ایمیل دریافتی ازیک بیمارروانی

ایمیل ارسالی ازیک جاسوس خرده پاوناشیِ وزارت نجس اطلاعات آخوندی بنام کژدم،یاهمان جمشیدصباغی سیسان،که خوشبختانه به یک بیمارروانی تبدیل شده وجهت تسکینِ روحی وروانیِ خود(مانمیدانیم چراعقده های پادشاهی رابرسرسازمان مخفی ایران خالی می کند)به سازمان مامراجعه کرده است
این جاسوس وخبرچین خرده پاوناشی وهرجائی،طبق اراجیف بافی هاوهذیان گوئی های خود،ابتداتواب،بعدتواب ساز،بعدهمکاردست چندم وزارت اطلاعات آخوندی ،سپس مربی آموزشهای نظامی یک سری گروههای بنجل وپوسیدهٌ سیاسی،درکردستان،سپس مشاورِاستراتژیستیِ مامورین سی،آی،ای،ووو....وحالاهم طبق توبه واعتراف خودش

ایمیل دریافتی ازجمشیدصباغی سیسان،بااسمِ کژدم

تنهادونفرمنوواقعاًمیشناسند.اگه خایه اش.روداری ازشون بپرس.البته نه به این نام؛بلکه بانام سازمانی ام.آن دونفراینها هستند:

۱- اشرف دهقانی.
۲- سنجری (شوهراشرف دهقانی وبانام سازمانی پولاد)
به جزاین دونفرفکرنمیکنم که کسی منوبه چهره ویا نام سازمانی ام بشناسد.

_____________________________

حالاهمه تورامی شناسند

آخر...ای مامورگُه نام وبدنام....که ناشیانه به کاهدان می زنی...البته بایدهم به کاهدان بزنی...فریبرزسنجری شماچه گٌه ئی بودکه توی جاسوس ناشی اش باشی،فریبرزسنجری واشرف دهقانی ومهدی سامع،یعنی تااین حدومرز،بدبخت وبیچاره وزواردررفته شده اندکه تورابه عنوان جاسوس وخبرچین و(عامل نفوذی)انتخاب کرده اند

____________________________

دستمال بدستِ فریبرزسنجری ومهدی سامع، درادامه،گفته است

آن فردنخست که ایستاده برای چندلحظه صحبت میکرد؛همان پولاد(سنجری) است وآن شخصی که باموهای سفیدبالهجهٔ اصفهانی یایزدی صحبت میکردمسئول شاخهٔ کردستان سازمان چریکهای فدایی خلق(اقلیت)بودکه درآن زمان به نام سازمانی «بیژن» شناخته میشد.به سنجری کاری ندارم ولی بیژن مردی بسیاروارسته وخوب بودوهمچنین فرماندهی بسیارخوب نیزبود

___________________________

 

بله...ازکت وشلواروکراواتش معلوم است که چقدرپاکیزه ووارسته بود

آقای جاسوس ناشی وخبرچین دست وپاچلفتی
لطفاًبیشترازاین مزاح نفرمائید