چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

بهمن ۲۸، ۱۳۸۹

طنز-رفیق پویان فرمانده ببرهای مازندران

بزرگداشتِ چهلمین سالگشت حماسه سیاهکل درتورنتو
گزارش لحظه به لحظه،ثانیه به ثانیه،دقیقه به دقیقه وساعت به ساعتِ گزارشگرومامورِمخفی سازمان مخفی ایران ازاجرای مراسمِ سیاهکل درتورنتو..
_____________________
بزرگداشتِ چهلمین سالگشت حماسه سیاهکل درتورنتو
گزارشگرومامورِمخفی سازمان مخفی ایران
خوانندگان محترم گزارش،من همین الان درمقابل دربِ دورن هیل کامیونیتی سنترهستم ومیبینم که بیش ازپنج میلیون چریک فدائی طرفدارِرفیق اشرف،بی صبرانه منتظرورودِرهبرعظیم الشاُن وکاملاًانقلابی یشان هستن....تارسیدن رهبر،من بایکی ازفعالانِ بسیاربسیاربسیاربسیارکوشاوفعال وبیست وچهارساعته اکتیو،مصاحبه ای انجام می دهم....

گزارشگرِمخفی:...ببخشیدرفیق..بادرود...من می تونم باشمامصاحبه کنم....چندتاسئوال داشتم...؟

رفیق:..سلام ..سلام..سلام آقا...چراکه نه...ازبس خودم برای خودم سخنرانی کردم وباخودم مصاحبه کردم...راستش دیگه خسته وکوفته شدم..باکمال میل درمصاحبه تون شرکت می کنم...

گ.م:...می تونم اسمِ شریفتون یااسم مستعارِسازمانی تونوبپرسم....البته این سئوال بخاطرخوانندگانِ گزارشه که بدونن باکی طرف هستن...

رفیق:...نه نه ...چه اشکالی داره....کارِماها...دیگه ازاین چزهاگذشته...من فریبرزِسنجری معروف ام...بین رفقای خودمون منورفیق فریبرزصدامی کنند...امابین آهن قراضه هاوجانکیاردهای هلندوانگلستان وآلمان وکانادامعروفم به فولاد....ویک عده ازدشمننان خصوصی من،..منو معروف کردن به پولادمادرزره یاکدخدای محله فدائیان،توی خارج ازکشور..
گ:م:..خوب حالامگه کدخداهستین....؟

فریبرزسنجری:..کی ...من...؟..نه باباجون کجای کاری....؟قبل ازاینکه این دشمنای نامردوخصوصی من سروکلّه شون پیدابشه..که انشاالله ..خداسرهمشون روباسنگ بشکنه...توجمع رفقا،واسه خودم بروبیاوابهتی داشتم...اماالان رعیتِ مزدبگیری بیشنیستم...ای پدراین روزگاربسوزه...که باآدم چه کارهاکه نمی کنه....تف به این روزگارِلعنتی..
.
گ.م:.الان چکارمی کنین...یعنی شغلتون چیه

ف.س:...هِی..چی بگم والله...الان سخنرانی می کنم...توسایتهای اینترنتی...مقاله می نویسم...اگه یک چندنفرعلاقه مندشدن که مشتری می شن ویه چیزی می دن .نشدن هم که هیچ...

گ.م:..مگه سخنرانیهاومقالات شماهم نرخ وقیمت داره
ف.س:..پس چی...؟..فکرکردی همین جوریهاست
گ.م:..میتونم نرخهاروبپرسم
ف.س:...البته..چراکه نه...ببین نرخهابراساسِ قیمت روزتغییرمی کنه....مواقعی که امپریالیسمِ جهانی،درجهان،شلوغ بازی جهانی می کنه..نرخ سخنرانیهای من دراطاق پالتاک...ساعتی ده۱۰دلار...ومقاله نویسی وچاپِ آن درنشریه خودمان،بیست دلار،واگرمصاحبه حضوری کمترازنیم ساعت باشه ..۵دلاره....البته دلارآمریکانه کانادا...امااگه توی داخل ایران شلوغی بپابشه...نرخ صحبتهام توی اطاق پالتاک ۲۰دلار...مقاله توی نشریه بیست وپنج دلار...مصاحبه حضوری تاده دقیقه ده دلاره آمریکاست....
گ.م:خوب رفیق الان وامروزاومدیم جلوی دورن هیل کامیونیتی سنتردرتورنتو..وهمانطورکه می بینیم بیش ازپنج میلیون نفردراینجاحضوردارن...اول بگوئیدنرخ شمابرای دادنِ توضیحات،به مدتِ ده دقیقه چنددلارکانادامی شه چون من خوشبختانه دلارِآمریکاهمراهم نیست....
فریبرزسنجری:...یوروچی....یوروهمراته
گ.م:نه...حقیقتش یوروهم ندارم
ف.س:..به جهنم...همون دلارکاناداروبده....به دلارِکانادامی شه...چهل وپنج دلار...

گزارشگرسازمانِ مخفی:..بفرمارفیق این هم مزدِشما....حالابفرمائید

فریبرزسنجری:...بلّه باسلام به همه...امروزچهلمین سالگردِحماسه سیاهکله..ومامثل پارسال وپیراسال وپس پیراسال وچندین سالِ قبل دوباره دورهم جمع شدیم  وقراره باردیگه مراسم نوزده بهمن رابرگزارکنیم...دراین روزقراره برای بیست ونهمین بارمن ازاهمیتِ کمک مالی به سازمان ورهبرعظیم الشاُنم اشرف دهقانی درمورداهمیتِ روزسیاهکل....خوب...یک چیزهائی بگیم دیگه...البته ضروری ترازگفتمانهائی که دراین مراسم بعمل میاد...بایدیادآوری کنیم که ورودی بادِسِروغذا،هشتاددلاروبدون غذا،چهل دلاره...

گ.م:...ببخشین...دلارِآمریکایاکانادا

ف.س:....بههههه...زکی...؟کی تواین دوروزمونه بادلارِکانادا،هم مراسم برپامی کنه هم غذاسِرومی کنه....باباجون وقتی میگم دلارمنظورم همیشه دلارِآمریکاست..
گ.م:...حالااونهائی که ورودی چهل دلاری دارن...تکیفشون توی سالن چیه...
ف.س:...ببینید...تحلیل ونظریه سیاسی ،تشکیلاتی من دراین موردِاینگونه است که جماعتی که ورودی چهل دلاری گرفتن ازدوجهت سیاسی وخوراکی محکومند...هم محکوم به شنیدن سخنرانی من ورفیق اشرف دهقانی اندهم محکوم به تماشاکردنِ غذاخوردنِ رفقای عزیزومبارزی که ورودی هشتاددلاری گرفتن...همان طورکه امپریالیسم وسگهای زنجیری واق واق کُنَش محکوم هستن..

گ.م:..آها.حالافهمیدم..پس شغل اصلی شمادرتشکیلات تون...فقط محکوم کردنِ این واون وامپریالیسم جهانیه

ف.س:..پس چی...؟فکرکردی محکوم کردن به این آسونیهاست..؟..توخودت جراتشوداری همه رومحکوم کنی..

گ.م:..کی..؟..من....؟..اصلاًوابداً...من اصلاًنمی دونم محکوم کردن یعنی چی..

ف.س:..خوب دیگه...اگه می خوای بدونی محکوم کردن یعنی چی بایدسی۳۰دلارِکانادا،بیشترپرداخت کنی..

گ.م:..نه..نه..نه..من اگه یک دلارالکی خرج کنم محکوم که هیچ..سازمان منوترورِانقلابی می کنه...نمی خوام محکوم  کردن روشرح بدین...من می تونم سی دلاره آمریکابه شمابدم..فقط به من وخوانندگانِ گزارش توضیحِ مفصل بدین..برای اجرای مراسم،توی سالن چی میگذره...

ف.س:...سی دلارِآمریکامیدی فقط برای این...؟...نوکرتم هستم...چاکرتم هستم.....آخ جون پول کاباره امشب دراومد..
....(ادامه)...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر