چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

آذر ۰۷، ۱۳۸۹

پناهنده سیاسی :دفاع تادفاع -قسمت اول ودوم




تصویر:چریک فدائی خلق -رفیق البرز
______________________________________


پناهنده سیاسی :دفاع تادفاع

(رفیق البرزمسئول .ک.خ.ا.ک .(سازمان مخفی ایران
 ____________________


طی سه دهه ازحاکمیت ننگین ترین حکومت درتاریخ بشری برسرزمین ایران،که حاصلی جزقتل وکشتارونابودی نسلهای متفاوت وآوارگی وفرارمیلیونهاشهروندآن سرزمین نداشته ،باعث ایجادپدیده ای تحت عنوان مهاجرت اجباری،وپناه آوردن انسانهابه سرزمینهای بیگانه وعاملی دربه هدررفتن وتلف شدن بسیاری ازانسانهاوشهروندان بویژه نسلی ازنیرومندترین وپرانرژی ترین ،قشردرجامعه طبقاتی ،یعنی نسل جوان نیزشد.


درعلم جامعه شناسی ،باتکیه برپدیده هائی که عامل ایجاداینگونه بحرانهای ناهنجاراجتماعی،سیاسی می شوند.دوتقسیم بندی کلی حاصل می شود.
یک - مهاجران عادی ومعمولی که بیش ازشصت درصدازایرانیان رادرکشورهای مختلف تشکیل می دهند.
دو-افرادواشخاصی که بدلیل داشتن عقایدوتفکرات سیاسی ،ومخالف حکومت وسیستم دولتی حاکمه ،بالاجبار،یاداوطلبانه ،ازکشورخارج شده ومی شوندکه تنهاسی وپنج درصدازمهاجران راشامل می شود.

برطبق قوانین مندرج درحقوق بشرجهانی:
ماده ۱: تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند.همه دارای عقل و وجدان می‌باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند
 ماده ۳: هر کس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد
ماده ۱۳: الف) هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید.
ب) هر کی حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد

 ماده ۱۴: الف) هر کس حق دارد در برابر تعقیب ، شکنجه و آزار ، پناهگاهی جسنجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند.
 ب) در موردی که تعقیب واقعا مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی و رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمی‌توان از این حق استفاده نمود  
______________________

تنهابااتکابرهمین چهارماده قانونی که پیوندومیثاقی جهانی وبین المللی ،مابین انسانها،به شمارمی آیندبه آسانی می توان حق تغییرمکان برای اقامت وشروع یک زندگی تازه ونورابه خوداختصاص داد.وحدومرزمابین مهاجرت سیاسی (پناهندگی سیاسی)ومهاجرت عادی ومعمولی،غیرسیاسی رامشخص کرد.


طی سه دهه ازحاکمیت ارتجاعی ترین وواپسگراترین سیستم فاشیستی مذهبی دستاربندان وعمامه داران بیسوادوناآگاه بریک سرزمین پهناورکه دراصل کلیه مفادمندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،ازتاریخ وفرهنگ زیبای آن سرزمین ،نشئات گرفته وبه عنوان سمبلی ازقوانین بشری مابین انسانهای زمینی وحتی برای حیوانات بیگناه،پایه ریزی شده ...،متاسفانه مردم ایران بدلیل آلوده شدن دردین ومذهب ،این افیون مخرب توده ها،دراوج ناآگاهی ونادانی مطلق،چنان حریم  تفکرات سیاسی رالجن مال کرده اندکه هربی پرنسیب اجتماعی ،که ابزارهای اجرائی قوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشررادراماکنی چون دفاتردفاع ازحقوق بشر،مراکزمتعلق به سازمان ملل متحد،دردست دارند،پشیزی بروجودایرانی تبارهاقائل نشده ،وبامشاهده این نژاد،باکثیفترین وننگ آورترین رفتارهای ضدانسانی ،باآنان برخوردمی کنند.عامل اصلی  چنین برخوردهای بی پرنسیبانه باملیت ایرانی درسراسرجهان،توسط دم ودستگاههای متعلق به دولتهای بیگانه،نه وجودوحضورحکومت قرون وسطائی ملایان درایران،ونه بدلیل دردست داشتن ابزارهای قانونی وغیرقانونی دولتی توسط نهادهای وابسته به دولتهاست که هرچه دل ناپاکشان خواست هربرخوردوحشیانه ای رابامهاجران ایرانی تبار،چه قشرسیاسی،چه غیرسیاسی بعمل می آورند.بلکه علت اصلی ،درناآگاهی ونادانی سیاسی دراکثریت ایرانیان مهاجراست.
طی سه دهه ازحاکمیت دینسالاران مرتجع ،وتزریق فرهنگ عقب مانده اسلامی،آموزش وپروش انواع واقسام  خرافات وتخیلات بدورازعقل وشعورانسانی،ترویج وگسترش ترس ورعب وحشت،درجامعه،باعث وعامل آن شده است که میلیونهاایرانی مهاجر،باانواع واقسام توهینهاواهانتهاوتوسری خوردنهای ممتد،به مانندبردگان ارزان قیمت وبعضاًنیزحتی به مانندبردگان واجیرشدگان مفت ومجانی ورایگان،همه انرژی ونیروی خودرابزدلانه دراختیاردولتهائی قراردهندکه دراصل همان دولتهاباتکیه برحمایتهای همه جانبه ازسیستم حاکمه درسرزمین خود،باعث آوارگی شان شده اند.
درک نادرست وناقص وپرواضح اشتباهی فاحش ازقوانین مندرج دراعلامیه جهانی حقوق بشر،توسط ایرانیان مهاجر،باعث آن شده است که حتی ارتجاعیون حاکم برایران،سواربرخرمرادخودشده ویکه تازعالم وآدم شوند.تزریق وترویج وگسترش دین این افیون توده هادرسطح جامعه ،درپروسه های خطرناک ضدانسانی وضداجتماعی مانند:استفاده ازموادمخدر،اعمال خلاف اجتماعی،دزدی وسرقت وجنایت وتجاوزبه حیثیت وشرف وناموس دیگران،فسادوتباهی ووو...یعنی دست زدن به هرنوع اعمال ورفتارغیرانسانی به جزداشتن انگیزه هاوتفکرات سیاسی ،وحتی حمله ویورش وحشیانه به افرادسیاسی،بازتاب وبازیافت خودرادربین مهاجرین ایرانی درخارج ازسرزمین خود،نشان داده،ودراین بین آن درصدکم ازمهاجران تحت عنوان پناهندگان سیاسی،که دراصطلاح عامیانه،به گروههاونیروهاواحزاب سیاسی ایرانی تعلق دارند،صدالبته پای خودراازمهاجران عادی،درترویج وگسترش فرهنگ ضدتفکرات سیاسی،فراترگذاشته ،آنچنان که دیگر،حریم پاک ومقدس وزیبای پناهندگی سیاسی،کاملاًبه یک مرداب ولجنزارمبدل شده است.عدم تشخیص درست مابین حدومرزمهاجرعادی وپناهنده سیاسی،عامل وباعث ایجاددره ای عمیق وطولانی ،بین پناهنده سیاسی ومبارزات سیاسی پناهندگان  برضدحکومت وافرادعادی شده ،که اکثراین مهاجران،نمی دانندوحتی نمی خواهندبفهمندودرک کنندکه برای چه ازکشورخودخارج شده ومتاسفانه،دراین گیرودارپرهرج ومرج وبی نظم اجتماعی تنهاپناهنده واقعی سیاسی،قربانی عواطف واحساسات انسان دوستانه خودمی شود.دلیل این قربانی شدن نیزتنهادرعدم آگاهی وعدم شناخت کافی ازروحیات وخصلتهای مبارزه جویانه یک پناهنده سیاسی ست که برای حفظ اعتقادات وباورهای سیاسی ،عدم تسلیم پذیری درمقابل سیستمهای مخرب دولت حاکمه،حفظ شعوروحیثیت وشرف وغرورومردانگی وزنانگی ،ودفاعی جانانه ازحق آزادزیستن وآزادی انتخاب،به کلیه امکانات وشرایط زندگی  خصوصی خوددرسرزمین مادری اش،پشت پازده وجهت ادامه یک مبارزه همه جانبه،مجبوربه ترک خاک سرزمین ومیهن خودمی شود.پناهنده سیاسی بادرکی درست وواقع بینانه ازمعضلات ومنجلابهای ضدمردمی وضدملی درسرزمین خود،که توسط سیستمهای پلیسی وامنیتی ،وباتکیه برقوانین ضداجتماعی دولتی،وباپشتوانه همه جانبه دولت،که درسطح جامعه گسترش یافته ،وهرنوع دفاعی دربرابراین سیستم مخرب منجربه مرگ آن شخص می شود،مهاجرت سیاسی رابه عنوان سپری مدافع درمقابل تهاجم وحشیانه وهمه جانبه سیستمهای دولتی،انتخاب،ودرخارج ازسرزمین خودبه دفاع ازخودوکلیه حق وحقوقهای انسانی خودمی پردازد.
تفاوت فاحش وآشکاری مابین یک مهاجرعادی ومعمولی بایک مهاجرسیاسی وجوداردودره ای عمیق وپُرنشدنی مابین این دوپدیده ,.پناهنده سیاسی،برای ازبین بردن این دره عمیق ،خودراقربانی وفدای  خوشبختی وسعادت افرادعادی جامعه کرده درحالی که همان افرادعادی،ناآگاهانه وجاهلانه،وبدلیل همان آلوده شدن درفرهنگ ارتجاعی وافیون توده ها،فردمبارزوسیاسی راباحرکات ورفتارهای احمقانه وناآگاهانه،بدرون همان دره پرت می کنند.
پناهنده سیاسی ،بدلیل داشتن سابقه وتجربه درچهارچوب مبارزات سیاسی ،اجتماعی ،خطرکردن درزندگی خصوصی وانفرادی خود،بعدازترک اجباری سرزمین مادری اش،به مانندنارنجکی ست که ضامن آن راکشیده وهرلحظه آماده انفجاری ست که بااین انفجارخود،جهانیان راازوجودوحضورخود،باخبروآگاه می سازد.پناهنده سیاسی که همه چیزخودرادرمقابل مبارزه بادولت ضدبشری حاکم برسرزمین خود،ازدست داده ،درعرصه پناهندگی،دیگرچیزی برای باختن نداردجزجان عزیزوپرقیمت خود.طی دودهه گذشته،درصدبسیارکمی ازپناهندگان واقعی سیاسی یافت شده اندکه دربین میلیونهاایرانی مهاجر،براصل وجودی خصوصییات وویژگیهای مختص یک پناهنده سیاسی ،پایبندوقاطعانه وسرسختانه ازاین حریم پاک ومقدس،نگهداری وحفاظت کنند.حریمی که دراصل ،جایگاهی بس خطرناک ومملوازشوروهیجان سیاسی ،انقلابی،درمبارزه ای همه جانبه بادولتهای فاشیستی،دیکتاتوری حاکمه برسرزمینای خودودیگراست.
دراصل قاطعانه بایدگفت که پناهندگی تنهامتعلق به افرادسیاسی ست که باگردهم آمدن وتشکیل یک جامعه سیاسی ،جامعه پناهندگان سیاسی رابوجودمی آورند
بررسی دقیق درامرفلسفه وجودی ملییتهای مختلف ،آسیائی،آفریقائی،آسیای شرقی و...،که طی دودهه گذشته ،باوحشتناک ترین حرکت وموج ویرانگراجتماعی،سرزمینهای خودراترک وساده لوحانه خودرادرجنگال بی ترحم دولتهای بورژوائی وسرمایه داری(چه اروپائی چه آمریکائی)که این دولتهای فاشیستی وراسیستی،هیچ هدف خاصی ندارندجزاستثماروچاپیدن نیرووانرژی بدنی وفیزیکی افرادمستمندباقیمتی ارزان وبیشتراوقات نیز،مجانی ورایگان،..گذاشته ودولتهای مدعی مدافع حقوق بشروپایبندبه میثاقهای بین الملی مندرج دراعلامیه حقوق بشرجهانی،هرگاه که درقبال این استثمارملییتها،آبرووحیثیت خودرابربادرفته می بینندباعَلَم کردن پرچم ومارک وآرم دروغین دوموکراسی وآزادی،برسرمدافعان واقعی ازحق وحقوق بشرکلاه ،ودراین بین بزرگترین کلاه سیاسی ،اجتماعی برسرمهاجران ایرانی گذاشته شد.جماعت غیرمتفکرایرانی بامشاهده کوچکترین زرق وبرق برخاسته اززرورق دروغین دموکراسی وآزادی درکشورهائی چون ترکیه ویونان،بلافاصله عقل وشعوروفطرت ومنش ملی خودرابه فراموشی ونسیان سپرده وباآلوده شدن درمنجلابهای اجتماعی موجوددراین کشورها،حتی وراثت وخاصیتهای ژنتیکی خودراازدست داده،...واین مرحله تازه آغازی برای غرق شدن درفرهنگ لجنبارکشورهای اروپائی وآمریکائی ست که به محض وروداین جماعت به کشورهای به اصطلاح امن وپرازآزادی ودموکراسی،اثرات مخرب خودرانمایان می سازد.تنهاافرادواشخاصی می توانندخودراازاین مرداب ومنجلاب متعفن شده،نجات دهندکه حقیقتاًدیدگاههائی سیاسی ومبارزاتی داشته،وهرگزدربرابرخواسته های مبتذل وضدانسانی جوامع بربرمنش ووحشی شده وبی ترحم اروپائی وآمریکائی،سرتعظیم فرودنیاورده وزانوخم نمی کنندکه این عمل شجاعانه ،تنهاازیک پناهنده براستی سیاسی برمی آید


بابررسی موشکافانه فلسفه وجودی ملییتهای مهاجر،به حقیقتی بس تاسف برانگیزوشرم آوروخجالت آورمی رسیم.درهیچ ملیتی،آنطورکه ملییت ایرانی ،به مانندگرگهاوکفتارهای درنده،همدیگرراتیکه وپاره کرده ،آنطورکه این جماعت ناآگاه ونادان،قصدنابودی هم رگ وهم خون وهم ریشه خودرادارد،درخصلت هیچ ملیت دیگری وجودنداشته ومشاهده نشده است.ویک پناهنده سیاسی ،به صرف داشتن آگاهی ودانائی اجتماعی،متاسفانه باهجوم ناآگاهانه اماکاملاًوحشیانه این قشروجماعت،راضی به مرگ شجاعانه خودشده وجهت حفظ کلیه خصلتهاومنشهای انسانی خود،مجبوراست که به مانندیک بمب منفجرشود.یابااختیاروگزینش یک زندگی عادی ومعمولی ،عطای این جماعت(آخوندزده)رابه لقایشان ببخشد.بازبایدشجاعانه اعتراف،اعترافی انقلابی ،کردکه پناهنده سیاسی،هیچ انتظارخوش آیندی،ازجماعت افسارگسیخته ندارد.پناهنده سیاسی ،راه مبارزاتی خودراطی وبه هرنوع عمل سیاسی،انقلابی اقدام می کند.


درچهارچوب پناهندگان سیاسی ایرانی درکشورهای مختلف ،دوطیف اساسی بوجودآمده وحضوردارند.
یک - پناهندگان سیاسی که وابستگی به تعدادی ازاحزاب وسازمانهای نیمه مرتجع ومحافظه کاردارند.
دو-چپگرایان انقلابی که به یکی ازگروههاواحزاب وسازمانهای کمونیستی ویانهادهاوانجمنهای ملی ،سیاسی وابسته ودرعرصه چپگرایان نیزبازتفاوتهای فاحش وآشکاری دیده می شودکه این طیفها،طی دودهه گذشته،وبدلیل آلوده شدن درمنجلابهای،فرهنگی ،سیاسی  دولتهای فاشیستی ،امپریالیستی،راسیستی وبورژوائی،خصلت وماهیت وژن کمونیستی وچپگرائی راازدست داده ودرزیرچتردموکراسی  غربیها،به حالتی خنثی وبی حرکت ،به زندگی سیاسی خودادامه می دهند.که دراصل یک پناهنده سیاسی ،علاوه برآنکه هدف اصلی خود،یعنی مبارزه همه جانبه باحکومت ننگین آخوندی راهمیشه وهمواره،مدنظرداشته ،پابپای این مبارزه طولانی،سنگری رابرای تهاجم ودفاع سیاسی ازحیثیت وشرف سیاسی خود،درقبال اپورتونیستهای جیره خوارشده کمونیست وچپگرایان متظاهرسیاسی ،ایجادمی کند.
طی دودهه گذشته ،آنچه که احزاب ،سازمانها،گروههای مدعی چپ وکمونیست،باآن رفتارهاوعملکردهای کاملاًضدانقلابی ومرتجعانه ،باعث نابودی همان قشراندک پناهندگان سیاسی،شدندجماعت عادی ومعمولی ایرانیان مهاجر،مرتکب آن نشدند.غرق شدن نیروهای مدعی چپگرائی وکمونیستی درمنجلاب کثیف  فرهنگ غربی واروپائی،باعث رشدبی سابقه اخلاق ورفتارهای وحشیانه امپریالیسم پسندوخوش آیندفاشیسم جهانی،شده ،وباعث دوری جستن پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان سیاسی چپگراوکمونیست ،ازاین گونه محفلهاوباندهای بی ترحم سیاسی ،کمونیستی شوند.دلیل این دوری جستن پناهندگان سیاسی ،آشکارشدن کلیه منشهای ضدانقلابی این احزاب وباندهای سیاسی درهمان دقایق اول برخوردباآنهاست.منشهائی که دراصل پابپای بیسوادی وناآگاهی میلیونهامهاجرعادی ومعمولی وسردرگم  ایرانی،خودرابه پیش می بردتابازنده دنیای متوحش جماعت ایرانیان خارج ازکشورنباشد
____________________________
بابررسی عملکردهای گروههاونیروهای سیاسی ایرانی درچهارچوب حضورپناهندگان وبرخوردباپناهنده سیاسی ،متاسفانه همه مبارزین رابه یک نقطه تاسف آورونتیجه ای غم انگیزمی رساند.عامل چنین نتایج اسف ناک هم  قبل ازآنکه افرادواشخاص تبهکارومافیائی درباندهاوگروههای سیاسی مرتجع ومحافظه کار،که خودرامسئول ورهبرومدیرآن بخشهامی دانندباشند،متاسفانه خیال بافان چپ وچپگراوکمونیستهای (اضافی)آتش بیارمعرکه هرج ومرج طلبی درجامعه پناهندگان سیاسی ایرانی ،نه فقط دریک کشورکه اگرتنهایک یادوموردبودمی توان آنان رابخشیدبلکه درسراسردنیابودند.
ای کاش وقت وفرصتی پیش آیدتابه جماعت مدعی کمونیست ،فلسفه وجودی کمونیسم راازپایه شرح داد.
نبایدازگروههاونیروهای نیمه مرتجع ومحافظه کارکه شریان زندگی نکبت بارشان به وجودمهاجران عادی وساده دل وهالوبسته است گِلِه وشکایت سیاسی کرد.امابایدمدعیان زبان درازکمونیست ومارکسیست راکه آرم ومارک داس وچکش وستاره سرخ رابه یدک می کشندبه زیرضربات کوبنده انتقادوحتی به میزمحاکمه ای انقلابی کشیدکه چنین برخوردهای اساسی وبنیادی نیزتنهاتوسط پناهندگان سیاسی بویژه پناهندگان چپگراوکمونیست به انجام می رسدنه ازمهاجرعادی ومعمولی که حتی توان دفاع ازخودراهم ندارد.
تجربه تلخ پناهندگان سیاسی کمونیست وچپگرا،ازهنگام آغازترک سرزمین ووطن خودتادست یابی به مکانی امن ،که خوشبختانه ومتاسفانه سالهای سال طول می کشد،؟خوشبختی ازاین جهت که طی این سالهاتجربه های گرانبهائی راکسب وحقیقتاًانسانی سخت ومقاوم بارمی آیدوتاسف ازاین جهت که بربی تعصبی وبی غیرتی وپوچ وبیهوده بودن بسیاری ازنیروهای حرّاف کمونیستی ومارکسیستی  پی برده وازمنش ددمنشی وفطرت پست فطرتی آنان کاملاًآگاه شده وبدین طریق باکسب تجربه ای بس گرانبها،باحفظ کلیه اهداف مبارزاتی خود،دربرابرتوهمات مالیخولیائی کمونیستهاومارکسیستهای(اضافه برمازاد)،سنگری دفاعی رایجادواقدام به مبارزه همه جانبه می کندقبل ازآنکه باحکومت ننگین درگیرشود.
نگاهی بیاندازیم به انواع واقسام نیروها،گروهها،سازمانها،احزاب ،دارودسته های خرده وریزه میزه کمونیستی،مارکسیستی،مائوئیستی،استالینیستی ،جریانات مدعی چپ وچپگرائی ،سوسیالیستی،سوسیال دوموکرات منشهای بی مصرف،مدعیان دفاع ازجنبش کارگری وبه اصطلاح پرولتری ،ووو..(که دین وخداوقرآن شان بیشترازاینها،به آنان برکت عنایت فرماید)...که خوشبختانه یکی دوتانیزنیستندوبه مانندکالاهای بنجل امپریالیستی وچون پشگیل گوسفندهمه جاریخته وازاین جهت درکشورهای خارجی،برای اهداف امپریالیستی ،فاشیستی،صهیونیستی،وفورنعمت است.
سروته کلیه سرکردگان وسردستگان این دکانهاوبقالی های سیاسی رااگربه هم وصل کنیدخواهیددیدکه جرات دورکردن یک پشه ومگس راازخودندارند.که فعلاًمبارزه درعرصه پناهندگی سیاسی ،گوارای وجودشان ومبارزه باحکومت ملایان پیشکش شان....بیهوده وبی جهت عربده های سیاسی می کِشند.
پناهنده سیاسی به ویژه کمونیست ومارکسیست ایرانی ،به صرف خیانتهای نامردانه سرکردگان سیاسی ،به وحشیانه ترین شکل ممکن موردحمله وتهاجم ارتجاع آخوندی ،امپریالیستی قراردگرفت.اکثرمبارزین ،حتی بعدازسالهازندگی ومبارزه مخفی،فرارازدستگیری وبازداشت،نجات جان خودوحتی خانواده،هیچ تصمیمی نمی توانستندونمی توانندبگیرندجزفرارازمخمصه ویافتن پناهگاهی امن .هیچ راهی برای انتخاب ندارندجزترک وفراری مخفیانه ازکشوروبی هیچ شک وتردیدی بدلیل پُشت پازدن برکلیه امیدهاوآرزوهای سیاسی ،مبارزاتی خوددرداخل کشور،امیدخودرابرای آغازیک زندگی جدیدومبارزه ای دیگر،به اسامی پرطمطراق ورنگارنگ کمونیستی ومارکسیستی درخارج ازکشورمی دوزد.طی دودهه گذشته بسیاری ازفعالان سیاسی کمونیست وچپگرابعدازتعقیب وگریزهای پلیسی ،امنیتی،سرسختانه خودرابه کشورهای همجوارچون پاکستان ،ترکیه،ترکمستان ،حتی بعضاًتاقبرس ویونان رسانده ودرگذرازاین راه،همه سرمایه ،نیروومتاسفانه حتی شایدروحیه انقلابی خودرانیزازدست داده وخسته ازمشکلات وسختی های مضاعف سفر،جهت دریافت اندکی کمک وحمایت،بویژه حمایت پولی ومالی ،دستان زحمتکش خودرابه سوی خرحمالان وبزدلان وبی خایه گان کمونیست ومارکسیست درکمیته مرکزی فلان حزب وفلان سازمان کمونیستی ،درازمی کند....استمدادکمک ویاری خواستن همان ومشخص شدن بی شرمی وبی شخصیتی وحرامزادگی سیاسی آن احزاب وسازمانهاهمان.
چاپلوسی وتملق گوئی وفلسفه بافی واراجیف ومزخرفات گوئی توسط این بُزنرهای گرگرفته همان وکشیده شدن شیره رفیق کمونیست که آواره سرزمینی بیگانه شده همان...هرچه زمان وروزگاربدبختی وبدشانسی یک رفیق  کمونیست یایک چپگرای پناهجوبیشترمی گذرد،هرزگیهای سیاسی مدعیان سبیل کلفت نشسته برتاج وتخت درباری درکمیته های مرکزی فلان حزب فاحشه خانه شده کمونیستی ومارکسیستی ،یارئیس وسرکرده فلان باندوگروه فدائی ومدعی چریک ،...وهویت وسرشت ننگین آنان نیزبدتروشدیدترهویداوبارزمی شود،هرچه مشکلات وسختهای محیط جدیدبررفیق پناهنده روی می آوردوفریاداستمدادوکمک ویاری رارساترمی کند،گَندشخصیتی واخلاقی رهبرومسئول وسردبیرودبیروسخنورفلان حزب کمونیست وفلان سازمان مدعی فدائی بیشتربالامی زند...
آلوده ولجنزارکردن محیط پناهندگی سیاسی توسط بخش عظیمی ازسبیل کلفتهای کمونیست ،که طی سالهازندگی بی دغدغه ولذت وکامجوئی ازفاحشه های اروپائی وآمریکائی ،ولخرجی های ممتد،معتادشدن به چاپیدن پول ومال این وآن وکلاهبرداریهای کلان سیاسی ،تشکیلاتی،لذت بردن درکاباره هاو رقاص خانه های کاملاًبورژوائی اروپائی وآمریکائی،ووو....ازآنان افعی درنده خوئی ساخته که هرمارسمی وگزنده راهم می بلعند...دیگرجاومکانی برای فریادهای دلخراش رفیق پناهنده نمی گذارد.که تازه این آغازوشروع یک زندگی تازه اماپرخطرترازسابق برای یک پناهنده سیاسی ست بویژه اگرآن پناهنده یک رفیق کمونیست وچپگراباشد.که درست ازهمین نقطه سنگردفاع تادفاع رابرای خودمی سازد.


...(ادامه)....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر