چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

تیر ۱۳، ۱۳۹۰

مصاحبه بامسعودبهنود

گزارشگرویژه لابی سازان رژیم

..باسلام خدمت آقای برادرعزیزمسعودبهنودهستیم ودرباره انتخابات آینده هم مجلس شورای اسلامی،وهم ریاست جمهوری اسلامی بعدی سئوالاتی رامطرح می کنیم،..خوب برادربهنودجان باسلام مجددبه شماوروح پرفتوح امام راحل،به عنوان اولین سئوال اگه امکان داردازخودتان وسوابق کاری تان درامرنویسندگی وخبرنگاری،توضیحاتی راهم برای بیندگان،هم شنودگان،هم خوانندگان،هم رزمندگان اسلام،هم رقاصان وهم غواصان دلیرمملکت اسلامی وامام زمانی یمان،بدهیدوبگوئیدکه چطورشدبه اینجاهابرسید


مسعودبهنود:

اول ازهمه چیزبایدبگم که شصت وپنج درصدمردم درانتخابات آینده شرکت می کنند.
بسم الله الرحمان رحیم وبنام خداوباصلوات به روح شهیدان راه اسلام وانقلاب اسلامی...

من نویسندگی وروزنامه نگاری رااززمان جان شاه شروع کردم،توی روزنامه آیندگان،خیلی قلم هازدم وتوی محوطه اداره هم خیلی قدمها،تااینکه من وهمکارعزیزمان داریوش همایون،که روح پرفتوح آن برادرهمیشه شادباد،که باخیلی ازدم ودستگاههای دولت شاه سروسِرّی داشت وبروبیائی،یک جوری بوداون رابطه ها،که اون خدابیامرز،روزی دوسه ساعت رویاتوی شهربانی بودیاتوی اداره ساواک،خیلی فعال وخودجوش وباغیرت وآدم کاری بود،باتمام مشغله های روزمره،روزنامه آیندگان راهم می چرخوندها...این بودکه به کمک این برادردلسوز،من هم بابسیاری ازمسئولین مملکتی آن زمان،آشناشدم وآن مسئولین هم چون استعدادوافرو(زیرکی)مراسنجیدن کمک کردن که شغل وحرفه ام رادرنویسندگی وخبرنگاری،ادامه بدم وفردمشهوری درجامعه آن زمان جان شاه شوم،مقالات ونوشته های کوتاه وبلندی هم نوشتم که معروفترین اونها:...آهای بزبزه قندی-کلاه قرمزی-خیارچنبرکیلوئی چنده-بادمجان سیاه-طوطی سخنگوباخرمی جنگد-حسن کچل باجن هابه حمام عمومی می رود-جون عموبسه دیگه-به شهرنوچگونه می رویم-آهای داداش مرگ من یواش-ویک داستان کوتاه به نام عشق که بصورت شعرونثردرآوردم که میگه:گازدادن نشدمردی     عشق آنست که برگردی-   که همه اون آثاردرروزنامه آیندگان چاپ می شدومرحوم داریوش همایون خدابیامرزعاشق همه نوشته های من مخصوصاًاثربیادماندنی خیارچنبرکیلوئی چنده وبادمجان سیاه بودکه هرماه یکباراونوتوروزنامه چاپ می کرداین روندمشهوریت من همینطورادامه داشت تایهودیدیم که ای دل غافل جان شاه رفت ومملکت خرتوخرشدوهمه اون دوستان وآشنایانی که ادارات دولتی وحتی توی دربارجان شاه داشتم ،دیدم ساک وچمدوناشونوبستندورفتندکه رفتندوهمین مهاجرت وسیع درست وسط بین آغازانقلاب تاپیروزی انقلاب مرامجبورکردکه دست قلم برده وشاهکارنویسندگی ام روبه جامعه ارائه بدهم که اثرمعروف:کجامیری فلونی ترسم بری وبرنگردی،-درست مال اون زمان بود

گ.ول.س.ر:...خوب بعدازپیروزی انقلاب،چکارکردین،شماچراخارج نرفتین،مثل بقیه طاغوتیها،اصلاًچه انگیزه ای باعث شدتوایران بمونین


م.ب:..انگیزه،پنگیزه،منگیزه واسه موندن کیلوئی چندبود؟...داداش مثل اینکه خیلی ازمرحله پرتی


گولسر:..چطورمگه


م.ب:...باباجون..گوش کن...یادخدابیامرزداریوش همایون بخیر...همیشه می گفت:...پولهاتوجمع کن یک روزبدردت می خوره ها..اینقدرولخرجی نکن...من کس خُل گوش نکردم ..بااون پولهائی که ازفروش اثراتم درمی آوردم یاتوشهرنوهابودم یاتوسواحل شمال وجنوب...وقتی هم بخودم اومدم که دیدم تق به توق خوردوهمه چمدوناروبستن وبلیط هواپیماتودستشون من حتی یک پاپاسی هم توجیبم نمونده بودکه حداقل یک تلفن به آشناهابزنم بگم بیان کمکم...این شدکه توایران موندم یعنی منوجاگذاشتن مخصوصااین نامردِ بی شرف داریوش همایون...اون روزآخرهرچی اصرارکردم یک بلیط هواپیماهم برای من بگیره...می دونی خواهرک...ه چی گفت؟


گولسر:..چی گفت


مب:..ک....س کش دیوث به من گفت بروهمون اثرخیارچنبرکیلوئی چنده وبادمجان سیاه رابفروش وباپولش بلیط هواپیمابخر...اینجوری شدکه توایران موندم...ومجبورشدم خودموبااوضاع جدیدوفق بدم منتظرشدم تااینکه امام خمینی واردایران شدوباردیگرتوق به تق خورد...رفتم سراغ روح الله امام خمینی،..بهش گفتم ای امام والله عکستوتوی ماه دیدم..من زمان شاه طاغوتی واجنبی پرست خیلی سختیهاکشیدم مراساواک بخاطریک نوشته ام درموردشمابازداشت کرد،توی اوین اونقده شکنجه ام دادن امامن توبه نکردم وهی دادمی زدم ...امام امام  امام ...امام فقط امام خمینی بعدش هم امام خامنه ای.امام که اشکهای انقلابی منودیدن گفتن :لاکن احسنتُم..احسنتُم فرزندم..گَریَه نکن هَمَه چی برایت لاکن مجانی یَه...لاکن چَ چیزی دربارَه یَ من نَوَشتَه کردی کَ ساواک تورادستگرکرد.گفتم اثرمعروف :چگونه خیارچنبروبادمجان سیاه رابه روش اسلامی ذبح کنیم .وامام گفتند...احسنتم ..احسنتم...اینجوری شدکه مراحل پیشرفت وترقی من درنظام اسلامی،پله پله بالاوبالاتررفت...بعدجنگ بابعثیون عراقی که شروع شدآقانون ماهم افتادتوروغن...همه داشتن می رفتن جبهه حق وباطل ومنافقین،من دیدم هواخیلی پسه..به امام خمینی تاکتیک دوم جنگ باکفارراتوضیح دادم وگفتم ای امام...پشت جبهه راهم فراموش نکنیدحمله دشمن ازپشت وعقب سخت ترودردناک ترازحمله ازجلوهست.وامام هم بازبه این تدبیروزیرکی من گفتن:احسنتُم فرزندم..احسنتُم..وهمین تاکتیک یک روزبدردم خورد..این کره خره محسن رضائی،یک روزاومده بودبیت امام رسیده،نرسیده،یقه ماروگرفته بودکه الا به الاهمه دارن می رن جبهه حق وباطل..توهم بایدبری...من هم گفتم بایدازامام مصلحت بجوئیم.محسن رفت نزدامام وامام هم مصلحت دانسته وفرمودند،برادرانی چون فرزندم مسعود،بایدمواظب روزنه های فرهنگی مملکت اسلامی باشندکه دشمن قصدداردازآن سوراخهادراَسلام نَفووذکنن..آن هم ازروزنه عقبی یه..وفرزندم مسعود،ازاین روزَنَه هاپاسداری ومَحافَظَت می کنه...لاکَن...اینجوری بودکه پشت جبهه رامحافظت کردیم،ولی محسن رضائی هیچ وقت این کینه اش رونسبت به من فراموش نکردوحتی یکباربه من گفت:..جبهه نرفتی ولی پشت جبهه خوارتوم....م..مادرج...ه...وازاینجادرگیریهاوانتقادات من باتعدادی ازافراددرون نظام اسلامی شروع شد

گولسر:..احسن...احسن..عجب زندگی سخت ومشقت باری راطی کردین...خوب بعدش چی شد


م.ب:
آقاچی بگم دیگه...جنگ که یک نعمت بودوپول خوبی هم تواون هشت سال،درآوردم،چندتااثرونوشته هام خوب فروش رفت،مثل اثرهای بیادماندنی،:-اسلام وخیارچنبر،-رزمندگان اسلام سیب زمینی می خورند-چگونه باآفت بادمجان سیاههادردوران جنگ مقدس هشت ساله،جنگیدیم-پشت جبهه جنگ حق وباطل دربیت رهبری-امام خمینی کیست وچیست وچکارمی کنه-آیارمال بیاوریم؟نیاوریم؟-واثربیادماندنی(داریوش همایون یک ساواکی بودومی خواست ازروزنه عقب به نظام اسلامی،نفوذکنه)،که این آخری خیلی موردتوجه برادرحسین شریعتمداری قرارگرفت ویادمه همان روزیک چک پنج میلیون تومنی برای من نوشت ومن هم همان روزنقدش کردم وسریع باروبندیل وبستیم وبادوستان رفتیم شمال-...تااین که جنگ پرنعمت تموم شدوماشدیم آس وپاس،...تواین هیروویرهابودکه حجت الاسلام رفسنجانی،زدخواهرامامو..گ...دوشدرئیس جمهوروآیت الله خامنه ای هم شدامام بعدی...بعدش هم این برادرمون سیدخاتمی شدرئیس جمهوروحجت الاسلام رفسنجانی شدهمه کاره نظام وآقای خامنه ای هم رهبر،توی زمان ریاست جمهوری آقاخاتمی هم خوب پولی درآوردم،ازآثارمشهورمن دردوران ریاست جمهوری آقای خاتمی هم اینهابودند:-..چگونه خرداغ کنیم که بوی کباب بریان بدهد- موش موشی جون وگربه نره-خراگرطبیب بودی می رفت آرایشگاه-روباه مکاروخروس جنگجو-به آب،آب ندهید،آب خشک می شود-چگونه خرسواری اسلامی کنیم-نکیرونه منکربلاخره می آیند-خاتمی سیدی که همیشه می خندد-گل سرسبدباغ نظام-وچنداثربیادماندنی دیگه،...تااینکه سیدخندان هم رفت وآقای دکترآمد،...توی دوره اول ریاست جمهوری آقای دکترهم خوب پول درآوردم وآثارمعروف من چون:-خردرچمن،چرانمی چرد-تکامل عنترهادرنظام اسلامی-چهچه های دلنشین آقای رئیس جمهور-چمن پرازگل بودوبه دکترآراسته شد-موشک بازی باهسته خرما-آثاری ازمن بودکه خیلی موردتوجه آقای دکترقرارگرفت تااینکه حدوداًیک سال مونده به پایان ریاست جمهوریش یهوکس خل شدو...مشائی،مشائی ...کردواین یعنی کون لق تومسعود،...تامشائی هست توخرکی باشی...آقاماهم نامردی نکردیم این دفعه به جای اینکه همه پولهامونوتوی شهرنوهای اسلامی وکناردریای شمال وجنوب جزیره کیش ودبی وامارات،خرج کنیم اول رفتم یک بلیط درجه یک ولوکس خریدم وچمدوناموبستم وزنگ زدم به داریوش همایون وبهش گفتم منتظرم باش که دارم میام همون خیارچنبروبادمجان سیاه روتوکونت فروکنم وآثارجدیدبیافرینم،...به دکترهم زنگ زدم وگفتم خواهرومادرتوواون محسن رضائی واون مشائی ات رویک جامیگ....م،تاروح شاهنشاه آریامهروامام خمینی باهم شادبشه وهردباهم به من بگن آفرین واحسنتم...

گولسر:...احسن...احسن..پس اینطوری بودکه منتقدآقای دکترشدید

مب:..پس چی؟..فکرکردی مغزخرخورده بودم که یک شبه منتقدبشم،اون هم
منتقدنظام؟
گولسر:..خوب بعدازاونکه اومدین خارج،یک سری فعالیتهائی روانجام دادین،آخرین بارهم که (پارازیت)باشمامصاحبه کرد،چه عاملی باعث شیفتگی بیش ازحدایرانیان خارج ازکشورنسبت به شماشد؟

مب:
ببینیدیک ضرب المثل خیلی معروفی بین مانویسندگان وخبرنگاران هست که میگه:...اگرخرقلم ات درچمنزارکشورنمی چرد،سرخررابچرخان به چمنزارخارج ازکشور...اون روزبعدازمنتقدِاحمدی نژادشدنم چندنوشته وبیانیه انتقادآمیزارائه دادم،مثل،چگونه خرخودراازپل ردکنیم-عرعرهای چهچهانه خروبلبل-علفزارسیاسی کجاوخرمن کجامی چرد-چراچمن اینطورروئیده-من خرسوارخوبی هستم-اکوی صدای انتقادی من -اصلاح طلبان درعلفزاراصلاح می شوند-یک قدم به عقب خاتمی وده قدم به جلودرچمنزار-ای مرغ عشق چراناله نمی کنی-آقای رئیس جمهور...به تخم ام-داریوش همایون ساواکی منتظرباش-چگونه دردرون نظام شکاف عمیقی افتاد...آثاری بودندکه دربین ایرانیان،این هموطنان آریائی نژاد،این هموطننانی که حتی بادفتق ایرانی راازهمکارارجمندم ،شهرام همایون،به قیمت یک دلارمی خرند،طرفداران زیادی پیداکردکه هراثروشاهکارمن درعرصه نویسندگی رادودلاریعنی دبرابرقیمت بادفتق ایرانی،خریدندواین نشانگراین است که من تاچقدروقت شناس دقیقی هستم که سرخرقلمم روبه این چمنزارپرمنفعت،چرخوندم ونشان دادم که ازیک مملکتی که خرتوخرهم باشه،خوب ودرست وحسابی سیرشکم،میشه خرخودروچروند،(پارازیت)هم یکی ازهمین چمنزارهاست،که خرهیچکی مثل من،توی گِلَش درجانمی زنه،ودیدین که خرم روچه جوری،ازپلِ پارازیت هم ردکردم

گولسر:ازآثارگرانبهای شماهم چیزی خریدند
مب:چه جورهم ...گورپدربادفتق ایرونی..تازه پنج دلارهم خریدند
گولسر:..خوب آقای بهنود،برنامه های سیاسی شمادرحال حاضرودرآینده چیست

مب:-...فعلاًآثارهای گرانبهای مان رابه عنوان تجربه سیاسی،دراختیارهموطننان بادفتق وآثارهنری بخر،این هموطننان دلسوزدرخارج ازکشور،به حراج گذاشته،باورکنین،چوب روی مال وزندگیم زدم،بارادیوهاوتلویزیونهاهم قراردادهائی بستم برای آینده هم بایدمنتظرحکومت یادولت جدیدبمانم شایدباهمکارعزیزم شهرام همایون،یک کانال تلویزیونی فارسی زبان دیگری افتتاح کنیم البته تولوس آنجلس ودرایران هم روزنامه(آیندگان)رادرداخل کشورمجدداًراه اندازی کنیم

گوسلر:آثارجدیدتان درآینده،درچه زمینه هائی خواهدبود؟

مب:-..آثارها...آثارهای جدیددرباره:..چگونه پوست خیارچنبروبادمجان سیاه راباهم کندم-خرم چگونه ازهمه پلهاگذشت-چگونه خرداغ کنیم تابوی کباب بدهد(سی وپنج سال مبارزه برای کباب)-خرمن یکی ازکره گی دُم داشت-خواهرآقای دکتررئیس جمهور،-مشائی مادرت را....-خواهرومادرم چگونه برای اسلام ودرراه اسلام...-چگونه لابی گری کنین که هیچکی متوجه نشه-اکبرگنجی روچگونه خرکردم-چگونه خواهرمحسن رضائی راکِش رفتم-ورمزورازبین من وآیت الله شهیددستغیب-آثاری خواهندبودکه خواهم نوشت
گولسر:باتشکرازتوضیحات تون

مب:من هم تشکرمی کنم که اجازه دادین همه آثاروخرم ازپل شماهم گذشت
راستی آقای گولسر،الان خیارچنبروبادمجان سیاه توی ایران،کیلوئی چنده؟
گولسر:...فکرکنم سه چهارهزارتومنی بشه
مب:...آخ جون ..پس باین حساب آثارم به هفت،هشت هزارتومن فروش میره..
گولسر:تارئیس جمهوردکترهست غصه هیچی رونخور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر