وحشت داران ازگفتگوی باما

وحشت داران ازگفتگوی باما

طی دودهه گذشته بسیاری ازافرادباآویزان کردن کارت ومدرک به اصطلاح،خبرنگاروگزارشگرومجری فلان برنامه تلویزیونی ورادیوئی وروزنامه،بابسیاری ازافرادِ(به اصطلاح)ومثلاًسیاسی وروشنفکرو(خَر)فکروتاریک فکرونیمه چراغ روشن فکروکوته فکرودرازفکروفکروفکروفکرو....(مثلاً)مصاحبه وگفتگوواقدام به پرسش وسئوال وپاسخ وجواب،کرده که همگان می دانیم همه آن اعمال ورفتارهاسریعاًبه آشغال دانی وزباله دانی هاانداخته شد
بزرگ ترین مشکل روحی وروانی اکثرافرادِتحت عنوان گزارشگریاخبرنگارومجری،این است که فکرمی کنندبااجرای یک سری حرکات ورفتارهای(احمقانه)،(انقلاب)به پاکرده انددرحالی که جهانیان می دانندوآن قدرازشعورِاجتماعی برخوردارهستندکه بفهمندودرک کنندکه تنهایک خبرنگاریایک گزارشگری می تواند(انقلاب سازخبری)برپاکندکه هم دراین زمینه خِبره وکارکُشته وتجربه داشته باشدوهم ازشعورِبالای سیاسی،اجتماعی،ودرراُس همه اینها،یک خبرنگار،بایدشجاعت-شهامت-جربزه-ودلاوربه تمام معناباشدتابایک گزارش وخبرِمستند،افکارعمومیِ جهان رابه خودجلب وانقلابِ خبری به پاکند
دراین حرفه وشغل،خوشبختانه جماعتِ گزارشگرِایرانی به عنوان احمق ترین وکودن ترین وعقب مانده ترین،وناآگاه ترین ،بزدل ترین،بی جربزه ترین،ترسوترین،....بی وجدان ترین(البته اگروجدانی داشته باشندکه مطمئنیم ندارند)وناآگاه ترین جماعت رادرسطح جهان ورکوردِبی خِرَدی وبیسوادی راشکسته بطوری که بامشاهده کِردارهاورفتارهاواعمال احمقانه هزاران ایرانیِ به اصطلاح موجوددرعرصه مطبوعات،چیزی ونتیجه ای بدست نخواهیدآوردجز(صداهای درهم وبرهم(بخوانیدعرعرهای گوش خراش دریک طویله خانه بزرگ)مطبوعاتی ورسانه ای.

من(پژواگ)مسئول سایت سازمان مخفی ایران،جهت تِستِ هوش وآزمایشِ شعورِیک عده خبرنگاروگزارشگرِتلویزیونی-رادیووروزنامه،به کمک چهارنفرازرفقادربخش انتشاراتی،باانتخاب یک آی دیِ اینترنتی،بدون آنکه خودراعضوسازمان مخفی ایران،معرفی کنیم،طی یک ماه گذشته،بابیش ازچهل وهفت نفرازشخصیتهای مدعیِ گزارشگروروزنامه نگارومجری فلان برنامه تلویزیونی،تماس وسئوالاتی ازآنهابعمل آوردیم

پرسشهادرزمینه وجودسانسوروعدم شجاعت وشهامتِ ایرانیان،دربیان حقایق،ووجودِنوعی بیماری خطرناکِ روحی وروانی،وسادیسمِ ویرانگرِ(لگدمال کردنِ حقایق)درروحیه ومزاجِ نوددرصدازمدعیانِ رسانه ای وخبری

پس ازپرسشهای متعددبه عنوانِ سئوال آخروقتی ازهمه آنهامی پرسیدیم که به عنوان مثال
چرابامسئولینِ یک سازمان،به نامِ سازمانِ مخفیِ ایران،(مثلاً)مصاحبه-گفتگوویاحتی یک گزارش تهیه نمی کنید

ماخوشحالیم که ازبین چهل وهفت نفرفردانتخابی دراین آزمون،چهل ویک نفرازآنان باشنیدن نام سازمان مخفی ایران،به شورت وشلوارِشغلیِ خود،ریده وشاشیده بودند

خوشحالیم که رسانه های ایرانی،ازسازمان ماوحشت دارند

هنوززوداست که رسانه های ایرانی،به عقل وشعورواقعی وبه علمِ زیبای رسانه های واقعی،دست یابند
ازبین چهل وهفت نفرانتخابی،تنهاشش نفرخبرنگاروگزارشگرخیلی شجاع ونترس یافت شدکه حاضرشدندجانشان راحتی به خطرانداخته اماباانتخابِ راهی که ماپیشِ پای آنان گذاشته بودیم،اصراروپافشاری بعمل آوردندکه بامسئولین سازمان مخفی ایران،برای تهیه گزارش،به گفتگوبنشینندکه دونفرازاین گزارشگران درروزنامه های وابسته به حکومتِ ننگین درداخل کشورمشغول کار-یک گزارشگرمحافظه کارِسیاسی درتاجیکستان،-یک خبرنگارازروسیه ودونفردیگرایرانی یکی درآلمان ودیگری درآمریکابود

چهل ویک نفرِمابقی،همه ایرانی،وباشنیدن نامِ مسئولین سازمان مخفی،شلوارِخودراخیس کرده بودند
قراراست مدتی دیگر،باکمک اعضای بخش انتشاراتی،تِست وآزمایشی دیگرازصدوپنجاه گزارشگروخبرنگاروروزنامه نگارومجری های تلویزیونی،به عمل آید
بیشترازسردمددارانِ حکومتِ ننگین،رسانه های احمق وترسو،ازسازمانِ ماوحشت دارند

واین جای بسی خوشبختی برای سازمان مااست