برآوردن کلیه خواسته های رهبران مرتجع خودازهیچ عملی دریغ نمی کنند.حتی جنایت درخارج ازکشورکه دراصل نیروهای ارتجاعی درجهت برآورده شدن خواسته های مشترک مابین حکومت ننگین وخودباتمام قوانقش بازوی چپ ارتجاع اسلامی رابرعهده ونقش اساسی خودرابه نحودرخوربازی می کنند. ودراین میان هیچ موجودی قربانی طمع های نجس سیاسی این گروههای بی ترحم نمی شود جز پناهنده سیاسی بی گناه که با کلی آمال وآرزو وامید برای آغازوشروع مبارزه ای تازه باکلیت حکومت ننگین سرسختانه خود رابه خارج ازکشوررسانده است.
اوضاع سرکوب پناهندگان سیاسی  توسط احزاب ونیروهای پرمدعای چپ وکمونیست ومارکسیست بهترازنیروهای مرتجع که نیست صد البته به مراتب بدتر وشدیدترنیزمی باشد.طی دودهه اخیربنجل شده های سیاسی  کمونیست ومارکسیست بدلیل دوری ازشرایط اجتماعی داخل کشور،وآلوده ومعتادشدن به فرهنگهای راسیستی ،فاشیستی وحتی تفویض جانانه خود به فرهنگ امپریالیستی ،ازرده خارج شده وبدلیل عدم اجراوپیاده کردن حتی جزئی ترین خواسته های سیاسی خودیاحتی یک عمل کوچک درقبال شعارهای پرطمطراق وآروغ آورشان ،نه جایگاه خاصی دربین ستمدیدگان ایران دارند ونه جایگاه مثبتی دردولتهای خارجی . این نیروها به صرف داشتن وحفظ اعتقادات وباورهای احمقانه موجوددرچپ بی مصرف شده سنتی کلیه عقده ها وفشارهای روحی وروانی خودرابه طرقی دیگرومدرن ترخالی می کنند.
نیروهای فسیل شده کمونیست ومارکسیست  علاوه برآن که محیط وپیرامون خود رابایاوه سرائی های بیش ازحدآلوده به مشتی مزخرفات وچرندیات سیاسی دراندرباب پرولتاریاورهائی زحمتکشان وانترناسیونال کرده وهرروزباابداع کلمات وواژه های سیاسی بیشترازقبل درمنجلابهای ساخته شده خودغرق می شونددراصل با یک دگردیسی ناکامل سیاسی همه چیز خروخداوخرماراازدست داده وبه فجیع ترین شکل ممکن به موجوداتی طفیلی وانگل وبی مصرف  تبدیل گشته وجهت جبران همه گونه کمبودهای سیاسی ،تشکیلاتی ،اخلاقی ،روحی وروانی  هیچ راه چاره ای ندارند جز حمله ورشدن برپناهندگان سیاسی منتقد خودتاشاید جبران منافات شود.وعقده های تلنبارشده ازشکست مفتضحانه درمقابل حکومت ننگین اسلامی راشاید بتوانند اینگونه خالی کرده وراحت شوند.
درمیان این نیروهاوگروههای مدعی کمونیست ومارکسیست لنینیست که خوشبختانه دکان وبقالیهای سیاسی زیادی راتاسیس کرده اندجو سیاسی آنچنان هست که سگ نیز صاحب خودرانمی شناسد.انواع واقسام دکانهاوبقالی های سیاسی تحت عنوان سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که طی دودهه گذشته همواره وهمیشه نانشان رابه نرخ روزتهیه کرده وخورده اندشاید بدبخت ترین وبیچاره ترین نیروهاوگروههادربین مدعیان کمونیست ومارکسیست باشندبطوری که اگریکی ازگروههای مرتجع ومحافظه کاربه آآنان آذوقه وتوشه نرسانند بیست وچهارساعته خواهندمرد.گروههای کمونیستی نیزجهت ازدست ندادن بسیاری ازلقمه های چرب ونرم  مجبورند نقش مزدوری گری خودرابه نحواحسن اجراکنند.تفاوت نمی کندکه چه کسی وچه شخصی درزیرحمله های لجام گسیخته آنان له ولورده می شودمهم حفظ جایگاه ومکان  ارزان خوری ومفت یابی سیاسی ست وجهت حفظ این مکان دست به هرعمل مضحک وخنده داردست می زنند.ازتقلیدهای کورکورانه ازفرهنگ فاشیستی ،امپریالیستی گرفته تاسرکوب یکدیگر.هرکس تلاش می کند آرم داس وچکش وستاره اش رابراق ترودرخشان ترنشان دهد.درجنگ ونبردقبیله ای که مابین آنان وجود داردتبهکارترین ومافیاترین گروه نه تنهابرنده میدان درندگی وتوحش  وبربریت مدرن می شودوبرای برنده شدن نیزازهیچ عمل شنیع وننگ آوردریغ وکوتاهی نمی کنند.دراین نبردبرای تنازع بقاسرهمه آذوقه وجیره رسانان سلامت باد وگورپدرکارگران وزحمتکشان وپرولتاریای ایران.،
درسیاستهای خائنانه ای که گروههاونیروهای سیاسی کمونیست آنهم با پشت پازدن برکلیه خواسته هاوآمال وآرزوهای طبقه زحمتکشان ایران مرتکب شدندداستان امروزه اینگونه است که هیچ کدام ازاین نیروها حتی دربین عادی ترین ومعمولی ترین قشروافراددرجامعه فعلی ایران نه جایگاه خاصی دارندونه دیگرمی توانند داشته باشند.داشتن جایگاه دربین کارگران وزحمتکشان که جای خوددارد وبماند.اما دربرخوردبااینگونه بیماران روانی سیاسی ،هرپناهنده سیاسی که نوک حمله های انتقادآمیزخودرامتوجه سیاستهای غلط ونادرست  آنان متوجه ساخت متاسفانه به فجیع ترین شکل ممکن سرکوب شخصیتی وسیاسی شده ومی شوندکم نیستند پناهندگان سیاسی کمونیست وفدائی که حتی درحال حاضرنیز نه تنها انتقاد سیاسی که حتی فلسفه وجودی این نیروهاراهم به زیر شدیدترین سئوالات وپرسشهای اساسی سیاسی برده درحالی که این نیروهای آفت گرفته به جای یک واکنش درست سیاسی ،تشکیلاتی وپاسخگوئی اصولی ومنطقی ، به عقب مانده ترین شکل ممکن وحقیقتاًسادیسمی وبیمارگونه ،برخوردهائی رابعمل می آورندکه به فاشیسم وراسیسم گفته اند ...زکی...؟
ومتاسفانه یک پناهنده سیاسی بدین گونه توسط اینگونه سازمانهای مافیائی شده ،قربانی خواسته برحق خودمی شود
دراینجاست که پناهنده سیاسی حدومرزخودرانه تنهاباگروههاونیروهای تبهکارسیاسی حتی باجماعت مهاجرین عادی نیزمشخص وتعیین کرده وبی توجه به قیل وفالهای کرکننده سیاسی به اصل مبارزه ادامه می دهدواپوزیسون واقعی رابوجودمی آورد.

آذر ۰۷، ۱۳۸۹

نبرد تن به تن و نفس گیر مردم با گارد ویژه

انتخاب یک مقاله:

چرا به جوک رشتی می خندیم؟

سهیلا وحدتی

اول از همه اینکه ما زن را ناموس مرد می دانیم و هنوز باور نداریم که زن هم یک انسان است که اختیار خود را دارد. یک دلیل خنده دار بدون جوک رشتی اینست که زن را هنوز ابزار جنسی برای استفاده مرد می دانیم. هر مردی که دستش برسد، به زن مرد رشتی تجاوز می کند و کنار او می خوابد. زن اعتراضی نمی کند، چیزی نمی گوید، و اصولا در همه جوک های رشتی کاراکتری ندارد، و هنگامی که مردی به سراغ او نمی آید هیچ اعتراضی نمی کند. زن رشتی انتخابی ندارد، اعتراضی ندارد، صدایی ندارد، فقط یا لخت روی تخت خوابیده، یا مورد تجاوز مرد همسایه و بقال و حسن آقا قرار می گیرد. زن رشتی در همه ی این لطیفه ها فقط “ناموس” مرد رشتی است! مرد رشتی هم که به ناموس اهمیتی نمی دهد، پس هر مردی می تواند به زنش دست درازی کند.
دوم اینکه مرد باید “غیرت” داشته باشد، یعنی اینکه ازناموس خود دفاع کند واگر مرد دیگری را با زن خود دید، ازخود خشونت نشان دهد وخون بریزد! دلیل اصلی بانمک بودن جوک رشتی همین تناقض آشکاری است که بین انتظارات فرهنگی ما درباره خشونت ناموسی و واکنش بدون خشونت مرد رشتی وجود دارد. به بیان ساده، اینکه مرد رشتی بدون ارتکاب خشونت از کنارماجرا ردمی شود، برای ما بشدت خنده دار است

پناهنده سیاسی :دفاع تادفاع -قسمت اول ودوم




تصویر:چریک فدائی خلق -رفیق البرز
______________________________________


پناهنده سیاسی :دفاع تادفاع

(رفیق البرزمسئول .ک.خ.ا.ک .(سازمان مخفی ایران
 ____________________


طی سه دهه ازحاکمیت ننگین ترین حکومت درتاریخ بشری برسرزمین ایران،که حاصلی جزقتل وکشتارونابودی نسلهای متفاوت وآوارگی وفرارمیلیونهاشهروندآن سرزمین نداشته ،باعث ایجادپدیده ای تحت عنوان مهاجرت اجباری،وپناه آوردن انسانهابه سرزمینهای بیگانه وعاملی دربه هدررفتن وتلف شدن بسیاری ازانسانهاوشهروندان بویژه نسلی ازنیرومندترین وپرانرژی ترین ،قشردرجامعه طبقاتی ،یعنی نسل جوان نیزشد.


درعلم جامعه شناسی ،باتکیه برپدیده هائی که عامل ایجاداینگونه بحرانهای ناهنجاراجتماعی،سیاسی می شوند.دوتقسیم بندی کلی حاصل می شود.
یک - مهاجران عادی ومعمولی که بیش ازشصت درصدازایرانیان رادرکشورهای مختلف تشکیل می دهند.
دو-افرادواشخاصی که بدلیل داشتن عقایدوتفکرات سیاسی ،ومخالف حکومت وسیستم دولتی حاکمه ،بالاجبار،یاداوطلبانه ،ازکشورخارج شده ومی شوندکه تنهاسی وپنج درصدازمهاجران راشامل می شود.

برطبق قوانین مندرج درحقوق بشرجهانی:
ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند.همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند
 ماده ۳: هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد
ماده ۱۳: الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.
ب) هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد

 ماده ۱۴: الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.
 ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی‌توان از این حق استفاده نمود  
______________________

تنهابااتکابرهمین چهارماده قانونی که پیوندومیثاقی جهانی وبین المللی ،مابین انسانها،به شمارمی آیندبه آسانی می توان حق تغییرمکان برای اقامت وشروع یک زندگی تازه ونورابه خوداختصاص داد.وحدومرزمابین مهاجرت سیاسی (پناهندگی سیاسی)ومهاجرت عادی ومعمولی،غیرسیاسی رامشخص کرد.


طی سه دهه ازحاکمیت ارتجاعی ترین وواپسگراترین سیستم فاشیستی مذهبی دستاربندان وعمامه داران بیسوادوناآگاه بریک سرزمین پهناورکه دراصل کلیه مفادمندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،ازتاریخ وفرهنگ زیبای آن سرزمین ،نشئات گرفته وبه عنوان سمبلی ازقوانین بشری مابین انسانهای زمینی وحتی برای حیوانات بیگناه،پایه ریزی شده ...،متاسفانه مردم ایران بدلیل آلوده شدن دردین ومذهب ،این افیون مخرب توده ها،دراوج ناآگاهی ونادانی مطلق،چنان حریم  تفکرات سیاسی رالجن مال کرده اندکه هربی پرنسیب اجتماعی ،که ابزارهای اجرائی قوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشررادراماکنی چون دفاتردفاع ازحقوق بشر،مراکزمتعلق به سازمان ملل متحد،دردست دارند،پشیزی بروجودایرانی تبارهاقائل نشده ،وبامشاهده این نژاد،باکثیفترین وننگ آورترین رفتارهای ضدانسانی ،باآنان برخوردمی کنند.عامل اصلی  چنین برخوردهای بی پرنسیبانه باملیت ایرانی درسراسرجهان،توسط دم ودستگاههای متعلق به دولتهای بیگانه،نه وجودوحضورحکومت قرون وسطائی ملایان درایران،ونه بدلیل دردست داشتن ابزارهای قانونی وغیرقانونی دولتی توسط نهادهای وابسته به دولتهاست که هرچه دل ناپاکشان خواست هربرخوردوحشیانه ای رابامهاجران ایرانی تبار،چه قشرسیاسی،چه غیرسیاسی بعمل می آورند.بلکه علت اصلی ،درناآگاهی ونادانی سیاسی دراکثریت ایرانیان مهاجراست.
طی سه دهه ازحاکمیت دینسالاران مرتجع ،وتزریق فرهنگ عقب مانده اسلامی،آموزش وپروش انواع واقسام  خرافات وتخیلات بدورازعقل وشعورانسانی،ترویج وگسترش ترس ورعب وحشت،درجامعه،باعث وعامل آن شده است که میلیونهاایرانی مهاجر،باانواع واقسام توهینهاواهانتهاوتوسری خوردنهای ممتد،به مانندبردگان ارزان قیمت وبعضاًنیزحتی به مانندبردگان واجیرشدگان مفت ومجانی ورایگان،همه انرژی ونیروی خودرابزدلانه دراختیاردولتهائی قراردهندکه دراصل همان دولتهاباتکیه برحمایتهای همه جانبه ازسیستم حاکمه درسرزمین خود،باعث آوارگی شان شده اند.
درک نادرست وناقص وپرواضح اشتباهی فاحش ازقوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،توسط ایرانیان مهاجر،باعث آن شده است که حتی ارتجاعیون حاکم برایران،سواربرخرمرادخودشده ویکه تازعالم وآدم شوند.تزریق وترویج وگسترش دین این افیون توده هادرسطح جامعه ،درپروسه های خطرناک ضدانسانی وضداجتماعی مانند:استفاده ازموادمخدر،اعمال خلاف اجتماعی،دزدی وسرقت وجنایت وتجاوزبه حیثیت وشرف وناموس دیگران،فسادوتباهی ووو...یعنی دست زدن به هرنوع اعمال ورفتارغیرانسانی به جزداشتن انگیزه هاوتفکرات سیاسی ،وحتی حمله ویورش وحشیانه به افرادسیاسی،بازتاب وبازیافت خودرادربین مهاجرین ایرانی درخارج ازسرزمین خود،نشان داده،ودراین بین آن درصدکم ازمهاجران تحت عنوان پناهندگان سیاسی،که دراصطلاح عامیانه،به گروههاونیروهاواحزاب سیاسی ایرانی تعلق دارند،صدالبته پای خودراازمهاجران عادی،درترویج وگسترش فرهنگ ضدتفکرات سیاسی،فراترگذاشته ،آنچنان که دیگر،حریم پاک ومقدس وزیبای پناهندگی سیاسی،کاملاًبه یک مرداب ولجنزارمبدل شده است.عدم تشخیص درست مابین حدومرزمهاجرعادی وپناهنده سیاسی،عامل وباعث ایجاددره ای عمیق وطولانی ،بین پناهنده سیاسی ومبارزات سیاسی پناهندگان  برضدحکومت وافرادعادی شده ،که اکثراین مهاجران،نمی دانندوحتی نمی خواهندبفهمندودرک کنندکه برای چه ازکشورخودخارج شده ومتاسفانه،دراین گیرودارپرهرج ومرج وبی نظم اجتماعی تنهاپناهنده واقعی سیاسی،قربانی عواطف واحساسات انسان دوستانه خودمی شود.دلیل این قربانی شدن نیزتنهادرعدم آگاهی وعدم شناخت کافی ازروحیات وخصلتهای مبارزه جویانه یک پناهنده سیاسی ست که برای حفظ اعتقادات وباورهای سیاسی ،عدم تسلیم پذیری درمقابل سیستمهای مخرب دولت حاکمه،حفظ شعوروحیثیت وشرف وغرورومردانگی وزنانگی ،ودفاعی جانانه ازحق آزادزیستن وآزادی انتخاب،به کلیه امکانات وشرایط زندگی  خصوصی خوددرسرزمین مادری اش،پشت پازده وجهت ادامه یک مبارزه همه جانبه،مجبوربه ترک خاک سرزمین ومیهن خودمی شود.پناهنده سیاسی بادرکی درست وواقع بینانه ازمعضلات ومنجلابهای ضدمردمی وضدملی درسرزمین خود،که توسط سیستمهای پلیسی وامنیتی ،وباتکیه برقوانین ضداجتماعی دولتی،وباپشتوانه همه جانبه دولت،که درسطح جامعه گسترش یافته ،وهرنوع دفاعی دربرابراین سیستم مخرب منجربه مرگ آن شخص می شود،مهاجرت سیاسی رابه عنوان سپری مدافع درمقابل تهاجم وحشیانه وهمه جانبه سیستمهای دولتی،انتخاب،ودرخارج ازسرزمین خودبه دفاع ازخودوکلیه حق وحقوقهای انسانی خودمی پردازد.
تفاوت فاحش وآشکاری مابین یک مهاجرعادی ومعمولی بایک مهاجرسیاسی وجوداردودره ای عمیق وپُرنشدنی مابین این دوپدیده ,.پناهنده سیاسی،برای ازبین بردن این دره عمیق ،خودراقربانی وفدای  خوشبختی وسعادت افرادعادی جامعه کرده درحالی که همان افرادعادی،ناآگاهانه وجاهلانه،وبدلیل همان آلوده شدن درفرهنگ ارتجاعی وافیون توده ها،فردمبارزوسیاسی راباحرکات ورفتارهای احمقانه وناآگاهانه،بدرون همان دره پرت می کنند.
پناهنده سیاسی ،بدلیل داشتن سابقه وتجربه درچهارچوب مبارزات سیاسی ،اجتماعی ،خطرکردن درزندگی خصوصی وانفرادی خود،بعدازترک اجباری سرزمین مادری اش،به مانندنارنجکی ست که ضامن آن راکشیده وهرلحظه آماده انفجاری ست که بااین انفجارخود،جهانیان راازوجودوحضورخود،باخبروآگاه می سازد.پناهنده سیاسی که همه چیزخودرادرمقابل مبارزه بادولت ضدبشری حاکم برسرزمین خود،ازدست داده ،درعرصه پناهندگی،دیگرچیزی برای باختن نداردجزجان عزیزوپرقیمت خود.طی دودهه گذشته،درصدبسیارکمی ازپناهندگان واقعی سیاسی یافت شده اندکه دربین میلیونهاایرانی مهاجر،براصل وجودی خصوصییات وویژگیهای مختص یک پناهنده سیاسی ،پایبندوقاطعانه وسرسختانه ازاین حریم پاک ومقدس،نگهداری وحفاظت کنند.حریمی که دراصل ،جایگاهی بس خطرناک ومملوازشوروهیجان سیاسی ،انقلابی،درمبارزه ای همه جانبه بادولتهای فاشیستی،دیکتاتوری حاکمه برسرزمینای خودودیگراست.
دراصل قاطعانه بایدگفت که پناهندگی تنهامتعلق به افرادسیاسی ست که باگردهم آمدن وتشکیل یک جامعه سیاسی ،جامعه پناهندگان سیاسی رابوجودمی آورند
بررسی دقیق درامرفلسفه وجودی ملییتهای مختلف ،آسیائی،آفریقائی،آسیای شرقی و...،که طی دودهه گذشته ،باوحشتناک ترین حرکت وموج ویرانگراجتماعی،سرزمینهای خودراترک وساده لوحانه خودرادرجنگال بی ترحم دولتهای بورژوائی وسرمایه داری(چه اروپائی چه آمریکائی)که این دولتهای فاشیستی وراسیستی،هیچ هدف خاصی ندارندجزاستثماروچاپیدن نیرووانرژی بدنی وفیزیکی افرادمستمندباقیمتی ارزان وبیشتراوقات نیز،مجانی ورایگان،..گذاشته ودولتهای مدعی مدافع حقوق بشروپایبندبه میثاقهای بین الملی مندرج دراعلامیه حقوق بشرجهانی،هرگاه که درقبال این استثمارملییتها،آبرووحیثیت خودرابربادرفته می بینندباعَلَم کردن پرچم ومارک وآرم دروغین دوموکراسی وآزادی،برسرمدافعان واقعی ازحق وحقوق بشرکلاه ،ودراین بین بزرگترین کلاه سیاسی ،اجتماعی برسرمهاجران ایرانی گذاشته شد.جماعت غیرمتفکرایرانی بامشاهده کوچکترین زرق وبرق برخاسته اززرورق دروغین دموکراسی وآزادی درکشورهائی چون ترکیه ویونان،بلافاصله عقل وشعوروفطرت ومنش ملی خودرابه فراموشی ونسیان سپرده وباآلوده شدن درمنجلابهای اجتماعی موجوددراین کشورها،حتی وراثت وخاصیتهای ژنتیکی خودراازدست داده،...واین مرحله تازه آغازی برای غرق شدن درفرهنگ لجنبارکشورهای اروپائی وآمریکائی ست که به محض وروداین جماعت به کشورهای به اصطلاح امن وپرازآزادی ودموکراسی،اثرات مخرب خودرانمایان می سازد.تنهاافرادواشخاصی می توانندخودراازاین مرداب ومنجلاب متعفن شده،نجات دهندکه حقیقتاًدیدگاههائی سیاسی ومبارزاتی داشته،وهرگزدربرابرخواسته های مبتذل وضدانسانی جوامع بربرمنش ووحشی شده وبی ترحم اروپائی وآمریکائی،سرتعظیم فرودنیاورده وزانوخم نمی کنندکه این عمل شجاعانه ،تنهاازیک پناهنده براستی سیاسی برمی آید


بابررسی موشکافانه فلسفه وجودی ملییتهای مهاجر،به حقیقتی بس تاسف برانگیزوشرم آوروخجالت آورمی رسیم.درهیچ ملیتی،آنطورکه ملییت ایرانی ،به مانندگرگهاوکفتارهای درنده،همدیگرراتیکه وپاره کرده ،آنطورکه این جماعت ناآگاه ونادان،قصدنابودی هم رگ وهم خون وهم ریشه خودرادارد،درخصلت هیچ ملیت دیگری وجودنداشته ومشاهده نشده است.ویک پناهنده سیاسی ،به صرف داشتن آگاهی ودانائی اجتماعی،متاسفانه باهجوم ناآگاهانه اماکاملاًوحشیانه این قشروجماعت،راضی به مرگ شجاعانه خودشده وجهت حفظ کلیه خصلتهاومنشهای انسانی خود،مجبوراست که به مانندیک بمب منفجرشود.یابااختیاروگزینش یک زندگی عادی ومعمولی ،عطای این جماعت(آخوندزده)رابه لقایشان ببخشد.بازبایدشجاعانه اعتراف،اعترافی انقلابی ،کردکه پناهنده سیاسی،هیچ انتظارخوش آیندی،ازجماعت افسارگسیخته ندارد.پناهنده سیاسی ،راه مبارزاتی خودراطی وبه هرنوع عمل سیاسی،انقلابی اقدام می کند.


درچهارچوب پناهندگان سیاسی ایرانی درکشورهای مختلف ،دوطیف اساسی بوجودآمده وحضوردارند.
یک - پناهندگان سیاسی که وابستگی به تعدادی ازاحزاب وسازمانهای نیمه مرتجع ومحافظه کاردارند.
دو-چپگرایان انقلابی که به یکی ازگروههاواحزاب وسازمانهای کمونیستی ویانهادهاوانجمنهای ملی ،سیاسی وابسته ودرعرصه چپگرایان نیزبازتفاوتهای فاحش وآشکاری دیده می شودکه این طیفها،طی دودهه گذشته،وبدلیل آلوده شدن درمنجلابهای،فرهنگی ،سیاسی  دولتهای فاشیستی ،امپریالیستی،راسیستی وبورژوائی،خصلت وماهیت وژن کمونیستی وچپگرائی راازدست داده ودرزیرچتردموکراسی  غربیها،به حالتی خنثی وبی حرکت ،به زندگی سیاسی خودادامه می دهند.که دراصل یک پناهنده سیاسی ،علاوه برآنکه هدف اصلی خود،یعنی مبارزه همه جانبه باحکومت ننگین آخوندی راهمیشه وهمواره،مدنظرداشته ،پابپای این مبارزه طولانی،سنگری رابرای تهاجم ودفاع سیاسی ازحیثیت وشرف سیاسی خود،درقبال اپورتونیستهای جیره خوارشده کمونیست وچپگرایان متظاهرسیاسی ،ایجادمی کند.
طی دودهه گذشته ،آنچه که احزاب ،سازمانها،گروههای مدعی چپ وکمونیست،باآن رفتارهاوعملکردهای کاملاًضدانقلابی ومرتجعانه ،باعث نابودی همان قشراندک پناهندگان سیاسی،شدندجماعت عادی ومعمولی ایرانیان مهاجر،مرتکب آن نشدند.غرق شدن نیروهای مدعی چپگرائی وکمونیستی درمنجلاب کثیف  فرهنگ غربی واروپائی،باعث رشدبی سابقه اخلاق ورفتارهای وحشیانه امپریالیسم پسندوخوش آیندفاشیسم جهانی،شده ،وباعث دوری جستن پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان سیاسی چپگراوکمونیست ،ازاین گونه محفلهاوباندهای بی ترحم سیاسی ،کمونیستی شوند.دلیل این دوری جستن پناهندگان سیاسی ،آشکارشدن کلیه منشهای ضدانقلابی این احزاب وباندهای سیاسی درهمان دقایق اول برخوردباآنهاست.منشهائی که دراصل پابپای بیسوادی وناآگاهی میلیونهامهاجرعادی ومعمولی وسردرگم  ایرانی،خودرابه پیش می بردتابازنده دنیای متوحش جماعت ایرانیان خارج ازکشورنباشد
____________________________
بابررسی عملکردهای گروههاونیروهای سیاسی ایرانی درچهارچوب حضورپناهندگان وبرخوردباپناهنده سیاسی ،متاسفانه همه مبارزین رابه یک نقطه تاسف آورونتیجه ای غم انگیزمی رساند.عامل چنین نتایج اسف ناک هم  قبل ازآنکه افرادواشخاص تبهکارومافیائی درباندهاوگروههای سیاسی مرتجع ومحافظه کار،که خودرامسئول ورهبرومدیرآن بخشهامی دانندباشند،متاسفانه خیال بافان چپ وچپگراوکمونیستهای (اضافی)آتش بیارمعرکه هرج ومرج طلبی درجامعه پناهندگان سیاسی ایرانی ،نه فقط دریک کشورکه اگرتنهایک یادوموردبودمی توان آنان رابخشیدبلکه درسراسردنیابودند.
ای کاش وقت وفرصتی پیش آیدتابه جماعت مدعی کمونیست ،فلسفه وجودی کمونیسم راازپایه شرح داد.
نبایدازگروههاونیروهای نیمه مرتجع ومحافظه کارکه شریان زندگی نکبت بارشان به وجودمهاجران عادی وساده دل وهالوبسته است گِلِه وشکایت سیاسی کرد.امابایدمدعیان زبان درازکمونیست ومارکسیست راکه آرم ومارک داس وچکش وستاره سرخ رابه یدک می کشندبه زیرضربات کوبنده انتقادوحتی به میزمحاکمه ای انقلابی کشیدکه چنین برخوردهای اساسی وبنیادی نیزتنهاتوسط پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان چپگراوکمونیست به انجام می رسدنه ازمهاجرعادی ومعمولی که حتی توان دفاع ازخودراهم ندارد.
تجربه تلخ پناهندگان سیاسی کمونیست وچپگرا،ازهنگام آغازترک سرزمین ووطن خودتادست یابی به مکانی امن ،که خوشبختانه ومتاسفانه سالهای سال طول می کشد،؟خوشبختی ازاین جهت که طی این سالهاتجربه های گرانبهائی راکسب وحقیقتاًانسانی سخت ومقاوم بارمی آیدوتاسف ازاین جهت که بربی تعصبی وبی غیرتی وپوچ وبیهوده بودن بسیاری ازنیروهای حرّاف کمونیستی ومارکسیستی  پی برده وازمنش ددمنشی وفطرت پست فطرتی آنان کاملاًآگاه شده وبدین طریق باکسب تجربه ای بس گرانبها،باحفظ کلیه اهداف مبارزاتی خود،دربرابرتوهمات مالیخولیائی کمونیستهاومارکسیستهای(اضافه برمازاد)،سنگری دفاعی رایجادواقدام به مبارزه همه جانبه می کندقبل ازآنکه باحکومت ننگین درگیرشود.
نگاهی بیاندازیم به انواع واقسام نیروها،گروهها،سازمانها،احزاب ،دارودسته های خرده وریزه میزه کمونیستی،مارکسیستی،مائوئیستی،استالینیستی ،جریانات مدعی چپ وچپگرائی ،سوسیالیستی،سوسیال دوموکرات منشهای بی مصرف،مدعیان دفاع ازجنبش کارگری وبه اصطلاح پرولتری ،ووو..(که دین وخداوقرآن شان بیشترازاینها،به آنان برکت عنایت فرماید)...که خوشبختانه یکی دوتانیزنیستندوبه مانندکالاهای بنجل امپریالیستی وچون پشگیل گوسفندهمه جاریخته وازاین جهت درکشورهای خارجی،برای اهداف امپریالیستی ،فاشیستی،صهیونیستی،وفورنعمت است.
سروته کلیه سرکردگان وسردستگان این دکانهاوبقالی های سیاسی رااگربه هم وصل کنیدخواهیددیدکه جرات دورکردن یک پشه ومگس راازخودندارند.که فعلاًمبارزه درعرصه پناهندگی سیاسی ،گوارای وجودشان ومبارزه باحکومت ملایان پیشکش شان....بیهوده وبی جهت عربده های سیاسی می کِشند.
پناهنده سیاسی به ویژه کمونیست ومارکسیست ایرانی ،به صرف خیانتهای نامردانه سرکردگان سیاسی ،به وحشیانه ترین شکل ممکن موردحمله وتهاجم ارتجاع آخوندی ،امپریالیستی قراردگرفت.اکثرمبارزین ،حتی بعدازسالهازندگی ومبارزه مخفی،فرارازدستگیری وبازداشت،نجات جان خودوحتی خانواده،هیچ تصمیمی نمی توانستندونمی توانندبگیرندجزفرارازمخمصه ویافتن پناهگاهی امن .هیچ راهی برای انتخاب ندارندجزترک وفراری مخفیانه ازکشوروبی هیچ شک وتردیدی بدلیل پُشت پازدن برکلیه امیدهاوآرزوهای سیاسی ،مبارزاتی خوددرداخل کشور،امیدخودرابرای آغازیک زندگی جدیدومبارزه ای دیگر،به اسامی پرطمطراق ورنگارنگ کمونیستی ومارکسیستی درخارج ازکشورمی دوزد.طی دودهه گذشته بسیاری ازفعالان سیاسی کمونیست وچپگرابعدازتعقیب وگریزهای پلیسی ،امنیتی،سرسختانه خودرابه کشورهای همجوارچون پاکستان ،ترکیه،ترکمستان ،حتی بعضاًتاقبرس ویونان رسانده ودرگذرازاین راه،همه سرمایه ،نیروومتاسفانه حتی شایدروحیه انقلابی خودرانیزازدست داده وخسته ازمشکلات وسختی های مضاعف سفر،جهت دریافت اندکی کمک وحمایت،بویژه حمایت پولی ومالی ،دستان زحمتکش خودرابه سوی خرحمالان وبزدلان وبی خایه گان کمونیست ومارکسیست درکمیته مرکزی فلان حزب وفلان سازمان کمونیستی ،درازمی کند....استمدادکمک ویاری خواستن همان ومشخص شدن بی شرمی وبی شخصیتی وحرامزادگی سیاسی آن احزاب وسازمانهاهمان.
چاپلوسی وتملق گوئی وفلسفه بافی واراجیف ومزخرفات گوئی توسط این بُزنرهای گرگرفته همان وکشیده شدن شیره رفیق کمونیست که آواره سرزمینی بیگانه شده همان...هرچه زمان وروزگاربدبختی وبدشانسی یک رفیق  کمونیست یایک چپگرای پناهجوبیشترمی گذرد،هرزگیهای سیاسی مدعیان سبیل کلفت نشسته برتاج وتخت درباری درکمیته های مرکزی فلان حزب فاحشه خانه شده کمونیستی ومارکسیستی ،یارئیس وسرکرده فلان باندوگروه فدائی ومدعی چریک ،...وهویت وسرشت ننگین آنان نیزبدتروشدیدترهویداوبارزمی شود،هرچه مشکلات وسختهای محیط جدیدبررفیق پناهنده روی می آوردوفریاداستمدادوکمک ویاری رارساترمی کند،گَندشخصیتی واخلاقی رهبرومسئول وسردبیرودبیروسخنورفلان حزب کمونیست وفلان سازمان مدعی فدائی بیشتربالامی زند...
آلوده ولجنزارکردن محیط پناهندگی سیاسی توسط بخش عظیمی ازسبیل کلفتهای کمونیست ،که طی سالهازندگی بی دغدغه ولذت وکامجوئی ازفاحشه های اروپائی وآمریکائی ،ولخرجی های ممتد،معتادشدن به چاپیدن پول ومال این وآن وکلاهبرداریهای کلان سیاسی ،تشکیلاتی،لذت بردن درکاباره هاو رقاص خانه های کاملاًبورژوائی اروپائی وآمریکائی،ووو....ازآنان افعی درنده خوئی ساخته که هرمارسمی وگزنده راهم می بلعند...دیگرجاومکانی برای فریادهای دلخراش رفیق پناهنده نمی گذارد.که تازه این آغازوشروع یک زندگی تازه اماپرخطرترازسابق برای یک پناهنده سیاسی ست بویژه اگرآن پناهنده یک رفیق کمونیست وچپگراباشد.که درست ازهمین نقطه سنگردفاع تادفاع رابرای خودمی سازد.


...(ادامه)....

وقتی عیسی باروغن جلای انگلیسی ،براق می شود

وقتی عیسی باروغن جلای انگلیسی ،براق وآیت الله بی بی سی هم موعظه گربراقیّیت می شود

فیلم اعترافات کارمنداتمی ربوده شده

شراره میرزائی : برای روشن شدن افکار عمومی

جند روز پیش نوشته ای از اقای نادر احمدی در مورد پناهندگان و فدراسیون پناهندگی مشاهده کردم .در اینحا لازم دیدم به عنوان مسئول صدور نامه های تائیدیه به پناهندگان برای روشن شدن افکار عمومی توضیحاتی درمورد اظهارات اقای احمدی بدهم .
ایشان نوشته اند :
آیا آنانی که به خارج از کشور کوچ می کنند پناهنده واقعی هستند و جانشان در خطر است؟
چه کسی میتواند به خود این اجازه را بدهد که کسی را پناهنده واقعی بداند یا نه؟این سوال را یو ان جلو پناهندگان میگدارد و از انها مدرک و شاهد میخواهد نه ما .
ما درفدراسیون سراسری پناهندگان ایران این را جق هر انسانی میدانیم که الارقم مذهب و فعالیت سیاسی و رنگ پوست ووو آنها در هر کجای این دنیا میخواهند زندگی کنند. و به  تمام پناهندگان تا جایی که قادر باشیم کمک میکنیم و تنها به کسانی که با جمهوری اسلامی همکاری میکنند جواب رد میدهیم.
ایشان میگویندچند نفر از آنان(پناهندگان) در کنار زندگی روزمره در فعالیت های سیاسی نیز شرکت می کنند؟
به نظرمن تعداد قابل توجهی در فعالیتهای سیاسی شرکت مکنند اما کاش بیشتر از اینها بودند. با توجه به تعداد کم مان جمهوری اسلامی از ما وحشت دارد و همیشه دست به تهدیدمان میزندوترورمان میکند.
در ضمن اقای احمدی گرامی مگر همه انسانها موظف هستند در فعالیت سیاسی شرکت کنند ؟واگر نه شما به انها کمک نمکنید؟ چطور است قبل از کمک به انها برگه تعهد نامه ای جلو انها بگزاریم که بعد از پناهندگی مجبورند فعالیت سیاسی آنهم از نوعی که ما برایشان تعین میکنیم شرکت کنند ؟ باور کنید پناهنده در این صورت به جمهوری اسلامی پناهنده میشو د .
 ما انسانها را آزاد در انتخاب زندگیشان میدانیم و برای اینکه حتما در خدمت ما باشند از حق  انسانیشان دفاع نمیکنیم.
ایشان مگویند"چه کسی است که نداند که تمام ایرانیان متقاضی پناهندگی در کشورهای اروپایی و آمریکایی برای اخذ اجازه اقامت مدعی می شوند که در ایران جانشان در خطر بوده است"
انسانها دست به هر اقدامی میزنند تا از شر جمهوری اسلامی نجات پیدا کنند. چرا به انسانها ایراد میگرید که میخواهند رها شوند؟چه از نظر سیاسی و یا اقتصادی. به جای آن به مردم کمک کنید که سازمان دهی کنند و جمهوری اسلامی را سرنگون کنند. اجازه بدهید مردم تعم آزادی و شرایط بهتر اقتصادی را لمس کنند.
آقای احمدی میگوید" و متآسفانه سازمان های پناهندگی و گروههای سیاسی نیز آتش بیار این معرکه هستند و بدینترتیب مرز بین یک پناهنده واقعی و یک مهاجر اقتصادی مخدوش شده است"
 جه کسی  گفته که فقط پناهندگان سیاسی اجازه دارند که به آزادی برسند و بقیه مردم باید در جهنمی که جمهوری اسلامی ساخته حسرت یک لحظه آزادی را داشته باشند.؟ شاید به نظر شما مبارزان سیاسی تهفه های جدا بافته باشند اما چه مبارزی هستیم که اجازه آرزوی زندگی آزاد را به غیر سیاسیون نمیدهیم.؟ آیا ما مبارز سیاسی شدیم که برای دیگران تعین تکلیف کنیم که چه کسی حق خواستن زندگی بهتری را دارد و چه کسی ندارد؟
و آقای احمدی ادامه میدهد" مشکل اینجاست که این به اصطلاح پناهندگان سیاسی افرادی ضد ایرانی و ضد افراد سیاسی هستند"
وای بر ما که اگر تمام فعالین سیاسی ما مثل این دوست گرامی فکر میکردند. سیاسی نبودن را جرم میداند و آنها را ضد مردم ایران خطاب میکند. به این اعتقاد دارد که تنها کسانی که سیاسی (و جتما مثل ایشان فکر میکنند) حق بقا دارند. دوست گرامی انسانهای غیر سیاسی و یا سیاسی مخالف شما هم حق دارند که از منافع خود دفاع کنند و به زندگی آزاد به دور از جمهوری اسلامی زندگی کنند.
مسولین فدراسیون در سراسر دنیا  در حد توانشان دارند کار میکنند و در حال رسیدگی به کار پناهندگان هستند.
 متاسفانه نکته ای را که آقای احمدی ننوشته این است که تمام افرادی که با فدراسیون همکاری میکنند از وقت استراحت و تفریح خود میزنند تا بتوانند به پناهندگان کمک کنند. ما نه از کسی حقوقی میگریم و نه سازمانی و یا کشوری به ما کمک مالی میکند.
 من یک پرستار هستم که روزی تقریبآ 10 ساعت کار میکنم. و سعی میکنم که هفته ای 2 تا نامه تاییدیه بنویسم.و در3 سال گدشته بیش از  440   تائتدیه صادر کرده ام که بیش از 80%   ان به جریان افتاده است و خانواده ها حق پناهندگی گرفته اند .
 من یک کمونیست هستم اما برای من و فدراسیون من فرقی نمیکند که یک پناهنده آیا سیاسی است یا مذهبی و یا اقتصادی. کاشکی اقای احمدی  به جای قر زدن  به فدراسیون در راه کمک به پناهندگان کمک میکرد.
در پایان به عنوان مسئول صدور نامه های تائیدیه از این دوست و تمام افرادی که مایل به کمک هستند تقاضا میکنم که با من تماس بگیرند و در راه رهایی پناهندگان به فدراسیون سراسری پناهندگان ایران کمک کنند.
 فقط بدانید که کمک به فدراسیون برای کسی نام و نشان و مقامی نمیاورد. ممکن است سالها در گوشه ای از این دنیا با تمام جان و دل برای پناهندگان کار کنید و یک دفعه کسی مثل آقای احمدی پیدا شود و به شما بگوید که بی هدف هستید و سعی کند که کارهای شما را بی ارزش کند. باید بدون توجه به این قرولندها به کارتان ادامه دهید
 باید یک انسان دوست باشید و به ارزش انسانها اعتقاد داشته باشید و به کارتان ادامه بدهید.

فریدریش نیچه



عیسی به عنوان روشن بینی غیب گومعرفی می شودکه اگردرروزگارمامتولدمی

شدجایش گوشه دارالمجانین وتیمارستان هابود

_________________________

ودرعصروروزگارما،جایگاه پیامبران وامامان اسلام،درتوالت ومستراح به همراه عیسی خان

:برای اولین بار منتشرمی شود

همانطور که مقلدین و مسلمین گرامی مستحضر هستند، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، مقام معظم رهبری به دلیل رشادت های فراوانی که در ایام طلبگی در بشکه های حوزه علمیه قم انجام داده اند، از بیماری خاصی رنج می برند و لذا متاسفانه عمر طولانی نخواهند داشت.
ایشان و حضرت آیت الله آقا مجتبی، فرزند مکرم و گرامی ایشان، از همین الان دستور به ساخت مرقد بسیار مجهز و بزرگی داده اند، تا در صورتی که مقام عظمای ولایت، ریق رحمت را سر کشیدند، جایی برای دفن ایشان وجود داشته باشد. (همانطوری که مستحضر هستید، مردم بی تربیت ایران اسلامی ، در صورتی که آرامگاه آن بزرگوار در جای محافظت شده ای نباشد، بر سر قبر مقام معظم رهبری، جمیعا" خواهند رید!)
لذا، بنا به وظیفه اسلام و دینی، حضرت آیت الله قنبل دوست  نجفی دستور دادند تا یک لوستر بسیار گرانبها برای مقعد رهبر انقلاب، ببخشید اشتباه تایپی بود، یک لوستر برای مرقد مقام معظم رهبری ، تهیه ببیند و به آن مرقد تقدیم کنند. 
لازم به ذکر است که که این لوستر از محل خمس و زکات شما مقلدین عزیز، تدارک دیده شده است

_____________________________________

استفتا از آیت الله قنبل دوست درباب خاموش کردن قرآن آتش گرفته با جیش کردن بر آن / در صورتی که شما قرب الی الله جیش کرده باشید، گناهی مرتکب نشده اید.

سوال وارده : 
با عرض سلام حضور شیخ الفقها و المجتهدین، حضرت آیت الله قنبلپسند (متبارک آلت) ؛
حضرت آیت الله، بنده  یکی از کاربران سایت والاترین هستم که در شهر آمستردام هلند زندگی می کنم.
همانطوری که مستحضر هستید این کفار بی شعور، در سالگرد یازدهم سپتامبر، سعی به آتش زدن قرآن داشته اند.
بنده نیز در یکی از شهرهای آمستردام دیدم که یکی از کفار مشغول آتش زدن قرآن است و چون کپسول آتش نشانی در دسترس نبود، ناچارا بر روی قرآن جیش کردم تا خاموش شود.
آیا بنده گناهی مرتکب شده ام ؟

======================================

پاسخ حضرت آیت الله قنبل دوست نجفی (متبارک آلت):

والله اعلم، 
در اسلام عزیز، نیت فرد بسیار مهم است، اگر شما قبل از آتش زدن قرآن مذکور  ، دست بر گوش خود گذاشته باشید و بگویید :(بر روی قرآن جیش می کنم تا خاموش شود، قرب الی الله)؛  گناهی بر شما نوشته نمی شود ، بلکه ثواب نیز کرده اید. ( البته نکته مهم این است که شما باید ختنه شده باشید، در غیر این صورت حتی اگر نیت خیر نیز داشته باشید، گناه مرتکب شده اید!)
اما اگر نیت شما، توهین به قرآن عزیز بوده باشد، بنده شخصا به آمستردام خواهم آمد ، اول سری به آن خیابانی که پر از چراغ قرمز است، خواهم زد و بعد .... !
البته الان که دارم فکرش را می کنم، اگر پای بنده به آن خیابان مذکور برسد، از آن خیابان بیرون نخواهم آمد چون خیلی شبیه بهشت برین است، شما هم تا قیام قیامت جیش بکن به قرآن ، به من چه !!

صدق الله قنبل العظیم
آیت الله قنبلدوست نجفی
قم - سنه هزار و سیصد و تق
(مهر دفتر حضرت آیت الله العظمی قنبل دوست نجفی)


دفتر حضرت آیت الله افشا می کند:/ مژده: موفقیتی دیگر برای دنیای اسلام، پاپ به دست مبارک آیت الله قنبلدوست مسلمان شده است.

خیر اختصاصی دفتر شیخ الفقها و المجتهدین ، حضرت آیت الله قنبلدوست نجفی (متبارک آلت)
____________________ _________________________

با شادمانی تمام به اطلاع مسلمین گرامی می رساند که پاپ بندیکت شانزدهم، به دست حضرت آیت الله العظمی قنبلدوست، مسلمان شد.
لازم به ذکر است که استفان هاوکینگ نیز به دست حضرت آیت الله قنبل دوست قبلا مسلمان شده بودند. (برای خبر مسلمان شدن پرفسور هاوکینگ اینجا را ببیند) و همانطوری که مسلمین عزیز مستحضر هستند، آلبرت انشتین ، فیزیک دان بزرگ نیز قبلا به دست آیت الله بروجردی مشکلات علمی خویش را حل کرده  و مسلمان شده است. (گزارش روزآنلاین در اینباره)
در زیر نامه پاپ  به حضرت آیت الله آورده می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض هلو و هو آر یو به حضور گرانقدر حضرت آیت الله  العظمی قنبل دوست  نجفی
به اطلاع آن مقام بزرگوار شیعه می رساند که در پی آخرین نامه شما و توضیحات شما، بنده به دین مبین اسلام ، ایمان آورده ام.
اکنون که 83 سال از عمرم گذشته است، بسیار متاسفم که چرا زودتر مسلمان نشده بودم.
ما کشیش ها ، عمری زحمت می کشیم تا به دو چیز برسیم،یکی بتوانیم بچه بازی کنیم، دیگر اینکه اندکی پول بدست بیاوریم، اما با مشکلات زیادی روبرو هستیم، چون در غرب خراب شده، مطبوعات خصوصا به علت بچه بازی ما را بشدت زیر فشار می گذارند.
اما در اسلام عزیز، بچه بازی کاملا قانونی است و پیامبر اسلام هم که خودش اینکاره بوده است(!)؛ بماند که شما مقامات اسلامی ، به چه راحتی به اسم خمس و زکات پول به جیب می زنید که البته ما کشیش ها گه بخوریم، بتوانیم مثل شما هنر نمایی کنیم.
لذا بدینوسیله بنده پاپ بندیک شانزدهم، طی این نامه مسلمان شدن خودم را اعلام می کنم و به زودی جهت دستبوسی به قم خواهم آمد.
اما لطفا این موضوع اسلام آوردن من محرمانه بماند چون ممکن است استکبار جهانی از دست من عصبانی شود و مرا بکشد!
امضا و مهر
پاپ بندیک شانزدهم، 
واتیکان 

آذر ۰۶، ۱۳۸۹

هوشنگ پارسا

فراخوان جهت ايجادکميته ای ازپناهجويان ايرانی درفرانسه

هم ميهنان آزاديخواه؛

بدنبال خيزش عمومی سال گذشته، نسل جوان سراسر کشور خيابان ها را به عرصهء نبرد با نظام مذهبی ايران تبديل نمود.

در پی آن نظام «جمهوری اسلامی» به سرکوب، دستگيری و کشتار بی سابقهء معترضين دست زد. سرکوبی که بی ترديد با جنايات سال های نخستين پس از انقلاب بهمن ماه قابل مقايسه است. اين سرکوب ها، بطور گسترده و فزاينده در سراسر کشور همچنان ادامه دارد.

در اثر اين فشارها جوانان مبارز اين ميهن بناچار جلای وطن نمودند و در کشورهای همسايهء ايران و اقصی نقاط جهان در وضعيتی دشوار بسر می برند.

ما جمعی از پناهجويان و پناهندگان سياسی وعقيدتی در فرانسه، از شما دعوت می کنيم تا برای تشکيل نهادی جهت مشارکت و مدد رسانی در امر استقرار اين دسته از
هم ميهنان ما در جلسهء چهار شنبه يکم دسامبر در مرکز

CICP, Salle Verte, 21, rue de Voltaire, Paris 12
از ساعت نوزده
حضور بهمرسانيد

ای کاش کل دهانش بسته می شد


کاخ سفید اعلام کرد:

آرنج یکی ازبازی کنان بسکتبال به دهان اوبامابرخوردولب اوراپاره کرداوباما بلافاصله به درمانگاه کاخ سفیدمنتقل شدوتحت درمان قرارگرفت ولب اودوازده بخیه خورد.
___________________

ای کاش کل دهانش بخیه می خوردودیگرحرف نمی زد.

آذر ۰۵، ۱۳۸۹

حجاج ایدزی:آنان که به حج ومکه می روندهمه بیماری ایدزمی گیرند.

:سلامت نیوز

:معاون مرکزمدیریت بیماری‌های واگیر
معاون مرکزمدیریت بیماری‌های واگیربه گروه‌های درمعرض خطرتوصیه کرداز تماس نزدیک با حجاج خودداری کنند..

________________________

حجاج همه مبتلابه بیماری ایدزهستند

:داستان خرَتوخَردرحزب خائن توده

کتابچه حقیقت / شرح خيانت‌هاي حزب توده ايران در دهه 60 (بخش اول)


توضيح سايت منبع - مقالات سیاسی: منبع اين مطلب براي ما مشخص نمي‌باشد و صرفا به عنوان يك مطلب ارسالي براي اين سايت منتشر مي‌گردد
..........
سپاه اطلاعات افـــــراد مربوط به حزب راازطرق مختلف کسب کرده بود،سپــاه توانسته بودبا تعقیب ومراقبت شخص کیانوری ونیزازطریق بازجوئی های افراد دستگیرشده درجریـــــان ضربـــــه اول بهمن۶۱به حزب،به اطلاعات زیادی دست یابد وبرای همین هم دراولین اطلاعیه ها،اتهام حــــزب راجـــاسوسی اعلام کرده بودند، درطول ضربه اول تاضربه دوم به حزب دراردیبهشت۶۲هوشنگ اســــدی نقش مهمی درترزیق اطلاعــــــات درست وحتی غلط خطرناکی به سپاه ایفاء کرد.هوشنگ اسدی رابه عنوان عضوهیئت تحریریه نــــــــامه مردم درضربه اول دستگیرکرده بودند.درجلسه تحریریه مردم چه درزمان انتشارنامه مردم وچه بولتن تحلیــــــــــلی هفتگی کیانوری هفته ای یک بارشرکت ومسائل روزرا تحلیل می کرد،منوچهربهزادی عضو هیئت دبیــران و مسئول نامه مردم بودريا،درنتیجه مجموعه اطلاعات هوشنگ اسدی ازکیانوری وبهزادی بود،هوشنگ اســـدی یک روزپس ازدستگیری یعنی در۱۸بهمن۶۱نامه ای برای مسئولین زندان می نویسد وهمراه با اعلام توبــــــه حاضرمی شود با آنها همکاری اطلاعاتی کرده وحتی می نویسد که اواصلأ هیچ گاه هوادارحزب تـــــوده نبوده است وهم چنین گفت که قبل انقلاب با ساواک شاه همکاری داشته وبه خاطرفشارســـــاواک به حزب توده وارد شده است،اوتوضیح می دهدکه دردهه۵۰ساواک اسدی را به دلیلی بازداشت می کند،اومدتی با خامنـــــه ای هم سلول بوده است،درساواک ازاوتعهد می گیرند که بایدازمخالفا نظام گزارش تهیه کند،پس ازآزادی،ساواک بااو تماس می گیردواوکه عضوهیئت تحریریه کیهان بوده است،مجبوربه همکاری می شودوحتی چند باریه اوپول می دهند،درسال۵۶که هاتفی با بورس مؤسسه کیهان به لندن می رود،اسدی به دلیلی به اروپــــــــا می رود وبا هاتفی درانگلیس ارتباط پیدامی کند،هاتفی که که اسدی رابه عنوان سمپات تلقی میکرده،به اوپیشنهادهمکاری با سازمان نویدرامیدهد واسدی نیزپیشنهاد هاتفی رامی پذیرد.اسدی درتوبـــــــه نامه خودنوشته بود،ازآن جــــا که سال۵۶آغازحرکت های پرقدرت ضد سلطنتی درجامعه بود وبرای آنکه بتواند درآینده ارتباط خود را باساواک توجیه کند،این کارراانجام داده وگفته بود که به هاتفی پاسخ داده وهاتفی ماجرارابه کیانوری منتقل می کنـــــــد. کیانوری می گوید:که اوبا همکاری باساواک تن دردهدوازاین تاریخ به بعد،هرگـــــــزارش راکه به ســـــاواک می داده بانظارت هاتفی تهیه می شده است.درهرصورت اسدی درتوبه نامه خود تأکیـــــــد می کند که اونفوذی حزب توده درســـــاواک نبوده،بلکه ازقبل با ساواک همکاری داشته ودرجریان جنبش ضـد سلطنتی درسال۵۶ حزب رامحملی کــرده است که کارخودرا توجیه کند.اومی دانست که درنزدحکومت جمهوری اسلامی ساواکی بودن جرم کمتری ازتوده ای بودن دارد،بنابراین می گفت که توده ای واقعی نبود وازچاله بیرون آمده و به چاه افتاده است اســـدی ازهمان اوایل دستگیری خود شروع به نامه نویسی ودادن اطلاعات کرده وبرای اثبات توبه خود، هرچیزی که شنیده بود ویاحدس میزد،به عنوان یک موضوع جدی مطرح می کند.بطورمثال برای اولین بار نام افضلی رااوبرای بـــــــــازجوها مطرح می کند وبدین گونه توضیح می دهد که یک روزوقتی کیانوری درجلسه هیئت تحریریه حضورداشت،تلویزیون مصاحبــــه ای ازافضلی راپخش می کند،اعضــــــای تحریریه می گویند که باید سخنان افضلی رادرروزنامه چاپ کنند،کیانوری مخـــــالفت کرده ومی گوید،نه به اوکــــاری نداشته باشید.که افضلی باید موقعیت خاصی به سود حزب داشته باشدکه کیانوری اجازه چاپ صحبت های او رانداده است تا برای اومسئله ای بوجودنیاید ودرنامه خودبه بازجویش می نویسد که من فکرمی کنم که افضلی عضوحزب است،یا اینکه دراعترافات خودمی گوید که من می دانم که سازمان نوید علنی نشده است،زیراهیچ یک ازافرادش درسازمان علنی نیامده اند،مسئول نویـــــد شخصی است بنام خسروکه من فـــــکرمی کنم،همان رحمان هاتفی باشد،البته نام رحمان هاتفی رابه اشتباه گفته بود،زیراخسرونام مستعارمهــــدی پرتوی بوده است که اسدی اورانمی شناخته است.هوشنگ اسدی کلیه اطلاعات خوددرموردشبکه علنی ونیزتحلیل های خـــود و تصورات خودساخته رابا آب وتاب زیادی به بازجوها می دهد.این اطلاعات دهی ازجــانب اسدی درزندان قبل ازشروع بازجوئی ها،مبنائی برای آغازعملیات شکنجه واعتراف گیری دربازجــوئی ها می شود،درابتـــــــــدا بازجوها فقط به سراغ کیانوری می روندوتا مدتی ازدیگران بازجوئی نمی شود،منأسفانه کیانوری به دلیــــــــل داشتن خصوصیا تراحت طلبی،مسئله تغذیه مخصوص وسستی اراده مورد تمسخرتمام بازجوها قرارداشت، هم چنین تنها کسی که امکان هواخوری داشت،کیانوری بود.کیانوری هرگونه اطلاعــــاتی که راجع به حزب بود، بدون اینکه شکنجه زیاد شود خیلی راحت دراختیاربازجوها قرارمی داد،هم چنین درمورداسلحـــــــه مطلبی که گفته بود که با رودست خوردن ازبازجوها ودرمقابل کسب امتیازی مانند هواخوری درزنـدان اعتراف می کند.

گرچه درمقابل اعتراف به ستاد کودتا مقابله می کندواعترافی دراین زمینه نمی کند.درواقع اواعتــراف دروغی نسبت به مسائل جزبی نمی کندواطلاعات مهم خودنسبت به حزب وامکانات واقـــــدامات مخفی وعلنی آن رابه راحتی وبدون شکنجه دراختیاربازجوها قرارمی داد.اما راجع به مطالبی که مربوط به رابطه با شوروی بسیار شکنجه شده بود وتاجائی که می تواست مقاومت می کردواطلاعات مربوط به شــــوروی رابه سختی وبا تحمل شکنجه زیاد ارائه می داد،کتاب "من متهم می کنم" ازفریدون کشاورزنیزسرنخی برای بــــــــازجوئی درمورد تاریخ حزب ارائه داده بودوبازجوها ازمحتویات کتاب برای بازجوئی استفاده می کردند،برخی اطلاعات دیگر مربوط به ارتباط فردی برخی اشخاص با "کا گ ب"بود که اشخاص دیگرازآن اطلاعی نداشتند،که اعتــــرافی کرده باشند،ازجمله این افراد می توان به "قائم پناه" اشــــاره کرد،این اشخص خودش یک نـــــامه می نویسدکه می خواهد اعتراف کندومی خواهد که اورابازجو صدا بزند،دربازجوئی بدون هیچ شکنجه وفشــــــــــاراقدام به اعترافات جاسوسی می کند.چراکه جانش ازتحقیرشوروی ها به لب رسیده بود."حسن قزلچی"نیزاعترافــــــاتی دواطلبانه دررابطه با مسائل حزبی کرده بود واعلام کردکه"مسلمان"شده است ونامه مفصلی نوشت که قصــــد دارد"مشروع اطلاعات"خودرابگوید.قائم پناه راجع به ارتباط فـردی خودبا "کا گ ب"سخن می گوید واین امر باعث می شود که بازجوها بویژه به کلیه رهبران حزب که درمهاجرت بودند،شـــک کنندوازاین روبـــازجوها ازمهاجران ورابطه آنها با"کا گ ب"سئوال می کنند.برخی ازاین افراد نداشتند زیرفشــــــاربه دروغ به جــــرم ناکرده اعتراف می کنند مانند بهزادی وزرشناس.عمده ترین فشارهای شکنجـــــــه زمــــانی صورت گرفت که هوشنگ اسدی قضیه کودتا وتشکیل ستاد کودتا رابه دروغ مطرح کرد که احتمالأ برای نشان دادن میزان شدید توبه، خوش رقصی وهمکاری هرچه بیشتربا بازجوها این کارراکرده بود.اســـدی ازبرخی ازتحلیل های حزب وبرخی صحبتها،داستانی ازخودساخت بدینگونه که حزب می خواست کودتاکند تــاریخ آن را۶فروردین وبعدها در۱۱اردیبهشت ماه بیان می کند.به دروغ یک شورای کودتا ویک شورای عملیات معرفی می کند واعضـــای کابینه تخلیلی زانیزنوشته بود.حتی سمت ها رادرکابینه متناسب با موقعیت ها معرفی می کند.پس ازاین داستان سرائی های هوشنگ اسدی بازجوها به میزان شدیدی ازگذشته،ازجمله دست بندقپانی وکابل زدن های شددیــــد را اعمال می کند.اطلاعات سپاه چنین چیزی راباورکرده بودوتصورمیکردکه شوروی بـــاورودنیروها به مرز به این کودتا کمک می کند،درزیراین فشارهاکیانوری به هیچ وجه این قضیه ستـــادکودتـــا راتأیید نمی کندولی ۱۲نفری ازاعضای رهبری حزب به دروغ به انجام کودتا ووجودستادکودتا اعتراف می کنندوحتی آنها داستان سرائی هائی را برداستان اسدی اضافه می کنند.آنها نیزبه دروغ کـــــابینه ای معرفی می کنند.بدلیل نزدیـــــکی روابط ومناسبا ت ودیدگاه افراد،اعترافات نیزنزدیــک به هم بودوبیشترشـــــک اطلاعات سپــــاه را برانگیخت ودرنتیجه ترس آنها رادامن زد.ازاین رودراواخرفـــــروردین۶۲به سپاه اعــــــلام آماه باش می دهندومی گویند خطرکودتای توده ای وجوددارد.این جریان تا ســـــوم اردیبهشت ماه۶۲ادامــــه داشت تااینکه اسدی نامـــــه ای می نویسد ومی گوید که همه این مطالب مربوط به کودتــا وستاد کودتا رادروغ گفته وازترس این حرفها رازده است،چیزی که به توهم کودتای توده ای ها درمیان بازجـویان دامن زده بود،اطلاعاتی که کیانوری درزیرفشار ودرجریان طرح مسئله کودتا بیان کرده بود.