چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

آبان ۲۷، ۱۳۹۱

شش سال پیش-مطلبی ازرفیق پویان-گروههای سیاسی ایرانی

ازوبلاگ عصراهانت
سال ۲۰۰۶میلادی
 
 
در توصیف و تفسیر انچه که سرنوشت بر یک نسل اگاه و روشنفکر و مبارزین این مرزوبوم رقم زد هرچه بگوئیم وبنویسیم کم گفته ایم . نمی توان هیچکدام از مراحل طی شده در امر مبارزات اجتماعی و سیاسی که برای دستیابی به اصلیت واقعی دموکراسی و ازادی حقیقی بوقوع پیوست نا اگاهانه و ناشیانه به کناری گذاشت و ان را فراموش کرد . خوشبختانه در امرمقاومت وایستادگی در برابر فشارهای مضاعف سیستم ضد بشری وضد انسانی جمهوری اسلامی کم افراد و اشخاصی نبودند که شجاعانه و مردانه در مقابل تمامی شکنجه ها ی شدید فیزیکی وبدنی وروحی وروانی که از طرف بخش دگرگون کننده انسانها اعمال می شد و بسیار فراوانند و از هرگوشه وکنار این سرزمین نیز به مانند شمعی سوزان .اهسته واهسته خاموش شدند . انان کسانی بودند که در برابر تندر نیز می ایستادند . مرگ را شجاعانه پذیرا می شدند زیرا به چرائی مرگ خود اگاه بودند . انان با مرگ خود خواستار محو و نابودی ترس و هراس و وحشت از وجود این نسل جدید در برابر موجودات نوظهوری که به اسم ونام دین و مذهب و دیانت و شریعت این افیون براستی توده ها بودند . وچه شجاعانه و مردانه نیز جان باختند . برای که ؟ برای چه ؟ وچرا ؟ انان معتقد بودند که در این دنیا اگر زندگی برای مدتی کوتاه و گذرا می باشد .نباید بی هدف زندگی کرد باید مبارزه کرد . جنگید . وبا زور ازادی را کسب کرد
 
ازادی
این واژه زیباودوست داشتنی که بایددرراه ان جنگیدومبارزه کرد
 
تاریخ سیاسی ایران ما از بیست و هفت سال قبل شاهد وقایع واتفاقاتی بود که بخشی از این حوادث وجود وظهور احزاب وگروهها وسازمان های سیاسی مختص می باشد . نگاهی حتی گذرا وسطحی به بیوگرافی چنین نیروهائی که متاسفانه بعضا نیز حکم یک قارچ سمی وعلف هرز را داشته که یک شبه ظهور کردند ؟ و در راستای این ظهور ناقص الخلقه ای خود چه بسا نسلی از این سرزمین را به دیار مرگ و نیستی وفنا سوق دادند .اگر کارل مارکس شرم را به عنوان یک حس بشری تعبیر و تفسیر کرد . من به جرات می گویم که این تازه از راه رسیده ها حتی عنصری به نام شرم وخجالت سیاسی را نیز نمی شناختند و نمی شناسند .و متاسفانه شرم وحیا به عنوان یک عنصر نایاب و کمیاب در بین مدعیان سیاسی و روشنفکران بی عمل حرف اول واخر را زده و می زند . تا انجا که خوشبختانه یا متاسفانه مارکسیست ها و کمونیست ها وچپ های انقلابی نیز با بیان گفتار ها ورفتار های ضد انقلابی خود تعریف وتفسیر کارل مارکس از شرم وخجالت را نیز بی پروا زیر پایشان لگد مال کرده و هیچ پایبندی نیز به گفتار ها و بیانات حتی مبانی مندرج درمانیفست اولیه کمونیسم ومارکسیسم و لنینیسم قائل نیستند . تا چه برسد به دیگر مدعیان سیاسی که باوجود غرور کاذب و حس خود بینی و خود خواهی و توهم گرائی و بسربردن دراوج خیالبافی ها ی سیاسی شان خود را قهرمان و نجات دهنده این سرزمین دربند واسیر می دانند . دروغ بافی و تحریف های غیر واقعی و جعل واقعیت های موجود بخشی از فطرت وماهیت و منشو عملکرد های چنین گروهها و نیروهای مدعی سیاسی بوده وهست .
با ادامه گفتار های خود در امر باز گوئی بیوگرافی وشیوه عملکردهای اینگونه نیروهای باصطلاح اپوزیسیون حراف وبی عمل و شیوه رفتار ها وکردار های سیاسی شان در شرایط فعلی خود را اماده یک جنگ ونبرد انتقادی وگفتاری و لفظی با انان کرده و حاضر به پاسخگوئی می باشم . زیرا اعتقاد کامل و باطنی دارم که قبل از انکه وارد یک میدان مبارزه وسراسری با جمهوری اسلامی بشویم تکلیف خود را با این نیروها روشن سازیم .زیرا متاسفانه همانطور که گفتم به دلیل عدم وجود شرم خجالت وحیای سیاسی دروجود انان . با زیرکی و فرصت طلبی خاص ومختص خود تاریخ و گذشته را به سبکی نادرست ونافرم تحریف و جعل کرده اند .جهت شروع به بازنگری اعمال ورفتار این نیروها و حال که صحبت از شرم وخجالت شد .از دوستان ورفقای چپ و کمونیسم ومارکسیسم لنینیسم شروع کنیم
 
احزاب وسازمان های کمونیستی درایران بعدازانقلاب:
 
شاید در اذهان و افکار بسیاری از هموطنان . هنگامی که با واژه ها و کلماتی چون کمونیسم و یا چپ و چپگرائی برخورد می کنند بلافاصله بیاد حزب توده و امثالهم می افتند . بدون انکه حتی لحظه ای به ماهیت و منش واقعی این حزب توجه و دقت کافی کنند . با تعریف بخشی از سیاسیت های ضد مردمی و کاملا ضد کمونیستی این حزب و یا احزاب وسازمانهای مشابه درخواهیم یافت که ضد کمونیست تر و ضد چپ و چپگرائی ترو ضد انقلابی تر از این حزب. تاریخ ایران به چشم خود ندیده است . در تحریف واقعی این حزب همان را باید عنوان کنیم که در اسرع وقت دست مبارک خود را در دست ارتجاعیون و وا پسگرایان نوظهور گذاشت و دیدگاههای مثلا ضد امپریالیستی خود وخمینی را یکجا حلوا حلوا کرده و بخورد مردم داد و در راستای پایبندی خود به چنین ایدئولوژی مخرب اش چه بسا بسیاری از پاکترین وشجاعترین شهروندان ومبارزان وافسران اگاه را به قربانگاههای اسلامی انهم گله ای و دسته جمعی سوق وروانه کرد
 مخلوط کردن ایدیو لو ژ ی کمونیسم حزب توده و مذهب و تفکرا ت نوظهور اسلامی‌ در امر ایجاد یک جامعه مثلا ضد امپریالیستی‌ و انقلابی‌که بتواند پاسخگو ی بسیاری از طرفداران این حزب و جمهوری اسلامی‌ بود ه و از طرفی‌ نیز این حزب بتواند دستورا ت دیکته شده کاخ کرملین در مسکو را بر اورد ه سازد اشکارا و بدون هیچ شرم و حیایی‌ در مقابل مبارزین و گروه هایی‌ که از همان ابتدای کار با منش و ماهییت و فطرت خمینی‌ و د ارو دسته اش آشنا شده و اگاهی‌ کامل داشتند که این پدیده نوظهور تحت عنوان جمهوری و حکومت اسلامی‌ می‌ تواند خطر ناکترین سیستم برای طبقه ضعیف و مستمند جامعه باشند .اسلحه کشیده و به ناجو انمردانه ترین روش های ممکن خیانت ورزیدند . تا آنجا که حتی‌ به طرفداران صادق و نا صادق خود دستورا ت حزبی‌ و کاملا تشکیلاتی‌ صادر میکردند که مثلا با ضد انقلابیون مسلح که در بیشتر نقاط ایران دست به مبارزه مسلحانه زده بودند . بر خورد و آنان را خلع سلاح کرده و تحویل برادران پاسدار و کمیته و یا دادگاههای انقلاب بدهند. با آغاز چنین همکاری کاملا خیا نت منشانه و مافیایی‌ . اشکا را به عنوان مزدوری دیگر و اینبارنه تنها برای سردمداران کاخ کرملین که برای جمهوری اسلامی‌ نقش خود را به خوبی‌ ایفا کردند . با پیشه ساختن سیاست خیانت و لو دادن رفیق و فرد تشکیلاتی‌ و درون حزبی .زندانهای‌ جمهوری اسلامی‌ مملو از فرزندان شجاع و دلیر و مبارزین واقعی‌ و راستین شد. در همان اوایل خیانت این حزب . بسیاری از جوانان و سیاسیون مخالف به جوخه های اعد ام و تیرباران سپرده شدند.در راستا ی نابودی کامل مدافعین و سنگر گرفتگان در مقابل ارتجاع نوظهور سنگ تمام گذا شته و با بیشرمی‌ تمام دستگاه و ماشین تبلیغاتی‌ این دشمن به راستی‌ واپسگرا و وحشی‌ را گرم و روشن نگه داشته بودند. و چه بسا در بسیاری موا رد نیز با پر رویی مختص خود دست به ترور روشنفکران و اگاها ن سیاسی‌ نیز میزدند. سر نوشت این حزب ا ز منظر خیانت و در یوزگی‌ افتادن تا بدانجا رسیده بود که افراد بیسواد و امی‌ و عقب مانده چون حجاریانها _ لاجوردی ها _ الله کرمها _ حاج داوودها _ مهاجرانیها _ _ اکبر گنجی ها ی هنوز پاسدار منش واسیدپاش بر سرو روی دختران بی‌ حجاب و بد حجاب __ حسین شریعتمداریها __ وو و...... از آن به عنوان ابزاری در جهت تکمیل پروژه های سرکوبگرایانه و به عنوان چوب سه سر نجس استفاده و نها یت‌ بهره را میبردند. با همکا ریها ی صادقانه و جانانه سران و تئوریسینها و مغزهای متفکر و مسولین رده بالای حزبی‌ در داخل زندانهای این جمهوری زندانها. گروهها و دسته ها و تیمهای مخفی‌ مبارزین و از ادیخو اها ن واقعی‌ با اشاره انگشت این مسیول خاین و یا آن عضو برجسته کادر مرکزی این حزب لو رفته و بعد از شکنجه های شدید فیزیکی‌ و بدنی‌ که اکثرا با همکاری این حزب و وزارت تازه تاسیس شده اطلاعات‌ اعمال میشد . لو رفتگان را به دیار مرگ می فرستادند.و سر انجام نیز با خفت و خواری و گردنی‌ پایین افتاده بن بست کمونیسم و سوسیالیسم در ایران را عنوان و خط بطلانی‌ بر آن کشیدند . اقایا ن کیانوری ها و احسان ها یک شعبه حزب اللهی‌ ومسلما ن می‌ شوند . آقای علی‌ عمویی‌ تئوریسین و مغز متفکر این حزب به چاقو کشان و پاسداران اسید پاش و لمپنیسم اسلامی‌ درس (اخلاق و رفتار اسلامی‌ ) را اموزش میدهد . در تکمیل پروژه توبه و تواب سازی. زندان مخوف اوین اسلامی‌ را به عنوان دانشگاه اسلامی‌ تعریف و به خورد هو اد ار ان مرتجع تر از مرتجعین واپسگرای اسلامی‌ می‌ دهد .
در امر خدمت گذاری و نوکری و حما لی‌ سیاسی‌ و عقیدتی‌ در راستا ی خواسته ها و اهداف سران جمهوری زندان و شکنجه به عنوان یک نیروی فشار حکومتی‌ در برابر مبارز ات مسلحانه و سرکوب مردم کردستا ن __ خوزستا ن__ بلوچستا ن _ ترکمن ها _ مازندرا نی‌ ها __ علنا و اشکارا وارد صحنه قتل و کشتار میشوند . و برای جمهوری اسلامی‌ سنگ تمام میگذارند. شیوه و سبکی‌ مافیایی‌ و تبهکارانه که متاسفانه هنوز هم بدان عمل میکنند.و هنوز نیز به چرندیا ت و مزخرفا ت سیاسی‌ و حزبی‌ خود چه در داخل کشور و چه در خارج ازکشور انهم بر مبنا ی فرمایشات رهبری در بیت رهبری و وزارت ترور و شکنجه اطلاعات که مملو از نیروها و کادرها و مغزهای متفکر حزب توده و باند مخوف فداییا ن اکثریت و مامورین و فرماندهان ساواک شاه می‌باشد . ادامه میدهند
 
سازمان چریکهای فدائی‌ خلق ایران
سازمان های انقلابی‌ وواقعی‌ وراستین-سازمانهای خاین وضدمردمی‌
 
 
شاید هیچ جنبش و یا حرکت سیاسی‌ و اجتماعی‌ در تاریخ ایران به خصوص در طی‌ پنجاه سال گذشته به اندازه جنبش فدائی‌ نوپا و پویا و از همه مهمتر میهنی‌ و داخلی‌ ودر نوع خود اصیل نبود .
بنیا نگذ اران این جنبش و تفکر که اکثرا از تحصیلکردگان و دانشجویان در سطح های بالای دانشگاهی‌ و اموزشهای عا لی‌ بودند .در اوج خفقان و سرکوب و فشارهای اجتماعی‌ پلیسی‌ که سیستم شاهنشاهی‌ بوجود اورده بودوبا قدرت نظامی‌ خو د اعلا م میکرد که منطقه . منطقهٔ امن بوده و خود را پلیس منطقه معرفی‌ میکرد .با درا یت و هوشیاری خود را از حزب توده جدا و جنبش نوینی‌ را آغاز کردند . با عملیات های چریکی‌ در خیابانها و ترور سران و فرماندهان نظامی‌ چون تیمسارها و ارتشبد ها و سرلشکرها که اکثر آنان با سازمان اطلاعات انزما ن یعنی‌ ساواک شاه در ارتباطی‌ تنگاتنگ بودند و مخصوصا با یک حمله چریکی‌ نظامی‌ در منطقهٔ سیاهکل استان گیلان خود را به جامعه انروز ایران شناساند. بعد از انقلاب متاسفانه تعدادی از بی تجربه هاو بگفته‌ بسیاری از طرفداران و هواداران این جنبش . بدلیل نبود یک رهبری درست و حسابی‌ و سو استفاده تعدادی از فرصت طلبا ن سیاسی‌ این جنبش و این سازمان به چندین قسمت تقسیم شد. به اعتقاد شخص خودم تنها دو یا سه گروه اصلی‌ و واقعی‌ بودند که ادامه دهنده واقعی‌خط و خطوط و مشی‌ بنیانگذاران این سازمان بودند و به رهبران سیاسی‌ خود وفادارما ندند که شناخته تر و سر موضعی‌ تر از همه گروه ارتش ازادی بخش ایران و چریکهای فدائی‌ خلق ایران به رهبری خانم اشرف دهقان بود.دیگر گروهها و سازما نهای دیگر با اسم و نام فدائی‌ جز به مانند قارچهای سمی‌ و علفهای هرزی که یکشبه رشد کرده بودند چیز دیگری نبودند. از بین این قارچها و علفهای هرز شاید بدتر و خاین تر و در امر چاپلوسی‌ و دستمال بدستی‌ سیاسی‌ از گروه و با ند خطرناک و خطر ساز فدائیان اکثریتی‌ هیچ گروه دیگری نبوده و نیست و تاریخ و اینده ایران نیز تا بحا ل به چشم خود نه دیده بود و نه خواهد دید. این گروه رذالت و در یوزگی‌ خود را تا بدانجا رساند ه بود که علاوه بربازی کردن نقش میسیونرهای‌ ‌مذهبی‌ برای اقایانی‌ چون لاجوردیها و بهشتیها و رجایی هاو باهنر ها. رهبری این گروه آقای فرخ نگهدار علنا دستور ایجاد سفره عقد و ازدواج بین زنان و دختران در این سازمان و بازجویان و شکنجه گرا ن و برادران پاسدار و کمیته چی‌ که اکثرا شهوتران و بو الهوس تشریف داشتند داد .از یک طرف بسیاری از مبارزین وشجا عان در زندانها و سیاهچالها ی جمهوری زندانها بر سر عقاید سیاسی‌ خود مقاومت و ایستادگی‌ میکردند. و از طرفی‌ دیگر زنان و دختران تازه مسلما ن و خواهر حجابی‌ شده در گروه فداییا ن اکثریت بر طبق دستورات و فرمایشات رهبرشان به عقد و صیغه برادران پاسدار و حتی‌ وسیله ای جهت عیش و نوش ها ی شبانه فلا ن حا ج آقا و یا فلا ن ایت الله والا مقام میشدند. چه بسا دیده شده و از طرف خود زندانیا ن آن زمان نیز بازگو شده است که علنا خود این افراد نقش یک بازجو و شکنجه گر را در برابر رفقای‌ خود که هنوز سر موضعی‌ بودند با زی و حتی‌ در اعدا م و تیر خلاص زدن به رفیق تیرباران شده نیز شرکت میکردند . و همه این کثافت باز ی های خود را نیز با اسم و نام فدائی‌ به نمایش گذاشته و هیچ شرم وحیا یی نیز نمیشنا ختند.
در حالی‌ که گروهها ی براستی‌ مبارز چون ارتش رها یی بخش خلقهای ایران _ چریکهای فدائی‌ خلق _ کومله _ جنبش خلق ترکمن _ ما یویستها و سربداران _با قا طعیت تمام در مقابل یورش ارتجاع نو ظهور و بی‌ ترحم مقاومت و مبارزه مسلحانه میکردند تا شر این موجود ناخلف را از سر ملت کم کنند . با ند مافیایی‌ و تبهکار اکثریت با خائنا نه ترین شیوه ممکن جایگاه مبارزین و انبار اسلحه ها و تجهیزات نظامی‌ را به نیروهای حکومتی‌ نشان میدادند . این گروه نیز با آن رهبر معتاد و الکلی‌ شده خود ادعای اپوزیسیون بودن می‌کند .انهم چه اپوزیسیونی‌ . سازمان مجاهدین خلق ایران را هم که دیگر همه ما حا ل و روزش را میبینیم . و نیا زی به بازگویی‌ مجددنیست . بخش سلطنت طلبا ن نیز متاسفانه دست کمی‌ از این گرو هها و نیروهای مافیا یی ندارد که هیچ وجای خود بماند. دست همه آنان را از پشت بسته و به یک یک آنان گفته است زکی‌ ؟؟؟؟
گروههاو سازمانها و انجمن ها و کمیته ها و جنبشهای دو روز پیش به دنیا آمده نیز با شیطنت های خاص و ویژه خود و هر کدام برای خود بد جور سنگ حکومت فعلی‌ را بر سینه خود زده و بی پروا و بی‌ هیچ شرم و خجالتی‌ دایه‌ مهربانتر از مادر شده اند.
احزاب بی درو پیکری چون حزب کمونیست کارگری حکمتیسم نیز که ( خوشبختانه) هر روز برای خود ارتش و گا رد آزادی و لشکر و پیاده نظام کارگری انهم با تقلید از (سازمان مخفی‌ جوانان) و برای اینکه ادای این سازمان را در آورد . و عقب نیفتد. یک شبه تولید و تمام خاک کردستان را به محاصره کامل خود در میاورد . خالی بند تر از این حزب در دنیای سیاسی‌ وجود ندارد .
در حال حاضر و در شرایط فعلی‌ حکومت اسلامی‌ بر چهارنیروی عمده توجه دقیق و کاملا از این چهار گروه و جریان سیاسی‌ ترس و وحشت و هراس دارد . گروه مبارزین کردهای‌ ایرانی‌ در کردستان ایران ( پژا ک) _ چریکهای مبارز و مسلح بلوچستان _ جنبش دانشجویان _ و سازمان مخفی‌ جوانان مسلح ایران

گروه پژ اک
 
منطقه کردستان همواره جایگاه کسانی‌ بود که به دلیل فرار از چنگ هر دو حکومت جنایت پیشه و ستمگر اجبارا دست به سلاح برده و مسلح می‌ شدند . این منطقه به صرف شرایط جغرافیا یی‌ خصوصا وجود اماکن و پناهگاههای مخفی‌ جایگاه بسیاری از مبارزینی‌ بوده و هست که اجبارا به مبارزه مسلحانه دست زده و از خود دفاع میکردنند و می‌ کنند . بسیاری از همین نیروهای ما فیا یی‌ امروزی ما نیز برای مدتی‌ کوتاه این منطقه را ماوا و مرکز ثقل و انتقالا ت خود قرار داده بودند. ومتا سفا نه به جای انکه بدرستی‌ و فقط در جهت و راستا ی مبارزا ت سیاسی و اجتماعی خود یا مثلا برای آزادی ایران از این منطقه استفاده و بهره بردا ری کنند هر کدامشان به نوبه و به سبک و شیوه خود این منطقه را جو لا نگا ه اعما ل ما فیا یی‌ خود کرده بودند . بخش سلطنت طلبا ن که برای مدتی‌ اشکارا و علنا به اسم مبارزه سیاسی‌ به رد و بدل کردن قاچاق مواد مخدر و تریاک مشغول شده بود . و با این کثافت باز ی های مختص خود چه بسا بسیاری از افسران و نظامیا ن شجاع را به قربانگاه فرستاد . سازمانهای مدعی فدائی‌ که کلا به جا ی انکه به مبارزه مسلحانه بر علیه نیروهای حکومت بپر دا زند . بر روی هم شلیک میکردند حادثه گا پیلون که توسط گروه فدائیان اقلیت به وقوع پیوست نمونه بارز آن است که رفیق به روی رفیق شلیک میکرد . حزب دموکرات کردستان با حزب کو مله و مجددا این حزب مثلا با گروه و نیروها ی حزب دیگر درگیر میشد . پ کا کا به همه ضربه میزد . حزب کمونیست ایران علم شنگه ایی‌ دیگر راه می‌ انداخت . گروهها ی فدائی‌ که دیگر محل و مکان خوبی‌ برای تیکه پاره شدن و انگ و بر چسب زدن به هم مسابقه گذ اشته و رقابت داشتند . مسخره بازیهای سیاسی‌ که بیا و ببین . اما باز در این بین سه گروه از بین و میان این آشفته بازار سر بلند بیرون امد ند. سازمان کومله _ کردهای مبارز و واقعی‌ و سازمان فدائی‌ به نام ارتش ازدیبخش خلقهای ایران . مابقی‌ هر کدام از خود لکه ننگی‌ پاک نشدنی‌ به جا ی گذاشتند . گروه پژ اک که افراد کرد وایرانی‌ تبارآن سالها در پ کا کا مبارزه میکردند . امروز همان افراد مبارزا ت مسلحانه خود را بار دیگر و مجدد ا در خاک ایران گسترش و ادامه میدهند .و به اعتقاد خودم بهترین کار و عمل ممکن در جهت مبارز ات سیاسی‌ را انجام داده زیرا منطقه کردستان بعد از سالها اشفته با ز ار سیاسی‌ که نیروهای مافیایی‌ و ا پو زیسیون متقلب ایرانی‌ بوجود اورده بودند به این گونه نیروها و مبارزین احتیاج و لازم داشت . وخو شبختا نه با حضور به موقع خود نیرو و انرژی تازه ای‌ به جوانانی‌ که سالهای‌ سا ل زیر ستم و زور سیستم حاکمه فعلی‌ بودند داد
 .
چریکهای مسلح بلوچستان
 
سالهاست که مبلغان و شیپور چیان فرهنگی‌ حکومت سعی‌ و تلاش میکنند تا جوانانی‌ که هر کدام از آنان به نوبه خود از چنگ با ندهاو دسته های تبهکار و ادمکش موجود در سیستم فعلی‌ جمهوری اسلامی‌ مانند وزارت اطلاعات _ دادگاههای اسلامی‌ _ سپاه پاسداران _ لباس شخصی‌ ها _ گروهها ی فشار و و.... فرار و خود را به گروه کاملا سیاسی‌ و مبارز به نام چریکهای مسلح بلوچستان برسانند انگ و بر چسب های غیر مانند قاچاق چیا ن مواد مخدر و یا اشرار نسبت دهند . غافل از انکه ترس و و ا همه و هراس دارند که بگویند اکثریت افراد و نیروهای موجود در این گروه جوانانی‌ هستند که از ر ای های صادره از طرف دادگاههای فاشیستی‌ مذهبی‌ فرار کرده و مسلح شده اند . اکثریت آنان اتفاقا تحصیل کردگان و دانشجویان فراری از چنگ نیروهای ادمکش و تبهکا ر ان اسلامی‌ می‌ باشند . آیا باز می‌ توان آنان را قاچاقچی‌ و یا اشرار نامید؟ آیا ما فیا ی قا چاق مواد مخدر که در اصل مسولین و سران این حکومت سر دمدا را ن و سر دسته گا ن و کارگردانا ن اصلی‌ آن می‌ باشند حرف و حدیث سیاسی‌ میزنند ؟ کار سیاسی‌ انجام میدهند ؟ رفتار های کاملا سیاسی‌ از خود نشان میدهند ؟ هیچ کدام از کردار ها و منش ها و ا اعما ل و رفتار های این گروه مبارز حتی برای یک با ر برای انتقال مواد مخدر و یا پخش آن نبود که بما ند درست بر خلاف آن و در جهت نابودی این مخرب اجتماع بو ده و هست . این گروه در حقیقت با با ندهای قاچاق مواد مخدر که دست هر کدام از انان در دست نمایند گا ن موجود در مجلس اسلامی‌ می‌ باشد مبارزه می‌ کنند . و برای دست یابی‌ به حق و حقوق انسانی‌ و نژاد ی و فرهنگ منطقه ای خود
 .
.جنبش دانشجویان
 
در مورد جنبش دانشجویی‌ ایران اگر کلیه گذشته این جنبش را به چالش کشیده و با تیز بینی‌ و دقت و با وسواس شدید به زیر ذره بین سیا سی‌ خود برده و با نگرشی‌ عمیق به آن نگاه کنیم در خوا هیم یافت که همواره دانشجویان و دانش اموختگا نی‌ این گونه جنبش های رو شنفکر انه را رهبری و هدایت میکردند که انگیزه ای کاملا چپگرایانه داشته و درست بر خلاف سیستم های موجود گا م بر مید اشتند. چه در حال حاضر و چه در سیستم زور و ستم شاهنشاهی‌ . متاسفانه نسل جوان و امروزی ما هنوز به این جنبش با تفکری درست و واقع بینانه نگاه نمیکند . از نظر آنان گویا رهبران و مسولین و یا زحمت کشان واقعی‌ این جنبش افراد ی چون منوچهر محمدی ها و طبرزدی ها و یا افرادی چون اکبر گنجی‌ ها و حجاریانها و مهاجرانیهاو شمس الواعضین ها و دهها جاسوس و عا مل نفوذی و مامورین سه جا نبه دیگر میباشند . و متا سفا نه سیستم تبلیغاتی‌ و تحت نظر و کاملا سانسورچی‌ که جمهوری اسلامی‌ در اختیار خود دارد . هر آنچه که باب طبع خود بوده و هست به خورد ملت و نسل جوان داده و متا سفا نه سازما ن هایی‌ چون سازمان مجا هدین خلق ایران نیز در این مورد آب در اسیا ب دشمن ریخته و ماشین و دستگاه تبلیغاتی‌ دشمن را گرمتر و به مراتب بهتر و بیشتر روشن نگه میدار ند . در حالی‌ که باید اعتراف کرد رهبران واقعی‌ این جنبش اکثریت آنان قبل از همان حادثه کوی دانشگاه حکم اعدام‌ آنان از طرف دادستانهای جوان چون قاضی‌ مرتضوی ها و یا قاضی‌ مقدس ها صادر و یااز طبقه چهارم وپنجم خو ابگا هها یشان به نا م قربانیان ( یا زهرا ) به زمین پرت شده و جان خود را از دست داده اند و یا فعالان واقعی‌ این جنبش خود را به صفوف گروهها یی‌ رساندند که در حال حاضر مبارزه مسلحانه می‌ کنند . و ا پو زیسیون ما فیا یی ما هر کدام سعی‌ کردند که این جنبش را به خود اختصاص بدهند . در حالی‌ که براستی‌ هیچ کدامشان هیچ نقشی‌ در این زمینه نداشته که هیچ تازه خیانت نیز روا داشته اند . و بیشترین سهم ممکن در امر خیانت نیز نسیب سلطنت طلبا ن و مجاهدین خلق شده است
 
سازمان مخفی‌ جوانان مسلح ایران
 سازمان چریکهای فدائی‌ خلق ایران

عنوان کردم که شاید تنها سازمان و گروهی‌ که از بین طیفهای مختلف فدائی‌ با ابرو و حیثیت کامل و با سر بلندی از حوادث مختلف چه در درون جامعه و چه در حوادثی‌ چون جنگ کردستان بیرون امد . چریکهای فدائی‌ خلق ( گروه خانم اشرف دهقان) _ و از همه اینها مهمتر ارتش رهائی‌ بخش خلق ها ی‌ ایران بود . چرا که اکثر مسیولین و یا اعضا وافراد این سازمان شجا عا نه به ما نند رهبران و بنیانگذاران سازمان در درگیری های خیابانی‌ و نبرد های مسلحانه جان خود را از دست داده و یا بعد از وارد نمودن ضربات سخت و غیر قابل جبران بر پیکره رژیم اسلامی‌ از کشورخارج شده و در خارج از کشور نیز اسیر دام ایو زیسیون ما فیا یی‌ ایرانی‌ نشده و فریب آن را نخورده اند .مابقی‌ گروهها ی‌ سیاسی‌ به اسم و نام فدائی‌ برا ستی‌ ( تر و زه سیاسی‌) زده و می‌ زنند . باز با وجود این دو گروه نامبرده شده گروه تازه ا ی که بعد از سالها فعالیت های مخفیانه با جمهوری اسلامی‌ مبارزه ای‌ جدی و کاملا قهر امیز انجام می‌ دهد. سازمان مخفی‌ ایران می‌ باشد . که در اصل در این سازمان دواتیشه ها و متعصبین براستی‌ فدائی‌ عضو و فعالیت می‌ کنند . ترور های اخیر چند قاضی‌ از قاضی‌ های جمهوری اسلامی‌ و دادستانها و مسولین حکومتی‌ کار عملیاتی‌ و چریکی‌ این سازمان بوده که انجام دادند . اما باز از طرف نیروهای مافیایی و اپو زیسیون خطر نا ک ایرانی‌ به این سازمان انگ و نسبت هایی ناروا وارد شد

سازمان مخفی ایران

بی‌ شک و تردید کسانی‌ که اوایل انقلاب ویا حوادث و اتفاقا ت بعد از آن را دیده و مشاهده کرده اند خصوصا این نسل سوخته که متاسفانه مشکلات و بدبختیهای موجود را با صبر و تحمل فراوان پشت سرگذ ا شته و هم چنان در اوج نابسامانیهای اجتماعی به زندگی‌ دردناک خود ادامه میدهند . از یک طرف شاهد بدترین و شدیدترین رفتار های ضد انسانی‌ سیستم حا کمه بوده اما از طرفی‌ نیز و به نظر من بدتر از همه این رفتار های وحشیانه .شاهد تنها گذاشتن این نسل از طرف نیروهای اپوزیسیون درنده و ما فیا یی‌ بود .شاید بریدن این نسل از مسائل سیاسی‌ مربوط به جامعه یمان را بتوان از نفرت و انزجار آنان عنوان کرد . شاید بتوان گفت که نسل جوان دیگر تحمل با ندباز یها و کثافت با زی ها ی مختص و موجود در نیروها ی اپو زیسیون را نداشته و ندارد . و شاید نیز بتوان به این نسل انواع و اقسام اهانتها و انگ های بی‌ مورد زد .آنان را بی جربزه _ ترسو _ بزدل _ بی‌ غیرت _ بی‌ تعصب _ بی‌ تفاوت _ سر گردا ن و پریشان _ نا آگاه و نادان . و و و.... به حساب اورد . اما نامردیهاو خیانتهای ضد اجتماعی و کاملاضد این نسل‌ و از پشت خنجر زدن بر پیکره این نسل توسط نیروهای حر اف و بی‌ مصرف وبی‌ منطق را چه باید نامید؟ چنین نیروی کاملا مسخره و بی‌ شرم و حیا و بی‌ منطقی‌ که تحت عنوان نیروی به اصطلاح اپوزیسیون به حیا ت زالو صفتا نه و مفت خوری خود انهم با مایه گذاشتن از سر مایه و بودجه ملی‌ همین نسل ادامه داده و متاسفانه به ما نند جمهوری اسلامی‌ هیچ ترحم و مهری نسبت به این نسل از خود نشان نداده و نمیدهند . وحتی‌ برایشا ن هیچ تفاوت و فرقی‌ نمیکند که روزی چند جوان بدبخت و بیچاره و بیگناه بالای چوبه دا ر ا ویز ان _ا عد ام و یا تیر بارا ن شده یا حتی خود را کشته و حلق اویز میکنند و این نیروی به اصطلاح ( مزخرف اپوزیسیون ما)به مانند کفتار های پیر و گرسنه منتظر خبر های دست اول بوده ونا بودی تدریجی‌ و زجر اور این نسل را خواهان و خواستار شده تا شاهدین اصلی‌ خیانت ها و دجالی‌ های سیاسی‌ چندین ساله خود رابه خاک سپرده و لاپوشانی‌ کنند و بنگاهها ی‌ تبلیغاتی‌ و خبری خود را گرم نگاه دارند . چه باید نامید؟
با چنین حا ل و روز پریشان و درب و داغو ن و افتضاحی که اپو زیسیون ایرانی‌ داشته و دارد . بی‌ شک و تردید هر آدم عا قل و منطقی‌ و فکوری همان ابتدا عطا ی آنان را به لقای مبارکشان بخشیده و جان خود را نجات میدهد . مگر در برابر این همه جنایت و قتل و کشتار و نا بودی این نسل چه ( غلطی‌ ) کردند؟ که امروزه بتوان از آنان انتظار نو و جدید داشت . هیچ اپوزیسیونی‌ در دنیای فعلی‌ به اندازه اپوزیسیون موجودایرانی‌ مسخره و کمدی و احمق و نادان نبوده و نیست . فریب آنان را نخوریم . باید نیرو یی دیگر و براستی‌ اپوزیسیون واقعی‌ را ایجاد کنیم انهم به توسط همین نسل سوخته و نسل جوان امروزی و بدور از غوغا سالاریهای ناجوانمردانه اپوزیسیون مفت خور بی‌ عمل و بی‌ منطق ‌. هنگامی‌ که مدعیان سیبیل کلفت فدائی‌ و کمو نیست های فلسفه با ف با انهمه ادعا های بی‌ پرنسیبانه خود این نسل را در اوج بدبختیها و بیچارگیهای روزمره یشا ن تنها گذ اشته و نا مردانه و ناجوانمردانه به آنان خیانت ورزیدند. از آقایا ن مسعود رجوی ها و رضا پهلوی ها و احزاب من در اوردی چو ن حزب کمونیست کارگری ها و سازمانهای به مانندقا رچ ها ی‌ سمی‌ و علفهای هرز چه انتظاری میتوان داشت . ؟ آشکار و بارز و مسلم است که حتی‌ در خوشبینانه ترین حالت نیز اعتماد کردن به چنین نیروهایی‌ اشتباهی فاحش و محض بوده و عمر مبارک خود را هدر خواهیم داد . و در چنین وضعییتی است که هواداران و طرفداران این نیروها از آنان بریده و خود به فعالیت ادامه می‌ دهند . طرفداران و اعضای سازمان مخفی‌ جوان مسلح نیز به مانند دیگر طرفداران و هواداران این گونه نیروهای بی‌ عمل بعد از سالها انتظار و چشم بر اه بودن برای یک عمل و حرکت کارساز از طرف اپوزیسیون فراری فدائی‌ وارد میدان کارزار و مبارزا ت سیاسی‌ مختص خود شد .
آنچه که سالها بر سر جنبشی‌ به نام جنبش پیشتا زفدائی‌ امد و می‌ آید اگر براستی‌ در امر این اتفاقا ت و حوادثی‌ که به وقوع پیوست دقت و توجه کنیم . به این باور و نتیجه خوا هیم رسید که آن طور که خو د مسیو لین این سازمان خصوصا بعد از انقلاب پنجاه و هفت به این جنبش و سازمان ضربه های کاری وار دنموده و خیانت ورزیدندجمهوری اسلامی‌ وارد نساخت و نکرد. سالهاست که اینگونه رهبران و مسیولین و کادر های مرکزی این سازمان و سازمانهای هم طیف فدائی‌ چنان خانواده های اعد امیا ن و کشته شدگان و حتی بازماندگان این کشته شدگان و فرزندان آنان را تنها گذاشتند که هیچ بنی‌ البشری چنین عمل و کاری را تا بحال انجام نداده است . در بین بسیاری از بازماندگان کشته شدگان و قربانیان سیاسی‌ چه بسا چنین انگیزه ای در آنان بارور شده بود که انتقام خون های ریخته شده اعضای خا نوا ده خود را .با دست خود بگیرند .
اگر بیا د داشته باشیم در سال هزارو سیصد و هفتا دیا هفتاد و یک علی‌ اکبر هاشمی‌ رفسنجا نی صحنه ترور ساختگی‌ از خود به وجود آورد و آن را بر گردن سازمان فدائی‌ و عا مل تیر اندازی را نیز از اعضای منزوی شده و بریده سازمان فدائی‌ معرفی‌ کرد در حالی‌ که واقعییت چیز دیگری بود آن زمان هاشمی‌ رفسنجا نی‌ براستی‌ از طرف این سازمان یعنی‌ سازمان مخفی‌ در طرح و پروژه ترور این سازمان قرار داشت . اما خالی‌ کردن عقده ها و کینه ها و نفر تهای تلنبار شده به مدت طولانی و ‌سالهای سال به ویژه به قتل رسیدن و کشتن عزیزان و والدینشان و از طرفی‌ مخصوصا بعد از واقعه کشتار نویسندگان و روشنفکران و قتل خانواده فروهر ها و از همه مهمترحادثه هیجده تیرکوی دانشگاه در تهران که گویا تعدا دی از کشته شدگان دانشجو از بد حادثه با این سازمان ارتباط و برای این سازمان فعالیت میکردند این حس و انتقام به او ج خود رسیده و این سازمان از حالت گفتار و بحث به مرحله‌ عمل و مبارزه مسلحانه روی می‌ آورد . و در همان روز تعدادی از مامورین اطلاعاتی‌ و نیروهای معروف به لباس شخصیها را ناکام میکنند. و بعد از آن نیزنامه های تهدید امیز خود را ابتدا به سران و مسولین بالا مقام نظام مانند دادستان ها و قاضیها و استا نداران و فرماندهان نظامی و مخصوصا به وزارت اطلاعات کشور ارسال کرده و آنگاه وارد مرحله عملیاتی‌ خود میشوند . در طی‌ سه سال گذشته نیز دست به عملیات های دیگر چریکی‌ زده که آخرین عملیات آنها را می‌توان ترور چند قاضی‌ مانند قاضی‌ مقدس را عنوان کرد . دلیل ترور این قاضی‌ نیز بر طبق گفته ها و توضیح آنان صدور حکم اعدا م تعدادی از دانشجویان قبل از حادثه کو ی دانشگاه از طرف این قاضی‌ وهمچنین شرکت این قاضی‌ در کشتن و اعد ام تعداد زیادی از قربانیان و مقتولان سیاسی‌ در زندانهاو نقش مستقیم این قاضی‌ در تیر خلاص زدن به دو زن و شو هر از فدائیان در سال شصت و پنج و زور گیری های مادی و پولی‌ کلان این قاضی ا ز بسیاری از خانواده های‌ بی‌ بضا عت که پرونده حقوقی‌ آنان زیر دست ایشان بود .
حدود چهار ماه قبل نیز فرمانده گردان عا شورا در شهر سرا وان را و گویا اینباراین سازمان با همکاری مبارزین مسلح بلو چستا ن ترور کرده و مسولیت آن را نیز بر عهده گرفته اند. اگر در حال حاضر به شیوه عمل آن تعداد از سازمانهای نامبرده شده نگاهی‌ بیندازیم در خواهیم یافت که آنان بدون توجه به یاوه سرایی‌ های نیروهای مدعی‌ اپوزیسیون بی‌ حرکت و ما فیا یی علنا در درون جامعه و در داخل کشور به مبارزا ت سیاسی‌ خود ادامه می‌ دهند . نه در خارج از کشور .
اما متاسفانه وزارت اطلاعات کشور جهت ضربه زدن به این نیروها و همچنین به این سازمان که مخفیانه ضربات خود را بر پیکره رو به ریزش حکومت وارد می‌ سازد و از لحاظ اجتماعی نیز گویا مو فق شده اند جایگاه خوب و مناسبی‌ را در بین مردم و مخصوصا در بین جوانان و دانشجویان که تشنه انتقام و خالی‌ کردن عقده ها و نفرت های مالامال و تلنبار شده در طی‌ این سالها هستندبه وجود بیاورند هر از چند گاهی‌ تعدا دی از مامورین و تخریب کنندگا ن شخصیتی‌ خود را در لباس افراد چپ و یا مثلا زندانیان زن سیاسی‌ و یا نویسندگان مخالف حکومت انهم در لباس چپ را روانه بازار مکا ره اپوزیسیون (خوش باور و ها لو صفت ) کرده و قصد شناسایی‌ ا عضا و نفرا ت اینگونه سازمان ها را دا رد . که نمونه اخیر این گونه افراد جعلی‌ و شخصیت تخریب کن را می‌ توان از خا نمی‌ به نا م نسترن بهکیش به میان آورد . که تا دیروز خود را به ریسمان پوسیده جبهه دوم خردادی ها اویزان کرده بود . و بر طبق خوا سته آقای خاتمی‌ به درون جنبش واقعی‌ زنان در داخل کشور نفوذو همچنین جهت شناسایی‌ دانشجویان مبارز و آزادی خواه و فعالان سیاسی‌ با وزارت اطلاعات کشور همکاری و سنگ تمام گذشته است . در حالی‌ که باید واقعیت ها را پذیرفت . با تخریب چهره ها و شخصیت های واقعی‌ و مبارزین این کشور نمی‌توان خود و ملت را فریب داد . مردم خود به مراتب بهتر و بیشتر می‌ دا نند و میفهمند که چه کسانی‌ برای ازادی واقعی‌ ایران مبارزه و زحمت میکشند . و برای انکه ما نیز فریب هیچ کدام از نیروهای دغل بازو حقه باز و مکا ر و حیله گر موجود در ا پوزیسیون بی‌ فایده و چلا ق و فلج شده و خیا لی‌ را نخوریم . باید و لازم و ضروری ست که از آنان فاصله گرفته و ما نیز عطا یشا ن را برای ا بدیت به لقایشان ببخشیم . تشکیل یک نیروی جدید و قوی و کاملا جوان را داده و پا به پای مبارزین واقعی‌ این مرزو بوم به مبارز ا ت سیا سی‌ _ اجتما عی‌ _ فر هنگی‌ خود تا رسیدن به ازادی واقعی‌ ادامه دهیم . حتی‌ اگر شد با جنگ مسلحانه و با به دست گرفتن ا سلحه . فراموش نکنیم که ما قویتر از حکومت هستیم
 
  پویان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر