رفیق البرز -مسئول ک.خ.ا.ک
کمونیستهای ایرانی ،احمقهای روزگاریابزدلان زبان دراز:
عمرحکومت سی ودو ساله شد.طی این سی ودو سال درندگان ددمنشی که باداشتن اعتقادات دینی وایدئولوژی اسلامی،این کثیفت ترین ایدئولوژی دربین عقب مانده ترین طبقات اجتماعی،وحشی هائی که ازتفاله های آخوندوآخوندیسم تغذیه کرده ومی کنند،تاتوانستندودرتوان خودارند،کمونیستهای ایرانی رانه تنهاقلع وقمع وتارومارکه این ددمنشان ،باشجاعت تمام به حیثیت وشرف وناموس کمونیستها،به طْرْقهای مختلف ،تجاوزنمودند.تجاوزبه شیوه فرهنگی وسیاسی تاتجاوزبه خواهران وزنان کمونیستها،البته طبق گفته های مدعیان سیاسی که خودرازندانی سیاسی می دانند. هرعمل ننگ آورودمنشانه ای که وحشی های دیندار،طی این سی سال گذشته ،برسرکمونیستهای ایرانی آوردندمبارکشان باد.چون این وحشی ها،دروحله اول به معنای اتحادویکپارچگی ،همکاری وهمیاری ،دفاع ازهمراهان ویارانشان بخوبی پی برده وخوب فهمیده بودندکه برای اهداف وخواسته های ایدئولوژیکی خودچه می خواهندوچه بایدبکنند.واگربه اصل قضیه درتارومارشدن کمونیستهای ایرانی ،نگاهی دقیق بیاندازیم متوجه خواهیم شدکه پیروزی وحشی های دینی علاوه برداشتن آن خصلتهاوویژگیهائی که بیان شد،(خوشبختانه)بزدل وترسوبودن کمونیستهاوکمونیست نماهای ایرانی هم خودبه طورسیستماتیکی ،بزرگترین کمک رابه وحشیهای دینی بعمل آورد. لاف زیادی زدند،گزافه گوئیهای بیش ازحدوعربده کِشیهای لات منشانه مفرط سردادند،عربده کِشی هائی که حتی یک آخوندویک بسیجی وپاسداروحزب اللهی بی اصل ونسب هم این چنین عربده کِشی سیاسی ،سرنداد،...کاری به کمونیستهای سراسرجهان نداریم ،...امابابررسی تاریخ کمونیستهای عراق وافغانستان وایران ،طی بیست سال گذشته ،بی چون وچرادرخواهیم یافت که بزدل تروترسوترازکمونیستهای این سه کشور،درهیچ کجای این کره خاکی یافت نمی شود....ترسوئی وبزدلی پیشکششان،...اگربازبانگاهی موشکافانه به کلیت موضوع نگاه کنیم خواهیم فهمیدکه نسل مابایک نسل احمق وکودن وزبان نفهم روبروودرگیراست.
اثبات:
برای اثبات احمق وکودن بودن کمونیستهای سه کشورنامبرده شده ،نیازی نیست که به فرمولهای سیاسی ارائه شده توسط مارکس وانگلس ولنین ومائووبیژن جزنی ومسعوداحمدزاده وپرویزپویان تکیه کنیم. که وجودوحضورطفیلی وانگل صفتانه همان کمونیستها،طی بیست سال گذشته ،نه...همین ده سال گذشته کافی ست.بی جربزه ترین قشراجتماعی درجامعه فلک زده عراق ،همان قشرکمونیستهای عراقی هستندکه که درمقابل همه نوع یورشهاوحمله های وحشیانه چه ازطرف نیروهای نظامی امپریالیستی وچه درمقابل جنایتهای وحشیانه نیروهای دینی ومذهبی،حتی به اندازه یک مورچه،جرات وشهامت دفاع ازخودرانداشته وندارند ودرحال حاضرمعلوم نیست درکجای دنیاگوربگورشده اند،درحالی که همانطورناظروشاهدیم امپریالیسم جهانی ،نیروی مسلح ونظامی خودرابه زورواردسرزمین آنان کرده وخیلی راحت وبی دغدغه نه تنهامال وثروت ملی آن کشورابه تاراج وغارت می بردکه تجاوزجنسی برحیثیت وناموس ودختران وزنان آن کشورراهم بعمل می آورد.وکمونیستهای احمق وبی عقل عراق،تنهایادگرفته اندکوله پشتی خودرابه کول گرفته وپناهنده کشورهای امپریالیستی شوند. اوضاع کمونیستهای افغانستان به مراتب بدترازکمونیستهای عراق وایران..تاآنجاکه این کمونیستها،علاوه برداشتن خصلت وماهیت بزدلی وبی شهامتی،به فریب خودپرداخته وخودگولزنی می کنند.همگان طی بیست سال گذشته شاهدوناظرجنگهای بسیاری درافغانستان بودیم وهستیم.بعدازخروج نیروهای شوروی سابق ازاین کشور،(قشنگ دقت کنید)ازهرطرف وازهرنیروئی ،ازپاکستانی ومافیای مسلمان چچن ومافیای حکومت نجس اسلامی وحرامزاده های دینی اسلامی القاعده ای, طالبان وشیعه وسنی وآدمکشان عراقی وقزاقستانی وهندی ،همگان دریک اتحادویکپارچگی ،برحیثیت وشرف وناموس کمونیستهای افغان حمله وتجاوزکردندوکشتندوقتل عام راه انداختندومی زنندومی بُرندومی برندوهرکس وناکسی دراین سرزمین هرغلطی که دلش خواست انجام می دهدجزکمونیستهاومائوئیستهای بی خایه وبی جربزه افغانی ،که به احمقانه ترین شکل ممکن عربده های کمونیستی ومائوئیستی سرمی زنند.درحالی که این رفقای بزدل وترسو،اگرکمی عاقلانه فکرکننددرخواهندیافت که هم کشورعراق وهم افغانستان درحال حاضربهترین مکان ومحل وبهترین زمانی ست که باگردآوردن کمونیستهای رزمنده ومسلح کارسازترین حمله های چریکی ونظامی رانه تنهابرعلیه دینداران ومذاهب انگل ،که علیه نیروهای نظامی امپریالیسم آغازوباخاک یکسان کردن آن سرزمینها،دنیای تازه ای پرازصلح وآرامش بناکننددرحالی که می بینیم به مانندکبک سرشان رادربرف فروکرده وهیچ غلط اضافی هم نمی کنندحتی جرات فریادزدن راهم ندارند.دوسرزمین عراق وافغانستان بهترین مکان برای گرفتن انتقام هم ازامپریالیسم جهانی وهم کشورهای استعمارگرمی باشد.
کمونیستهای بزدل وبی جربزه ایرانی
وضعیت اجتماعی کمونیستهای ایرانی ،صدالبته وبه مراتب بدترازکمونیستهای دوکشورنامبرده شده می باشد،ابتداطبق گفته خودکمونیستهای زندانی،درندگان وحشی دینی ،اسلامی بعداز(تور)کردن آنان دریک چهاردیواری بتونی،تحویل سکسبازان دینی دادندوتاآنجاکه جاوتوان داشتندموردتجاوزجنسی قرارگرفتند(این داستانها ازمن نیست ،زنان زندانیان سیاسی چنین داستانهای پورنوگرافیکی وسکسولوژیکی راتعریف کرده اندمخصوصاًزنان کمونیست که فعلاًدرکشورهای خارجی مشغول لاس زدن باکمونیستهای عربده کِش می باشند)... بدبخت ترین ،بیچاره ترین ،عوضی ترین ،عقب مانده ترین ،کودن ترین وکورذهن ترین قشری که تاریخ بشریت تابه حال به چشم خوددیده است قشرکمونیست ایرانی ست که بویژه طی پانزده سال گذشته دست هرچه بیمارروانی وحیوان وحشی افسارگسیخته ای رازپشت بسته ودرنوع حرکات ورفتاروگفتارهای بی ارزش وبی بها،حتی به ملاحسنی حکومت ننگین نیزگفته اند...زکی ...؟ بیچارگی وبدبختی این جماعت شکم پرست ومراقب زیرشکم تاآن حدمشهودوواضح است که حتی برتخم تباروزن وفرزندان خودرحم نکرده وازآنان هم نمی گذرند.آنچنان درفلاکت وسیه روزی افتاده اندکه حتی نمی دانندچه می گویندوچه چیزی اززبان لجن بارشان ترشح می شود.اگرتوهینی به خرنباشدبایدگفت که خریت ذهنی وفکری آنقدرازمغز(بی مخ)وسلولهای پوسیده مغزی یشان به بیرون تراوش میکندکه حتی موبربدن لنین ومارکس وانگلس آنهم دردرون قبرشان،راست شده وبرخودتف ولعنت می فرستندکه;.. این چه غلطی بودکه مکتب مارکسیسم -لنینیسم وکمونیسم راابداکردیم .....: .,درجهان مادی ،فیزیکی وطبیعی کمونیسم،کلیه معیارهاواساسی ترین کنشهاوواکنشهاوپدیده هاوآنتی پدیده هابرپایه نه تنهااستدلالهاوتئوریهای برخاسته ازذهن وهوش ومغزانسانی استواروبناشده که براساس خلاقیتهاوابتکارات ارائه شده،دربرابرهمه کنشها-واکنشهائی راهم ارائه داده است.درفلسفه کمونیسم ،کسانی که خارج ازتئوریهاواستدلالهای علمی این فلسفه وتئوری های سیاسی ،اجتماعی قدم برمی دارند،دیگرنه کمونیست هستندونه مدافع کمونیسم بلکه یادشمن ومخالف سرسخت این فلسفه یاخودآزارومازوخیست وقت گذرانی که قصدشوخی کردن دارند. فارغ ازکلیه تئوریهاونظریاتی که مکتب کمونیسم ارائه داده است اماپاکترین وشجاع ترین فردکمونیست همان شخص یاشخصیتی ست که باارائه تئوریهاونظریات هوشمندانه ونابغه گرانه ،بابه چالش کشیدن نه فلسفه ومکتب کمونیسم که درتنگناقراردادن قشروسیعی ازکمونیستهاوکمونیست نماها،نه اینکه به یک مبارزه جهت مثلاًرسیدن به دیدگاههای لنین دست بزند،بلکه باپاره کردن تاروپودخودخواهی وغرورکاذب سیاسی،خودراازهرنوع بندوطناب بردگی وبرده منشی آزادساخته وجبهه ای مستحکم برای مبارزه ای تمام عیاربوجودبیاورد.بردگی وغلامی وکنیزی ،صفتهاوخصلتهائی ست که درمقابل آنان ,فلسفه کمونیسم ،به انسانهامی آموزدکه چگونه آنراازبین برد،درهیچکدام ازبندهاوبخشهاوقسمتهای علمی مکتب کمونیسم نوشته نشده است که یک کمونیست بایدبرده منشانه فکرکرده وکنیزمآبانه زندگی کند،که اگرکسی کلمه ای این چنینی درمکتب کمونیسم یافت ,بیایدمدعی شودتامانیزشجاعانه برگفتارهای خود،خط بطلان بکشیم.امااینکه کمونیستهاوکمونیست نماهای ایرانی ،طی دودهه گذشته, برده وکنیزوغلام وحمال شده اندکه جای خوددارد،طی این دودهه بایک دگردیسی(بخوانید زندگی دوزیستی)به افرادی مالیخولیائی ومازوخیست ..که پیشکش همان کمونیستهای بیمارروانی ...اماتبدیل شدن آنان به عربده کشهای سیاسی ولمپنهای یقه دران ضداجتماعی وانگل واروطفیلی زیستن رانه جای خودمی دانیم ونه پیش کششان میکنیم که جای خودداردبایدتاروماروقلع وقمع شان ساخت تاهیچگونه ضرروزیانی به همان پرولتاریای زحمتکش موردنظرلنین واردنشود
کمونیستهای بالفطروواقعی ایران یک طرف کمونیستهای احمق وبزدل طرفی دیگر
طی دودهه اخیر،بی هیچ شک وتردیدی ،نسلی ازستمکش ترین کمونیستهای ایرانی ،ازدادن قربانی وجانباختن تاتحمل فشارهای مضاعف وکمرشکن اجتماعی وشرایط حادسیاسی ،خط وخطوط وحدومرزخودرابابزدلهاوترسوهای کمونیست مآب جداکردند،همان نسلی که عشق به مبارزه برای زحمتکشان ورنجبران ایران زمین راازکسانی به ارث برده اندکه آنان تادم مرگ دردل وروح وجوداین نسل ستمدیده حضوری نزدیک وقابل لمس داشتند،وهرگزازهم دورنشدند،ودرعوض درست خلاف این جبهه وسنگربندی،افرادوجماعتی افسارگسیخته وقاطی کرده ،که حقیقتاًهم بالاخانه خودرابه هرکس وناکسی اجاره داده بودندباگذاشتن دْمشان روی کولشان ،ودرست خلاف عشق وعلاقه کمونیستهای ستمدیده،به عشق قرتی بازیهاوخوشگذرانیهای به سبک سیستم کثیف بورژوازی وامپریالیستی،کوله بارننگ آورخودرابرپشت خرابش انداخته وبه عشق (خارج رفتن)به مانندگله های هزارراْسی گاووگوسفند،ازکشورخارج شدند.درفاصله بین سالهای ۱۳۶۸تا۱۳۷۰همگان شاهدفراربزدلانه اینگونه جماعت کمونیستی بودیم.باتمام این احوال نسل کمونیستهای ستمکش ،بامشاهده خروج گله ای وگوسفندی رمیده ،امیدواربودندکه شایدبااسکان گرفتن این گاومیشهای سیاسی درخارج ازایران،جنبش کمونیستی ایران،پروبالی بخودگرفته وباپوست اندازی خود،به ترمیم کلیه زخمهای وارده برپیکره زخمین کمونیست ایران پرداخته واین جنبش باهیکل واندامی دیگر،جبهه نهائی وسرنوشت سازرابانه تنهاحکومت نجس وکثیف اسلامی ،که کلیت امپریالیسم جهانی باتمام جیره خواران ریزودرشت اش ،مشخص ومعین کند،تعیین این جبهه اساسی که بخوردتوی سرتک تک آن کمونیستهای بی خایه وبی بیضیه ،..نخواستیم...طی پانزده سال گذشته تنهاعمل مثبتی که انجام داده اند،تاسیس طویله خانه هایی باانواع واقسام گاوکمونیسم ،هلندی واسرائیلی وآلمانی وآمریکائی وفرانسوی وبلژیکی وایتالیائی وووو...
دوحرف کاملاًحساب شده رارفقای جوان کمونیست برسرزبانهای مبارزین داخل کشورانداخته بودندکه هردوسخن حقیقتاًگرانبهابود.می گفتند درزمان شاه پهلوی،ساواک شاه وقتی یکی رابااسم ونام (گاو)دستگبرمیکردوبه زندان می انداخت این گاوازآن طرف زندان آزادکه می شدبرای خودش یک پرفسوربه تمام معنامی شدوحکومت ننگین بادستگیری هرچه روشنفکروسیاست مدارکمونیست وپرفسورهای روزگار،ازدردیگرزندان(گاومیش)به تمام معناتحویل اجتماع داد.
آن شکنجه گرساواک شاهی که امروزه شکنجه گرحرفه ای حکومت ننگین شده نیزخوب حرفی رابه بزدلان کمونیست می گفت .عده زیادی ازاین کمونیستهای بی خایه وبی بیضه سیاسی که باخوردن چندلگدبه ماتحتشان وچندکشیده وسیلی جانانه ،زبان به اعتراف می گشودند،ازدهان این شکنجه گرمی شنیدند.(این حرفهاواقعیت داردوازخودمن نیست می توانیدازهمان کمونیستهای بزدل پرس وجوکنید):که می گفت :...شمامادرق.....ه هااقلاًاگرمی خواهیدکمونیست بازی دربیارین ..کمونیست ایرانی باشین شماهاکه کون مبارزه کردن رانداشتید گه خوردین که وارداین راه شدین....
دوحرف کاملاًحساب شده رارفقای جوان کمونیست برسرزبانهای مبارزین داخل کشورانداخته بودندکه هردوسخن حقیقتاًگرانبهابود.می گفتند درزمان شاه پهلوی،ساواک شاه وقتی یکی رابااسم ونام (گاو)دستگبرمیکردوبه زندان می انداخت این گاوازآن طرف زندان آزادکه می شدبرای خودش یک پرفسوربه تمام معنامی شدوحکومت ننگین بادستگیری هرچه روشنفکروسیاست مدارکمونیست وپرفسورهای روزگار،ازدردیگرزندان(گاومیش)به تمام معناتحویل اجتماع داد.
آن شکنجه گرساواک شاهی که امروزه شکنجه گرحرفه ای حکومت ننگین شده نیزخوب حرفی رابه بزدلان کمونیست می گفت .عده زیادی ازاین کمونیستهای بی خایه وبی بیضه سیاسی که باخوردن چندلگدبه ماتحتشان وچندکشیده وسیلی جانانه ،زبان به اعتراف می گشودند،ازدهان این شکنجه گرمی شنیدند.(این حرفهاواقعیت داردوازخودمن نیست می توانیدازهمان کمونیستهای بزدل پرس وجوکنید):که می گفت :...شمامادرق.....ه هااقلاًاگرمی خواهیدکمونیست بازی دربیارین ..کمونیست ایرانی باشین شماهاکه کون مبارزه کردن رانداشتید گه خوردین که وارداین راه شدین....
_________________
امروزنسل انقلابی وکمونیستهای واقعی شاهدوناظراماکن وجایگاههائی ست که همان ... خوران کمونیست ومارکسیست لنینیست ،بااشغال کردن آن اماکن ،بابُزَک کردن صورت وهیکل وباسنهای نیمه عریان خود،مشغول عربده کشیهای کمونیستی هستند.جماعت حقیقتاً عریان ترازآخوندوملا،که دراین دنیا،دنیائی که دیگرحتی سنگش روی سنگ دیگرش بندنیست،معلوم نیست چه خزعبلات ولاطائلاتی رامی بافند.این پرفسورهای گاومیش شده،درکلیه زبان بازیهای خود،هم مردم ستمدیده ایران راخرفرض کرده اندوهم نسل کمونیستهای ستم دیده وستمکش را.
امروزنسل انقلابی وکمونیستهای واقعی شاهدوناظراماکن وجایگاههائی ست که همان ... خوران کمونیست ومارکسیست لنینیست ،بااشغال کردن آن اماکن ،بابُزَک کردن صورت وهیکل وباسنهای نیمه عریان خود،مشغول عربده کشیهای کمونیستی هستند.جماعت حقیقتاً عریان ترازآخوندوملا،که دراین دنیا،دنیائی که دیگرحتی سنگش روی سنگ دیگرش بندنیست،معلوم نیست چه خزعبلات ولاطائلاتی رامی بافند.این پرفسورهای گاومیش شده،درکلیه زبان بازیهای خود،هم مردم ستمدیده ایران راخرفرض کرده اندوهم نسل کمونیستهای ستم دیده وستمکش را.
هرزه خانه های سیاسی چون حزب توده وجریان نجس فدائیان اکثریت بایدک کشیدن اسم وآرم ومارک کمونیسم وسوسیالیسم ،چنان عربده های لات منشانه ولمپنیسمی سرمی دهندکه هرعرق خوربدمست هم درمقابل آنان لُنگ می اندازد.جاکش شده های سیاسی درباندفدائیان اقلیت وآن باندپنج نفره اتحادفدائیان کمونیست ،ازلحاظ... خوری سیاسی ،تشکیلاتی ،ایدئولوژیکی،به درجه ای ازمریضی تب آوررسیده اندکه جهت سیرنگه داشتن شکم همیشه گرسنه یشان وارضاع زیرشکم وزیرکمرخمیده شده یشان ،دست به هرنوع جاپلوسی بیش ازحدسیاسی زده وبرای حفظ بقاوزندگی کثافت بارخودتن به هرنوع تن فروشی و (تفویض)داوطلبانه تن می دهند.بدبخت وبیچاره وفلک زده های دوروبروپیرامون اشرف دهقانی وآن همیشه طوطی سخنگوی(چریکها)ودراصل بلبل وطوطی شیرین زبان مجاهدین خلق آنچنان به دریوزگی وسیه روزی وفلاکت وبدبختی به تمام معناافتاده اندکه جهت حفظ بقای ددمنشانه خود،درجنگل وحوش کمونیستهای خارجه نشین ،حتی به خودنیزترحم به خرج نمی دهند ماوامثال ودیگران پیش کششان ...نه... نه...چراپیش کششان ..قرارنیست که دیگرهیچ چیزی را،حتی بی مصرف ترین شئ ووسیله ای درجنبش کمونیستی ایران را(پیشکش)این ناخلفان ونامردهای کروکوروافلیج شده سیاسی کنیم .هرگزوابدا....بلکه بایدآنان رابا,زوربازو,وزبان واسلحه (زورگوئی مطلق)پیشکش همان جنبش کمونیستی ونوین ایران کنیم.تاببینیم این پرفسورهای گاوماده شده ،بعدازبیست سال چریدن وجویدن ،چندمن شیرپاک درپستانهای سیاسی ،تشکیلاتی شان دارندواین حق بی چون وچرای نسل کمونیستهای ستمکش وستمدیده ایرانی ست که تاآخرشیره این جماعت گاوشده راکشیده وبدوشند.
نمی دانم کمونیستهای شجاع دل وانقلابی ومبارزایران،دریک چراگاه پرازخروالاغ سیاسی ،چگونه می توانندخرترین خرهاوالاغ ترین الاغهای سیاسی کمونیست راازهم تشخیص دهند،اماتشخیص این نوع خروالاغ سیاسی دربین مابقی ،برای من سهل وآسان بود.جنبش کمونیستی ایران باتمام وفرازونشیبهای سیاسی ،اجتماعی خودپرفسورگاوشده وخرترازخران عرعرکن درکمونیست کارگری،(خرترین)دیگری به چشم خود،نه دیده ونه خواهددید.وفکرنکنم هیچ ماده خروالاغی،کره سیاسی چون ح.کا.کا بزایدواگرهم زائیده شده ،لطفاًوخواهشاًماراهم مطلع سازید.تاماهم بی بهره نمانیم.
این حزب(خرترین خرترینها)هرازچندگاهی برای آنکه حق وحقوق بخورونمیرش ازطرف(اسرائیل)قطع نشود،مجبوراست ودر(اجبار)هم هرنوع سخنی خطاواشتباه ست.عربده های تازه سردهد.درچراگاه پرمنفعت ووفورنعمت کمونیستهای خارجه نشین،این گاوپیشانی سفید،آنقدردرحرامزادگی ایدئولوژیکی خودغرق وغوطه ورشده است که دردرون حزبشان ،غوزبالاغوزکه چه عرض کنم گ...اندرگ.. شده است ..رهبرعظیم الشاُن این حزب ،جناب مستطام حاج شیخ الحمیدالتقوائی ، آن چنان درچراگاه پرمنفعت سرگیجه ومخ گردان شده است که مانندسلف ناخلفش خمینی،به بالکن جمارانی این حزب رفته ،وباحرکات برف پاکنی دستش ،به طرفداران وهواداران صدنفره خود،درسراسرگیتی،چنین اعلام می کند:...آهای مردم...من قیام شماراازپشت صفحه تلویزیون دیدم ...(منظوراصلی اش این بودگورپدرمردم ....انشاالله اون گلوله ای که می خوادبه من بخوره به شمابخوره )
...........
این حزب(خرترین خرترینها)هرازچندگاهی برای آنکه حق وحقوق بخورونمیرش ازطرف(اسرائیل)قطع نشود،مجبوراست ودر(اجبار)هم هرنوع سخنی خطاواشتباه ست.عربده های تازه سردهد.درچراگاه پرمنفعت ووفورنعمت کمونیستهای خارجه نشین،این گاوپیشانی سفید،آنقدردرحرامزادگی ایدئولوژیکی خودغرق وغوطه ورشده است که دردرون حزبشان ،غوزبالاغوزکه چه عرض کنم گ...اندرگ.. شده است ..رهبرعظیم الشاُن این حزب ،جناب مستطام حاج شیخ الحمیدالتقوائی ، آن چنان درچراگاه پرمنفعت سرگیجه ومخ گردان شده است که مانندسلف ناخلفش خمینی،به بالکن جمارانی این حزب رفته ،وباحرکات برف پاکنی دستش ،به طرفداران وهواداران صدنفره خود،درسراسرگیتی،چنین اعلام می کند:...آهای مردم...من قیام شماراازپشت صفحه تلویزیون دیدم ...(منظوراصلی اش این بودگورپدرمردم ....انشاالله اون گلوله ای که می خوادبه من بخوره به شمابخوره )
...........
تف همه کمونیستهای ستمدیده وستمکش ایرانی براون سبیل ت...اگربگویم بی شرف که بی شرفترین بی شرفها....،خودت هستی وخودت .
..........
..........
د رح.کا.کا.که حتی یک آدم معمولی وعاقل وبالغ دربین آنان یافت نمی شود،گاوچرانی سیاسی وخردوانی ایدئولوژیکی،آنقدرشدیدوهیجان آوراست که هرکسی عکس کریه المنظرآن بچه مسلمان دیوانه ومُنگول وروان پریشان راباقراردادن درکنارتصویرکارل مارکس این نابغه قرن،برای خود،دکان وبقالی بازکرده وباعربده کشی های کمونیستی اش،هرچه کارگروکارگری راخروالاغ پنداشته وباطرْرْقهای مختلف نان آلوده به پِهِن سیاسی رابه نرخ روزنوش جان می کند.گاوهای سیاسی که تعدادآنان صدنفرهم بیشترنبوده وهمه عضوکادرمرکزی این حزب بشمارمی رونددراصل همان گاوشده هائی هستندکه ازدردیگرزندانهای حکومت نجس اسلامی ،خارج شده اند....
دراین حزب وچراگاه سیاسی که وفورنعمت است ،(تفویض)وخودفروشی تنهابه موجودات بی خایه وبی بیضه مذکرنماهای حزب ختم نمی شود.هرجنس مونثی تحت عنوان(زنان کمونیست)دراین حزب ،بااسم ونام وآرم ومارک کمونیسم ومارکسیسم،به یاوه گوئیهای سیاسی وایدئولوژیکی ،اماکاملاًزنانه ،اقدام می کنند،این جماعت،باجفت وجورکردن بعضی کلمات وواژه های سیاسی ،که برای یک آدم بیسوادوامی وحتی جهت فهماندن به کارگرکمونیست(بخوانید کمونیست کارگری)ویاجهت تفهیم آن واژه هابه پرولتاریای موردنظرلنین،سالهای سال وقت وزمان نیازاست باتکرارکلمه بوی تعفن گرفته(پوپولیسم _پوپولیسم)ملت راخرواحمق ونادان وبی شعوروبیسوادگیرآورده اند.هرروزباحقه بازیهاوشیادیهای خاص خود، دیوانه خانه سیاسی ،آنهم بااسم ونام کمونیسم افتتاح ودائرمی کنند
خوانندگان خودشخصاًمی توانندبه لجن خانه تولیدی وسایت این حزب ،سرزده وواقعیتهاراببینند.درچراگاه پرمنفعت کمونیستهای خارج نشین ،علاوه برخران سیاسی ازنوع کمونیست ،به نوه هاونتیجه ونبیره های خرده وریزه،میزه وکوچولو،چون گله طوفان وراه کارگروراه بقال وطوفان بدون بادوبی وزش هم برمی خوریم که حساب آنان درآخورکمونیستی ومارکسیستی (خارج نشینان)نه تنهاازبقیه پاکترنیست که حقیقتاًمعلوم نیست دراین چراگاه چه رامی خورند...
باپوزشی کاملاًانقلابی وعمیقاًکمونیستی ازتمام کمونیستهای دلسوزوزحمتکش ایرانی ،که هنوزموضع مبارزه جدی راحفظ کرده اند.:
فحش وفحش کاری تااینجای مطلب پرولبالب بود.نگارنده این مطالب نه یک کمونیست بی شخصیت وبی اخلاق وبددهن هستم ونه هرگزتابه حال به خودجرات داده ام که پایم راازحریم پاک ومنزه اخلاقیات کمونیستی ایران ،فراتربگذارم ،امابه نوبه خود،دراین مکتب سیاسی یادگرفته ام که شجاع دل باشم وحقایق راعنوان ودرمقابل دشمن همه خلقهای ستمدیده وزحمتکشان وستمکشان،اگرقدرت بدست گرفتن اسلحه راندارم لااقل جربزه وشهامت آن راداشته باشم که بتوانم(حداقل حداقلها)بادادن فحش وبدوبیراه ،به دشمن نابکارحمله کنم اماهرگزوابداًسرتعظیم وتسلیم رافرودنیاورم.کلیه حرفهای غیراخلاقی بکاربرده شده،دراصل برخوردیک نسل خیانت دیده ای ست درمقابل همه آن نیروهاوگروههائی که طی سه دهه گذشته بااسم ونام کمونیسم وکمونیست ،آبروحیثیت وشرف هرچه کمونیست وطن پرست ومردایرانی رابراحتی برباددادند.حیثیت وشرف همان کمونیستهائی که بادیدن نیروی ارتجاعی وامپریالیسم،بی درنگ وبی واسطه ،دست به اسلحه برده وپاسخ دشمن خلق ومیهن راباشلیکهای مداوم مسلسلهای شان دادند.
بزرگترین معضل اخلاقی ماکمونیستهای ایرانی،درچهارچوب خصلتهاوویژگیهای اخلاق انقلابی،این است که زیادی وبیش ازحدهمه چیزرادردل وقلب خودریخته وبرای آنکه شخص مقابل ،حتی آن شخص اگریک فردعادی ومعمولی باشد،برای اینکه فرددچارمعضلات ودرتاروپودفرهنگ غیراخلاقی گرفتارنشود،مجبوریم سکوت وحتی سکوتی خائنانه رابرلبان خودانتخاب کنیم.ویکی ازبزرگترین عواملی که باعث سرکوب ومنزوی شدن هزاران کمونیست ایرانی درمقابل حکومت نجس وننگین آخوندی شد(به جای بدست گرفتن اسلحه)همین وجوداخلاق سکوت درمقابل کسانی بودکه ،بدون آنکه این افرادحتی به اندازه یک دانه جووارزن ،چیزی راازدست داده باشندنه تنهاباتنهاگذاشتن کمونیستهای ستم دیده،به خارج ازکشورفرارکردندکه درنهایت بی شرمی تمام وعمداًوسهواًباحیثیت وشرف هرچه کمونیست ایرانی هم بازی کردند.هرچندکه درعالم حقیقت ،شکل ووضعیت فعلی آن (گاوشده ها)،خلاف آن کلمات وواژه های بیان شده نیست ،تازه فکرمی کنم که من کمونیست تنهاخواستم برای اولین بار(مثلاً)ادای اخلاق یک فردعادی رادربیاورم درغیراین صورت ،اگراین نیروهای نامبرده،اگرروزی بااین نسل امروزی روبرووبرخوردکنند بی شک وتردیدچیزی جزشنیدن فحشهای رکیک نسبت به (ناموس هایشان)چیزدیگری نسیبشان نخواهدشد.
باردیگرباپوزشی کاملاًکمونیستی ازهمه رفقای کمونیست ایرانی ومبارزین انقلابی .
بگذریم.:
_______________________
کمونیستهای ستمدیده وخیانت دیده:
درجامعه کمونیستی ایران ،کمونیستهای ستمدیده و(سرانجام خیانت دیده)شامل حال کلیه رفقای کمونیست وفدائی می شودکه هرکدام برمبنای شرایط اجتماعی خود،ازلحاظ سن وسال ،میزان عقل ورشد فکری (برداشتهای سیاسی -اجتماعی)عیناًوحضوراًشاهدان وناظران واقعی،حقیقی وحتی به جرات می توان گفت که وارثان اصلی نسلی ازکمونیستهاهستندکه آن نسل کمونیستی،بادرکی کاملاًعاقلانه ،بامشاهده تولدفرهنگ قرون وسطائی وارتجاعی آخوندیسم ،نه وقت خودرابی جهت تلف کردندونه حقیقتاًگوش انقلابی آنان به مزخرفات هرچه اپورتونیست ورویزیونیست وپوپولیست وسکتاریست سیاسی ،بدهکاربود.آن نسل انقلابی وکمونیستی ایران دربرخوردورودرروئی بافرهنگ ارتجاع وامپریالیسم نوظهور،تنهایک چیزراهمه چیزخودمی دانست اسلحه ومبارزه مردانه مسلحانه. برای آن نسل کمونیستی دیگرنه تِزوتئوریهای مارکس وانگلس ولنین مطرح بودونه حتی رهنمودهای بیژن جزنی وبنیانگذاران فلسفه ومکتب کمونیست مستقل ومیهنی ایران.بلکه عمل به گفتاروحرفهاوشعارهائی که ازدهان وزبان پاکشان خارج می شد.مگربامبارزه مسلحانه خلق ترکمنصحرا،به رهبری آن چهارآذرخش آذرخشها،مارکس وانگلس ولنین واستالین درترکمنصحراحضورفیزیکی داشتند؟مگردرجنگ مسلحانه کمونیستهادرجنگلهای شمال،مائوتسه دنگ وهوشی مین آنان رافرماندهی می کردند؟مگردرمبارزه مسلحانه چریکهای فدائی درمقابل حکومت ننگین اسلامی,بیژن جزنی ومسعوداحمدزاده وپرویزپویان وصفائی فراهانی وحمیداشرف وجودداشتندکه یکی تئوری جنگ مسلحانه راارائه دهدودیگری فرماندهی چریکهارابرعهده بگیرد؟مگرومگرومگر....
نه رفقای گرامی
یک کمونیست بالفطروواقعی ایرانی ،کمونیستی که براستی ساخته وزائیده ای ازتخم وتباراین سرزمین باشدهرگزنه خودرافریب می دهدونه فریب می خورد.بلکه باوجوددشمن همان خلق ومردم ستمدیده ای که درفریادهاوشعارهای گوش کرکننده خود،دائماًخلق ،خلق می کند،برای فریب دشمن (بلافاصله)دست بکاروواردعمل می شود.
تقسیم بندی کمونیستهای خیانت دیده وستم کشیده ازلحاظ میزان ورده سنی،درحوصله این گفتارنیست که پرداختن به آن خودداستانی ست طولانی وحقیقتاًوقت مناسبی راطلب می کندامادراین بحث می توانیم وارزش آن راداردکه میزان سنی چهل تاپنجاه سال راموردگفتگوقراردهیم .کلیه رفقای کمونیست ایرانی که درحدودچنین فواصل سنی هستندهمان نسلی هستندکه نه تنهاباحقایق وواقعیتهای درون جامعه کمونیستی ایران ،زندگی کرده ،بزرگ شده تحصیلات سیاسی کسب کرده که کثیف ترین نوع خیانت راهم دیده وباحسرت تمام کوله بارهمه نوع مشقت وسختی ودشواری راه سوسیالیسم وکمونیسم رابردوش کشیده است .کلیه رفقای کمونیست وفدائی ستمدیده،کلیه رفقای خیانت دیده،بعدازقتل عام زندانیان سیاسی کمونیست درسال ۱۳۶۷،که پیکره واندام کمونیسم ایران, مخ وسروسلولهای مغزی خودرا(ناباورانه)ازدست داد،شاهددوفاجعه وتراژدی غمناک سیاسی وانسانی درجامعه فلک زده ایران بودند.
اول فراربزدل منشانه مشتی جماعت افسارگسیخته تحت عنوان مسئول فلان تشکیلات کمونیستی وفدائی به کشورهای (توریست )پذیرودوم ،قربانی شدن وبه قتلگاه رفتن برادر،خواهر،پدرومادرکمونیست وفدائی بدلیل مقاومت درمقابل ارتجاع وفرهنگ ارتجاعی.
برای کلیه آن رفقا،مقایسه بین جنگجویان مسلح کمونیست وفدائی که تاآخرین گلوله ،وتاآخرین قطره خون ونفس خوددرمقابل آخوندیسم مزدور,مبارزه ومقاومت کرده وسرانجام جان خودراازدست دادندباشرایط تراژدیکی مواردیادشده،کمی سخت ودشواروحتی بیشترآنان هیچ مقیاسی رانمی توانستندبیابند.آن زمانهاکجاوآن روزهاکجا....؟نسلی ازاین رفقاکه هزاران هزارنفرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر