چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

اسفند ۰۶، ۱۳۹۰

سایت انتخابی:امید۵۷

یه راننده کامیون به اداره پلیس تلفن می زنه ومیگه:من یک مارمولک راله کردم...پلیسه میگه:خب جسدش راازوسط جاده برداربیاندازکنارجاده...راننده کامیون می پرسه:عباوعمامه اش راچکارکنم!؟

________________________

هواپيمايي درحال سقوط بود و يک چتر نجات کم بود!
بنابر اين يک نفر بايد فداکاري مي کرد.

زين الدين زيدان يک چتر بر داشت و گفت : من بهترين فوتباليست جهان هستم و بايد نجات پيدا کنم اين را گفت و پريد !
برد پيت هم يک چتر ديگر بر داشت و گفت: من محبوب ترين هنرپيشه جهان هستم و بايد نجات پيدا کنم. اين را گفت و پريد!
احمدی نژاد هم يک چتر بر داشت و گفت: من باهوش ترين رئيس جمهور دنيا هستم و بايد نجات پيدا کنم. اين را گفت و پريد !

فقط دو نفر در هواپيما مانده بودند. يک پسر بچه نه ساله و یک پیرمرد...
پیرمرد گفت: فرزندم ! من عمر خودم را کرده ام و آينده پيش روي تو است. بيا اين چتر را بردار و خودت را نجات بده!
پسر بچه گفت: احتياجي نيست. اون آقاهه که مي گفت باهوش ترين رئيس جمهور دنياست، با کوله پشتي مدرسه من پريد بيرون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر