دیشب ساعت ۷شب به وقت ایالت میسوری من وشاهین ورفیق گرامی ام حمیدبارفیق مان البرزدرموردمسائل عدیده ای که درحال حاضردردرون سازمان مخفی وجودداردباحفظ همه کرامات انقلابی مثلاًتشکیل جلسه دادیم.من که بیست سال است به اخلاق خشن رفیق البرزآشناهستم اماتابه حال نمی دانستم که خشم وعصبانیت انقلابی-چریکی وکمونیستی اش رااینگونه علاوه برسرما-سرطرفداران وهواداران نیروهای انقلابی دیگرهم خالی می کند.
دیشب وسط جلسه صحبت ازموضوع وجودمشکلات درزمینه تبلیغات درسایتهای سازمان و...ناگهان ازدهان من پریدکه شماقبلاًدرمورداین تلویزیون اینترنتی گروه رفقای تندریک حرفهاوقول وقرارهائی داده بودی؟
ناگهان رفیق البرزباصورتی سرخ وپرازخشم گفت که :...اگه حرف زدم پای حرفم وامی ایستم
البرزیسم،سیستم ریشه یافته درسازمان،توسط البرز
ازچهارسال قبل،من به همراه سه نفردیگرازرفقای عضودرکمیتهُ مرکزی سازمان،جهتِ شفافیت وعلنی شدنِ پیدایشِ یک روندویک سیستمِ کاملاًمخفی دردرون سازمان،ازرفیق بیژن مسئول سازمان خواستارِتوضیحات وشرح واقعه شدیم،سیستمی که شایداگربامخالفت ماورفقای دیگرمواجه نمی شد،هیچ معلوم نبودکه چه عواقبِ وحشتناکی دردرون سازمان وحتی درجامعهُ ایران بوجودمی آمدوبرای شفافیت بیشتراین امرازرفقای مسئول درکمیتهُ خارج ازکشورهم خواستارتوضیحاتِ بیشترشدیم،امادرهمان پاسخ اولیه،رفیق البرزمسئول کمیته،من ورفقای دیگررامتهم به(وابستگی به جریان فدائیان اکثریت)نمودوعلناًپس ازطفره رفتن ازپاسخ چنین اعلام کرد
______________________
آقاسعیدتووآن باندِچهارنفره ات مطمئن باشین که اگربه خاطررفیق بیژن نبودازهمان روزاول توی سازمان راه تان نمی دادیم،خودت بهترمی دونی که چندنفرازرفقاهمان روزهای اول باشمامخالف بودن منجمله خودم،هنوزهم ازبودن تان درسازمان مخالفم وحتی می گویم بایداخراج شوید
_____________________
همهُ دوست ودشمن برای رفیق البرز(رفیق)شدند،من وسه یاردیگرِمخالفِ ایشان،پس ازبیست وچهارسال مبارزه و(رفیق دریک سازمان)یک شبه تبدیل شدیم به(آقا)سعید
آقاشدیم چون رفیق البرزهنوزباچشمِ شک وبدبینی به مانگاه می کندچراکه پدرم عضوسازمان فدائیان اکثریت ویک توابِ اکثریتی،وهمه نتایج دروجودمن ودوستانِ دیگررامحصول وحاصل درسهاوتربیتهای سیاسی،خانوادگی،می داندکه بقول(آقای)البرز،از(پدران خائن مان)به ارث بردیم وسازمان مخفی ایران هم(طبق گفتهُ ایشان)جایگاه(هیچ خائنی نیست که جای خودداردحتی آن فدائی یاچریک فدائی خلقِ خائن یاخائن شده بایدترورانقلابی شودتاسازمان،پاک وبی غل وغش باقی بماندکه بی شک رفیق البرزباآن رفقای چریکهایش براساس قوانینِ موجوددر(البرزیسم)،به جای ترور،کمی برمابخشش ومروت بخرج داده وحکم اخراج ماراازسازمان صادرمی کنند
اوهنوزدرمقابل پرسشِ ایجادِسیستمِ(البرزیسم)دردرون سازمان مخفی،سکوت اختیارمی کندنه تنهاسکوت،که حتی پاسخگوی حوادث ووقایع رخ داده شده دردرون سازمان نیزنبوده،وهرباربه هنگام برخوردباخواسته های ما،مارابه نزدرفیق بیژن پاس می دهد،ومی گوید
________________
پاسخ تان راازکسی بگیریدکه همان روزاول شماراتاُییدکردوضمناًهیچ زورواجباری هم درکارنبودکه واردسازمان شوید
_________________
سیستمِ البرزیسم
بی شک یکی ازبزرگترین مشکلاتِ اساسی که سازمان ماطی بیست وچهارسال گذشته همواره باآن مواجه وگریبان گیربودیکی کمبودشدیدوهمیشگی مالی وپول ودیگری امکانات ووسایل چون وسیلهُ نقلیه جهت تردددرشهرهایاجهتِ اجرای یک ماموریت سیاسی،تشکیلاتی،-سفربه نقاط مختلفِ کشور،...واین معضل بزرگ،ازدیدهیچکدام ازاعضای کمیتهُ مرکزی سازمان،پنهان نبوده ونیست وسازمان تابحال موفق به رفع کلّی این دومعضل ،ازبدنهُ تشکیلات نشده است
باآغازِشورشهای مردمی درخرداد۱۳۸۸این دومشکل،درسطحی وسیع وگسترده،خودرانشان وتاثیرگذارشدهمهُ رفقای عضوِ پیرامونِ کمیتهُ مرکزی،که دراکثرشورشهای خیابانی شرکت داشتندباتمام وجودِخود،این دوکمبودِمشکل سازراحسّ کردند.کمیتهُ مرکزی سازمان که بخشی ازبودجه هاوکمکهای مالی خودراازطریق کمیته خارج درآمریکاتاُمین می کردامااین بودجه درست بلافاصله،پس ازاتمام شورشهای مردمی،ازطرف مسئول کمیتهُ خارج قطع ودرعوض ازآن طرف،شاخهُ نظامیِ سازمان درشمال کشور(کمیتهُ شمال)طی سه سال گذشته ازبودجهُ هشتادوپنج هزاردلاری برخورداروطبق گفتهُ مسئولین این کمیته، این بودجه بینِ ۱۶۷نفرازاعضای کمیته،تقسیم شد.مسئول کمیتهُ خارج،درپاسخ این سئوال که چراکمیتهُ مربوطهُ شان چنین کمک تشکیلاتی رابه رفقای عضودرتهران،انجام نداده وحتی بودجهُ اندکی هم که کمیتهُ مرکزی ارسال می شد،قطع شده است،آقای البرزپاسخ دادندکه
_______________________
بهتراست اعضای کمیتهُ مرکزی،باکارکردن درساختمان سازی هاوآجرپزی هاپولِ جیب مبارک شان راتهیه کنندواگرخیلی شدیدبه پول احتیاج دارید،لطف کنیدبه سرقت مسلحانهُ بانکهابپردازیداینجوری هم پولتان تامین می شودوهم مردم بدبخت به شمابیشترافتخارمی کنند...ما(کمیته خارج)پول مفت به چنگ نمی آریم که مُفتکی به تووامثال توبدهیم که شق شق توخیابونهای تهران بچرخین...پس بهتره یک فکری به حال خودتون بکنید
_____________________
تزریق-ترویج-گسترش واپیدمی ساختن(سیستم البرزیسم)،پس ازسپردن پُست مسئولیت درکمیتهُ خارج،ازطرف رفیق شهرام مازندرانی به البرز،ومتعاقبِ آن باتلاش وهمکاری رفقای پیرامونی البرز:بهمن-شاهین-کاوه-پژواگ-شایان-جاوید-پویان وشهاب،آغازوپس ازمدتی کوتاه حتی درعرضِ کمترازدوماه،چنان درداخلِ کمیتهُ خارج وسپس دربین رفقای شمالی،(ببرهای مازندران)پیچیدوپیچیده شدکه طی آن مدت تعداد۸۷نفرازرفقادرتهران نیزخواستارِواردشدن به این طرح جدیدشدندطرحی که متاسفانه حال یاقصدبی اثرساختن ماچهارعضوکمیتهُ مرکزی وکم رنگ جلوه نمودن فعالیتهای سیاسی مادرکمیتهُ مرکزی،راداشت یاقصدقدرت طلبی وچیزی شبیه شبه کودتای چریکی دردرون سازمان ودورساختن کمیتهُ مرکزی(به عنوان بخش سیاسی سازمان)ازبخش چریکی-نظامی سازمان وهمهُ اعضامسلح بویژه درکمیتهُ شمال،که این طرح موفق هم شدو(البرزیسم چریکی)فاتح یورشهای درون سازمانی شد
ایجادیک نیروی مخفی وحرفه ای دردرون سازمان،باعضوگیری ازرفقای فدائی،که ازشرایط وخصایص والای تخصصی وچریکی وبویژه ازمیزان بالای تحصیلات مثلاًلیسانس-فوق لیسانس-کارشناسی ارشدووو...وبرخورداربودن این افرادازروحیه وقدرت بدنی وفیزیکی،عالی وقوی جهتِ تشکیلِ کانونِ ترورهای انقلابی-یورشهاوحمله های چریکی-نظامی به پایگاههاونیروهای دشمن وکنترلِ اعضای سازمان جهتِ حفظ امنیت کلّی سازمان-اولین طرخ وپروژهُ(سیستم البرزیسم)درسازمان مخفی بود
طرح بعدی،بااجرای تعدادی ازترورهای انقلابی وسیاسی،آهسته وگام به گام،فراخواندن وگردآوری همهُ نیروهاواعضای سازمان،حتی اعضای پیرامونی کمیتهُ مرکزی درتهران- شاخه های سیاسی سازمان دراصفهان-شیراز-سنندج-ارومیه وتبریز(منظورکلیهُ اعضای فعال سازمان)درسراسرکشور،به منطقهُ شمال وحتی به باورسختِ آنها،به مازندران،جهتِ آغازِجنگ مسلحانه وسپس سپردن قدرتِ رهبری کل سازمان به البرزوسیستم البرزیسم،که این طرح بدلیل مخالفتِ من وچهارعضوِدیگرکمیتهُ مرکزی،به کشمکشهای درون تشکیلاتی با(البرزیسم)منجرشد
____________________________________
ایجادیک نیروی مخفی وحرفه ای دردرون سازمان،باعضوگیری ازرفقای فدائی،که ازشرایط وخصایص والای تخصصی وچریکی وبویژه ازمیزان بالای تحصیلات مثلاًلیسانس-فوق لیسانس-کارشناسی ارشدووو...وبرخورداربودن این افرادازروحیه وقدرت بدنی وفیزیکی،عالی وقوی جهتِ تشکیلِ کانونِ ترورهای انقلابی-یورشهاوحمله های چریکی-نظامی به پایگاههاونیروهای دشمن وکنترلِ اعضای سازمان جهتِ حفظ امنیت کلّی سازمان-اولین طرخ وپروژهُ(سیستم البرزیسم)درسازمان مخفی بود
طرح بعدی،بااجرای تعدادی ازترورهای انقلابی وسیاسی،آهسته وگام به گام،فراخواندن وگردآوری همهُ نیروهاواعضای سازمان،حتی اعضای پیرامونی کمیتهُ مرکزی درتهران- شاخه های سیاسی سازمان دراصفهان-شیراز-سنندج-ارومیه وتبریز(منظورکلیهُ اعضای فعال سازمان)درسراسرکشور،به منطقهُ شمال وحتی به باورسختِ آنها،به مازندران،جهتِ آغازِجنگ مسلحانه وسپس سپردن قدرتِ رهبری کل سازمان به البرزوسیستم البرزیسم،که این طرح بدلیل مخالفتِ من وچهارعضوِدیگرکمیتهُ مرکزی،به کشمکشهای درون تشکیلاتی با(البرزیسم)منجرشد
____________________
کانون ترور
آقای البرزکه درکشورآمریکااقامت وتوسط دوستان ویاران خودبعدازرفیق شهرام مازندرانی،مسئولیت ومدیریت کلّی کمیتهُ خارج ازکشوررابرعهده وسپس طی سه ماه اول آغازمسئولیت جدیدایشان نه تنهااعضای مخفی دیگردرآمریکا،که تعدادپانزده نفرازرفقای فدائی درایالتهای تگزاس،نیویورک،میسوری، ومیشیگان که تنهابارفیق شهرام درارتباط امابطورکاملاًمخفیانه فعالیت سیاسی وحتی نظامی انجام می دادندبلکه حتی رفقای مخفی دیگردرکشورهای آلمان،فرانسه،انگلستان،ایتالیا،یونان وبدترازهمه درکشورهای خطرناک وناامن چون ترکیه،تاجیکستان،آذربایجان راهم بی ملاحضه وبدون درنظرگرفتن قوانین واساس نامه های مربوطه درسازمان مخفی،رابطوررسمی وعلنی واردتشکیلات کمیتهُ خارج وعضوآن کمیته معرفی ویک سال پس ازاین واقعه،به کمک دوستان نزدیک خود،بازیرپاگذاشتن حتی ابتدائی ترین قوانین درسازمان مخفی،اقدام به ارسال واعزام تیمهای چهارنفره جهتِ ترورهای انقلابی(شش۶تیم چهارنفره)ازطریق مرزهای ارمنستان،ترکمنستان،وباکمک دوستان افغانی خود،ازمرزافغانستان باایران،نموده وکمیتهُ مرکزی سازمان درتهران،تازه باواژهُ کانون ترورهای انقلابی آشنامی شودکه توسط .ک.خ.ا.ک.و(البرزیسم)دردرون سازمان تشکیل وحتی واردعمل وفازعملیاتی نیزشده،اماکمیتهُ مرکزی سازمان ازآن کاملاًبی خبروبی اطلاع واینگونه رفتارهای(ضدتشکیلاتی)،کلاًوعملاًمغایرباقوانین مندرج دراساس نامهُ سازمان مخفی بوده ومتاسفانه (آقای)البرز،هیچ پاسخ روشنی تابحال نداده انددرحالی که کلیهُ رفتارهاواعمالِ تشکیلاتی توسط هرکمیته،می بایستی دراسرع وقت به کمیتهُ مرکزی اطلاع وبادریافت مجوزازکمیتهُ مرکزی،هرنوع عملیات چریکی ونظامی،انجام تاسازمان مخفی ایران،مسئولیت آن عملیات رابرعهده بگیرددرحالی که .ک.خ.ا.ک،کاملاًسری ومخفی،دست به اعمال ورفتارهائی می زندکه بدورازقوانین سازمان می باشد
وآقای البرز،درقبال چنین اعمال ورفتارهائی،همچنان سکوت کرده وپاسخگونیستند
________________________________
خاندان پهلوی وکمیتهُ خارج ازکشور
روز چهارشنبه۵/۱/۲۰۱۰
فک وفامیلهای نزدیک وصمیمیِ خانوادهُ پهلوی،دلیل خودکُشیِ علیرضاپهلوی راغرق شدن معشوقه وی خانم لیلاآزموده راعنوان کردندکه این خانم درسال ۲۰۰۹به هنگام شنا،غرق وتلاش علیرضاپهلوی جهت نجاتِ این خانم بی ثمروپس ازاین حادثه،خانوادهُ پهلوی دریک دروغگوئی کلان وبی واسطه،علت افسردگی وهمهُ ناراحتی های روحیِ وارده به علیرضاراناشی ازهمان حادثه،به هموطننان ایرانی قالب کردند
علیرضاپهلوی،۴۴ساله دروصیت نامهُ خودچنین نوشته بود
پس از مرگم جسدم رابسوزانیدوخاکسترم رادردریای خزربریزید
درسال ۲۰۰۷میلادی،آدرس ایمیل کمیتهُ مرکزی،پیامی شگفت انگیزی راازطرف فردی بااسم ومشخصات آقای علیرضاپهلوی دریافت کرد.متن پیام این چنین بود
____________________
ازطرف علیرضاپهلوی
هموطننان عزیزوگرامی ومبارزین وطن پرست شمالی
باتوجه به بازخوانیِ دیدگاههای سیاسی شما،خوب می فهمم که صادقانه وباقلبی پاک وبی آلایش،شجاعانه بادشمنان آریابوم درحال مبارزه هستیدای کاش من هم به عنوان یک سربازوطن درمیان شمابودم،وبسیارخوشحالم که پس ازسالهاازحاکمیت استبدادسیاه دینی،صدای شلیک گلولهُ اسلحهُ شمامبارزین قهرمانِ شمالی رامی شنوم،اماچه کنم که بامحدودیتهای بی پرنسیبانهُ خانوادگی مواجه،واین محدودیتهای ضدشخصیتی،حتی عاملی درعدم ارتباط من بابسیاری ازمبارزین شده وبراستی ازاین بابت رنج فراوان می برم
ازکینه هاودشمنی های انعطاف واجتناب ناپذیرشماچریکهای مبارزنسبت به پدرفقیدم،وخانوادهُ سلطنتی ام کاملاًآگاهم،اماازشمامبارزین یک درخواست وخواهش قلبانه وانسانی دارم،درصورت امکان،بامسئولین سازمان تان تماس بگیریدتابه چریکهایتان درشمال کشور،اطلاع دهندتابه من کمک کنندبرای آخرین بارسرزمین زیبای شمال راازنزدیک ببینم
________________________
پس ازدریافت این پیام،مسئول کمیتهُ شمال درپاسخ به ایمیل آقای علیرضاپهلوی چنین جواب می دهد
رفیق حمید-مسئول موقت کمیتهُ شمال درآن زمان
بادرودهموطن گرامی
پیام شمارادریافت کردیم،جهت کمک به شماابتدابایدبامسئول کمیتهُ خارج تماس وکلیهُ برنامه های خودراباآن کمیته تنظیم وهماهنگ،وبعدازنتایج حاصله،مابلافاصله به چریکهادرمازندران اطلاع خواهیم داد
باسپاس-رفیق حمید-مسئول موقت کمیتهُ شمال
_______________________
رفیق شهرام مازندرانی مسئول ک.خ.ا.ک درآن زمان،پس ازدریافت این پیام ازطرف کمیتهُ مرکزی وکمیتهُ شمال،تلاش می کندتابه همراه تعدادی ازاعضای معتبردر.ک.خ.ا.ک:شاهین-کاوه-شایان وکیوان،به محل اقامت آقای علیرضاپهلوی،حرکت تاباایشان ملاقات ودیداری ازنزدیک بعمل بیاورندکه این حرکت نه تنهابامخالفت شدیدآقایان:پویان-پژواگ-بهمن والبرزمواجه می شودبلکه البرزوبهمن،آتش بیارمعرکه شده،وکمیتهُ مرکزی رابه محدودهُ بازخواست کشانده،وحتی رفیق بیژن،مسئول کل سازمان درآن زمان رابه(بازجوئی های سیاسی)می کشانندوبدترازآن،آقای علیرضاپهلوی درپیام دوم خود،جهت ملاقات بارفقا،چنین می گوید
همهُ زندگی من تحت کنترل ساواک منشانهُ مادرم وبرادرم هست،لطفاً طوری تماس بگیریدکه کسی متوجه نشود،مخصوصاًتماس تلفنی،همه چیزشنودمی شود
_____________________________
درتاریخ۲۸ جولای ۲۰۰۹،بنگاههای تبلیغاتی،هالیوودی امپریالیسم،امابنگاههائی درحدنوه ونوچه وخرده ریزه،دریک داستان بافی وخیال پردازی سینمائی،قصهُ شب گونهُ تروریک ایرانی به نام جمشیدشارمهدراچنان سریال تلویزیونی درست وازکاه چنان کوهی ساختندکه هرفردناآگاه ونادان وغیرسیاسی،وبی تجربه،چنان اشک تمساحی،ریختندکه بیاوببین وتماشاکُن
هیچ ایرانی مقیم لوس آنجلس،نه توجه ئی به این سناریوی ساختگی کردونه هیچ ایرانی،حتی برای شخصیت این سناریودل سوزاندونه حتی یک همدردی کوچک ازخودنشان دادندتنهاآتش بیارمعرکه،دایه مهربان ترازمادرشده،کاسهُ داغ ترازآش شده برای تعدادی ازافراددردرون انجمن به اصطلاح پادشاهی ایران،آقایان البرز،مسئول .ک.خ.ا.ک،وبهمن مسئول بخش مالی سازمان،شاهین مسئول ارتباط بین کمیته هادرسازمان می شوند
سه روزپس ازآن سناریوی ساختگی واحمقانه،که حتی احمقهاهم آن راباورنکردند،رفیق نیماازشهراورنج کانتی کالیفرنیادرتماس تلفنی به رفیق بیژن مسئول سازمان اطلاع می دهدکه
مسئول.ک.خ.ا.ک.-آقای البرز،دریک ماجراجوئی،وآرتیست بازی ازنوع هالیوودی،بلافاصله به دیداریک فردمتقلب وحقه بازبه نام جمشیدشارمهد(هدف موردترورِساختگی دریک سناریوی ساختگی)،شتافته
وچون دایه ای مهربان ترازمادر،وکاسه ای داغ ترازآش،نه تنهاباآقای جمشیدشارمهد،هم دردی بلکه جهت نشان دادن به اصطلاح شجاعت چریکی خود،اسلحهُ کمری خودرابه آن شخص هدیه وپیشکش می کندوحتی چندروزمتوالی چون یک(بادیگاردهالیوودی)دوروبرآقای جمشیدشارمهدمی گرددتابه اصطلاح تروریستهای خیالی حکومتی،به فردموردنظرنزدیک نشوندوهنگامی که رفیق بیژن ازرفیق نیماسئوال می کندکه
______________________
البرزچرااین کارراکرد؟اون خودش احتیاج به محافظ ومحافظت دارد؟
رفیق نیماجواب داد
ازکارهای این رفیق مان هیچ سردرنمی آوریم
______________________
طی پنج سال گذشته،آتش بیارمعرکه هادرسازمان،اعمال ورفتارهائی رامرتکب شده اندکه اکثرآن اعمال درست مغایروخلافِ قوانین موجوددرسازمان مخفی ایران بوده وبدترازآن به سکوت وعدم پاسخگوئی به کمیته مرکزی سازمان،اجتناب وخودداری کرده وجالبترآنکه،همان فردِحقه بازوشیادبه نام جمشیدشارمهد،پس ازسوُاستفاده های سیاسی،ازاسم ونام سازمان مخفی ایران درآن برنامه های مزخرفِ تلویزیونی خود،حتی یکبارهم یادی از(آتش بیارمعرکه ها)نمی کند
نمونه ای ازحقه بازی هاوشارلاتان منشی های افراددرانجمن پادشاهی ایران
_______________________
استادبه زودی بازمی گردد
به شما قول می دهم دیر یا زود، این بازی به فاز بعدی سناریو وارد خواهد شد و یکی از دو اتفاق زیر خواهد افتاد:
در حالت اول رزیتا خواهد گفت که با تحقیقاتی که کرده به این نتیجه رسیده که حرف جمشید درست بوده؛
در حالت دوم جمشید خواهد گفت که با تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیده که رزیتا درست میگفته و گویا، احتمالا، شاید برای استاد مشکل پیش آمده است؛ و چه بسا تمام حرف رزیتا، مبنی بر اعدام وی را به نقل از یک منبع آگاه نیز قبول کند
_______________________
دراین باندمافیائیِ به اصطلاح انجمن پادشاهی،نه یک فردِآگاه وباخردِسیاسی وجودداردونه حتی جزئی ترین انگیزهٌ مبارزات سیاسی،اجتماعی،ونه حتی توانائی نقش پذیری،درپائین ترین طبقه وقشراجتماعی،رادارندوجالب است که بدانیم،آقای البرزمسئول .ک.خ.ا.ک،براساس کدام یک ازقوانین موجوددرسازمان مخفی ایران،بااین باندمافیائی وخطرناک،ارتباط تشکیلاتی دارد