گفتگوی تلفنی رفقا:م.ارجمندوپژواگ

پ:...ببین رفیقِ من...درآن واقعه یک حادثه ای رخ دادوخوشبختانه فرجامِ ناگوارنداشت..تازه ..این فرجامِ خوش  هم باعثش دراصل هوش واستعدادونبوغ خارق العاده همه آن رفقابودکه ازیک فاجعه بزرگ جلوگیری شدباآنکه ازوجودهمدیگردرآن روزاعتراض بی خبرِبی خبربودن...چیزی هم که باعث جلوگیری ازآن فاجعه شدزبان مشترکِ شمالی ومازندرانیِ آن رفقابود...درغیراین صورت بله ..واقعاًفاجعه ای بوجودمی آمدکه جبران ناپذیربود..شایدهمان لحظه سازمان ۹نفرازاعضای خودرابادستهای خودازدست می داد

_______________________________________

م.ا:..راجع به اخباروگزارشاتی که ازدرون سیستمهایانهادهای دولتی به شماارسال می شه چی؟ ...البته اگه موردامنیتی برای شمانداره..می شه کمی توضیح بدین....

پژواگ:...درمورداینگونه گزارشها،بخاطروجودمسائل امنیتی مخصوصاًدلیل بربودنِ بخش عمده ای ازاسرارورازهای سازمانی،وهم بدلیل آنکه شغل ووظیفه سازمانی مادرآن بخش نیست،شخصاًنمی توانم توضیحی کامل بدهم امامسئولین بخش اطلاعات وضداطلاعاتِ سازمان این بخش وشبکه مهم اطلاع رسانی رابرعهده دارن...

م.ا:..اشکالی نداره اگه مسئولین این بخش رامعرفی کنی...؟

پ:ببینید..بهتره اول من کل اندام این شبکه رااینگونه تشریح کنم.اندام کلی این بخش به اعضای مختلفی تقسیم می شه
یک:افرادواعضای نفوذی واطلاع رسانی-که مراحل اولیه نفوذبه درون یک

نهاد،سازمان یاگروه وابسته به حکومت یاغیردولتی راانجام می دهند
دوم:گروه تحقیق وتعقیب- که برطبق گزارشات ارسالی گروه اول،دست به تحقیقات

 وسیع زده وبابدست آوردنِ سند ومدرک همراه باعکس وتصویر،آن رابه بخشِ اطلاعات وضداطلاعاتِ سازمان ارسال می کند
سوم:گروه سوم طبق دستورِبخش امنیتی سازمان واردفازاجرائی وعملیاتی می شود.مسئولیت این بخش بارفیق آروین امامسئولین این بخش رفقا:شهرام،پویان،بیژن،رفیق رئیس دادگاه مخفی ورفیق البرزورفیق آروین هستن

م.ا:...یعنی دراصل تصمیماتِ اصلی رااین افرادمیگیرن نه کمیته مرکزی....؟
پ:دربُعدِامنیتی بله..این رفقاتصمیم می گیرن...؟

م.ا:پس نقشِ کمیته شمال تواین زمینه چیه؟
پ:..کمیته شمال زمانی وارداین بخش می شه که بخش اطلاعات نیازبه رفقای پشتیبان یااسکورتِ رفقای نفوذی خودراداشته باشه...

م.ا:..چنین اتفاقی هم مگه افتاده...
پ:..خیلی..چندین بار...مواقعی شده که کمیته شمال،سه گروه پنج یاشش نفره رااعزام

کرده تارفقای نفوذی راازمهلکه نجات بِدَن...

م.ا:...راستی که حالاکه موضوع به اینجا کشیدمن یک ماجرائی یادم افتادخیلی مشتاق آنم که اگه می دانی توضیح بدهی..

پ:کدوم ماجرا

م.ا:..حقیقتش حادثه ای باورنکردنیه ولی اتفاق افتاده...من ازرفیق پویان شنیدم که تابستان گذشته توی یکی ازتظاهراتهای ایرانی هاتولوس آنجلس، نزدیک بودتعدادی ازاعضای کمیته خارج توسط تعدادی دیگرازاعضای آن کمیته ترورشوند..

پ:....آها....منظورتون اون ماجرای جلوی ساختمان ایالتی توی لوس آنجلسه

م.ا:.دقیقاً...این حادثه فکرکنم برای خیلی هاهنوزمجهول مانده....مجهول ازاین جهت که گویامسئولین توی خارج اعضای سازمان خودشونونمی شناسن...وهمین دلیل بروجودِنوعی هرج ومرج طلبی اعضا,توی خارج ازکشوره..

پ:..نه نه نه ...اصلاًوابداً..لطف کنین اسمشوهرج ومرج نذارین

م.ا:...پس اسمشوچی می ذارین...اگه عدم شناختِ اعضاازهمدیگه که باعث یک

ترورِکوروناشناخته ازطرف یک گروه دیگه ...خوب اگه هرج ومرج نباشه پس چی

ممکنه باشه

پ:ببینی رفیقِ من...درآن واقعه یک حادثه ای رخ دادوخوشبختانه فرجامِ ناگوارنداشت..تازه ..این فرجامِ خوش  هم باعثش دراصل هوش واستعدادونبوغ خارق العاده همه آن رفقابودکه ازیک فاجعه بزرگ جلوگیری شدباآنکه ازوجودهمدیگردرآن روزاعتراض بی خبرِبی خبربودن...تنهاچیزی هم که باعث جلوگیری ازآن فاجعه شدزبان مشترکِ شمالی ومازندرانیِ آن رفقابود...درغیراین صورت بله ..واقعاًفاجعه ای بوجودمی آمدکه جبران ناپذیربود..شایدهمان لحظه سازمان ۹نفرازاعضای خودرابادستهای خودازدست می داد

م.ا:منظورت اینه که همه آن اعضامازندرانی بودن ولی بی خبرازهمدیگه

پ:بله...کاملاًدرست حدس زدین...چون سه نفرازاعضای ک.خ.ا.ک درلوس آنجلس ازشرکت شش نفرازرفقاکه ازتگزاس ونیوجرسی به لوس آنجلس آمده بودن...کاملاًبی خبربودن...

م.ا:همه هم مسلح..؟
پ:همشون ..همشون مسلح به اسلحه کمری

م.ا:..ماجراچه جوری آغازشد..بعدبه کجارسید.
....(ادامه)...