چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران
چریکهای مسلح فدائی خلق -سازمان مخفی ایران

دی ۱۱، ۱۳۸۹

درج کامل کتابچه حقیقت -نوشته رفیق البرز-۱۳۷۲

 حقیقت 
نوشته چریک فدائی خلق رفیق البرز
فعال سیاسی چپ- عضوسازمان چریکهای فدائی خلق ایران
۱۳۷۲/۰۱/۱۰
ساری - مازندران
___________________
________
مقد
مه


باگذشت پانزده سال ازانقلاب مردم ایران وحاکمیت الیگارشی جمهوری اسلامی ،جامعه فعلی ایران درگذرازوقایع وحوادث غمناک انسانی واجتماعی،مسیرپرخطروحادثه سازخودراطی ودراین راه سرنوشت ساز،شجاع ترین فرزندان وآگاه ترین نسل موجوددرتاریخ ایران رابه قربانگاه ومسلخ ارتجاعیون واپسگراسوق وملت ایران بطورناآگاهانه بابی تفاوتی به تمام معناتنهانظاره گروتماشاچی این تراژدی غمناک انسانی بوده وانتظاربدست آوردن آزادی بدون پرداخت هیچگونه هزینه وبهای مبارزاتی ،ترس وهراس ازبرخوردهاوواکنشهای مستقیم وغیرمستقیم،وسرانجام نهایت غرق شدن درسیستم فاشیستی ،مذهبی حاکم راپیشه خودساخته وبادستهای خون آلودخود،انقلابیون وآزادیخواهان واقعی این مرزوبوم راخواسته وناخواسته درچنگال ددمنشی حکومت ،اسیروبرای خودافتخاری ملّی می سازند.امروزه بامشاهده رشدونموتعدادی ازگروههاونیروهای سیاسی درداخل کشور،که پیشگامان راه مبارزه برای آزادی ورهائی میهن شده تامسیراصلی مبارزات برحق ستمدیدگان وزحمتکشان میهن راتعیین وبرای دست یابی به هدف بزرگ که همان آزادی کامل ایران ازچنگ ارتجاعیون دینی واسلامی ست،باردیگرنورامیدبه ادامه مبارزه وپیروزی ،دردل وروح انقلابیون وآزادیخواهان ایرانی درداخل کشور،تابیده وبی شک آغازاین مبارزه سخت ومشکل،به سرانجامی بس شیرین منجرخواهدشد.هرچندکه نبایدموضع گیریهای چاپلوسانه وحتی خائنانه بسیاری ازنیروهاوگروههای سیاسی ،بویژه جریانات سیاسی چپ رادرغرق نمودن اخلاق مردم درفرهنگ ارتجاعی دینداران حکومتی ،فراموش کرداماباآغازاین مبارزه نوین ،همان اندک نیروهای انقلابی بادرکی درست وواقع بینانه ناچاراًمی بایستی موضعی مشخص وآشکاررادرقبال همه نیروهای سیاسی مدعی،اتخاذوپابپای خواسته های برحق ستمکشان وزحمتکشان ایران ،روش مبارزات سیاسی خودراپیش ببرند.که متاسفانه بدلیل عدم آگاهی کامل ازمحتویات سیاسی،دینی حکومت اسلامی،وعدم اطلاع ازمنش وفطرت سردمداران حکومتی ،شایددرآینده این گروههاونیروهای انقلابی تازه نفس نیز،ره به خطائی طی کنندکه اکثرنیروهای سیاسی،پیشاپیش آن عمل ضدمردمی وضدانقلابی راطی کرده وباعث تلف شدن بسیاری دیگرازافرادواشخاص انقلابی وآزادیخواه درداخل کشورشوند.
 
باشدکه همه مبارزین وآزادیخواهان میهن،به آرزوی دیرینه خودبرسند.  
_________________________
حقیقت
جمهوری اسلامی ایران ،حکومتی فاشیستی

بعدازمرگ آخوندروح الله خمینی ،آخوندسیدعلی خامنه ای باسوُاستفاده ازجوّسیاسی ،اجتماعی ایجادشده،جهت تثبیت هرچه بیشترقدرتهای فاشیستی جامعه به اصطلاح روحانیت بلادرنگ به تقسیم بندی افراطی ترین جناحهاودسته های وفاداربه حکومت اسلامی اقدام ودرراستای ازبین بردن هرنوع وسواس ودلهره دربین هواخواهان ارتجاعی حکومت،حتی به تغییروتعویض بسیاری ازقوانین مندرج دراساس نامه حکومت آخوندهاکه توسط خمینی تدوین شده بوداقدام وفرمانده بلامنازع هرسه قوه مقننه،مجریه،وقضایه شد.جوسیاسی حاکم برایران بعدازنوشیدن جام زهرمرگ توسط خمینی ،علت ومعلول های خاص خودوکنشهاوواکنشهای قدرت طلبی مابین بزرگ عمامه داران وبزرگ آیت الله هارابه شکلی وحشت ناک دربرگرفت .آخوندخامنه ای جهت توازن بخشیدن به قدرت طلبی های مفرط این یا آن عمامه بزرگ بسرروحانی اجباراًباآخوندعلی اکبرهاشمی رفسنجانی دست اتحادداده تاازاین طریق ازفروپاشی کلیت نظام جلوگیری وسرانجام درتقسیم قدرت مابین درندگان دینداردیگرسرتعظیم فرودآرد.هرچندکه نبایدنقش به اصطلاح تئوریسینهای مرتجع مدافع منافع وصلاح حکومت ونظام آخوندی،اسلامی ،چون سید محمدخاتمی وسعیدحجاریان وشمس الواعظین وآخوندسید مهدی کروبی یااخیراًیک تحصیل کرده به تمام معنی مرتجع،میرحسین موسوی یادلالان بازاری چون علی اکبرولایتی رادرسرفرودآوردن آخوندسید علی خامنه ای ،فراموش کرد.باقدرت طلبی سیدعلی خامنه ای هرچندکه شکافهای عمیقی مابین جناحهای هارپیرامون حکومت آخوندهاایجادشداماحفظ(مصلحت کل نظام)اجباراًایجاب می کردتادرتقسیم قدرتهای مافیائی وضدمیهنی ،همه ازیک آبشخوروازیک سفره پربرکت تغذیه کنندکه درتقسیم این قدرت دوآخوندمرتجع وواپسگرا،علی خامنه ای واکبرهاشمی رفسنجانی سردمدارهمه قدرت طلبان درحکومت الیگارشی وماکیاولی آخوندی ،اسلامی شدند.
شرایط نابسامان واسفناک جامعه فعلی ایران،که شدیداًنیازمندیک جنبش سیاسی وانقلابی بوده،می بایستی بادرکی علمی وواقعی ،ازعلت پیدایش حکومت دینی ،ابزارهای اصلی سرنگونی کلیت نظام اسلامی رانیزریشه یابی وشناسائی وآگاهانه خودرابرای یک رودرروئی شجاعانه وانقلابی،آماده،وانقلابی بس عظیم وروشنفکرانه رابراه انداخته وباتوسل برتجریات حال تاریخی واجتماعی خودیاتجربیات سیاسی واقتصادی ،برای ایجادجامعه ای نووپیشرفته ومستقل،وبسط کامل قوانین انسانی وآزادی پیش رفته وقانون طبیعت نیزچنین حکم می کندکه دراین راستانبایدبه ارتجاع دینی رحم ومروتی کرده،بلکه باتکیه برقهرانقلابی توده های ستمدیده وزحمتکشان ایران،کلیت نظام ارتجاعی وقرون وسطائی اسلام سیاسی ووظیفه ای مهمترازآن ،بساط دین ودین سالاری رابرای ابدازبین برد.شناخت آگاهانه ازوجودطفیلی وانگلی سردمداران دینی دربدنه اصلی حکومت اسلامی،مبارزه درجهت نابودی قوانین غیربشری ابقاشده درقوانین اسلامی مختص ارتجاعیون،خوداولین مرحله درامرآغازیک مبارزه همه جانبه وکاملاًملی ومیهنی ست که بدون شک کمکی بزرگ وموثردرتصمیم گیریهای آینده درتعیین قوانین اساسی وپایه ای ایران آینده ای خواهدشدکه توسط نسل روشنفکروآگاه،وتحصیلکرده،تعیین وتثبیت می شود.
جمهوری اسلامی ،دردرون خود،بادسته بندیهای سیاسی گوناگون،تقسیم ثروتهاودارائیهای ملی ومردمی مابین آن گروههاونیروهای حافظ منافع سیاسی،فرهنگی،اقتصادی حکومت ،علاوه برآنکه به سرکوب خشن نیروهای مترقی وآزادیخواه اقدام می کندبلکه بااجرای تبعیض مابین قشرهای مختلف جامعه،وبااستفاده ازتئوری تفرقه بیاندازوحکومت کن،نه تنهاموفق به ایجادجوّدشمنی مابین ملّت بلکه بااستفاده ازابزارهاونیروهای سرکوبگر،ثروتهای ملّی رابه تاراج ویغماوباکمکهای همه جانبه ،..گروههای افراطی وتروریستی آدمکُش وجنایتکارراجهت نظم بخشیدن به فعالیتهای چپاول گرایانه گروههاونیروهای وابسته به خود،واردکشور،وسیستم پلیسی ،امنیتی خودراچنان وسیع وگسترش داده که دیگرحتی انسان به سایه خودنیزشک می کند.جناحهای درون نظام،هرازچندگاهی،بااستفاده ازواژه ها،کلمات وجملات نرم ومخملی،وجهت گریززدن ازافکارعمومی،دست به ابداعات واختراعات جالبی نیزمی زندکه نیروهاوگروههای به اصطلاح سیاسی چه درداخل کشوروچه خارج ازکشور،درست بااتکابه همان واژه های فریبنده،دادوهوارسیاسی دال برتغییرواصلاح حکومت بااتکابه قوانین حکومت اسلامی راسرداده وبه احمقانه ترین شکل ممکن به وجودحکومت،مقبولیت ومشروعیت بخشیده تاآنجاکه حتی بایکی ازنیروهای پیرامونی حکومت همصداومتحدمی شوند.درمقابل گفتارهای فریبنده جناحهای ارتجاعی پیرامون حکومت برای آنکه فریب نخوریم بایدکلیه آن جناحهاراشناسائی ودرکلیت مبارزات سیاسی ،بااین نیروهانیزمبارزه ای جدی وقاطع کرد.نیروهائی که باتکیه برقوانین ضدبشری حکومت اسلامی،خون توده های ستمکش رامکیده وانگل منشانه به زندگی خوددرجامعه فعلی ایران ادامه می دهند
بسیاری ازگروههاونیروهای سیاسی ،هنوزباتکیه بروجودیک سری مفادغیرانسانی وغیرقانونی درقانون اساسی جمهوری اسلامی،براین باورندکه می توان به شیوه های مختلف سیاسی،فرهنگی،به تغییرشکل ورفرمهای اساسی درکلیت نظام اسلامی وباگذارازمسیرهای مختلف دموکراسی ،استفاده ازابزارهای قدرتمندویاباتوسل به قدرت دولتهای بیگانه،گفتگوهای درمانی،ایجادفضای بازسیاسی ،پرورش وگسترش جنبش آرام اعتراضی آنهم بدون خشونت،نقدوانتقادعملکردهای سران حکومت،افشاگریهای پی درپی ومتوالی کلیه جنایتهای دولتی،وحتی اخیراًنیزتعدادی ازگروههاونیروهای سیاسی بااتکابه ابزارسازش باجمهوری اسلامی،اهداف سیاسی اجتماعی مدعی توانائی دست یابی به خواسته های صنفی یااهداف سیاسی خودرابه پیش وباتبلیغ روش مبارزه منفی ومدنی حتی به کلیه خواسته های ملت ایران دست یافته ودرتکاپوهای سیاسی دیگر،درکنارحکومت ولائی ،آهسته وگام به گام به آزادی ودموکراسی موردنظرخودخواهندرسید.حکومت اسلامی که ازبدوپیدایش سیاسی،دینی خود،تحت عنوان اسلام سیاسی،باتوسل به نیروهاوگروههای ضداجتماعی وافراطیون شیعه ،نیروهای سرکوبگرفالانژ،دستجات تبهکاروجنایتکاران اجتماعی،لمپنهای دینی ومذهبی موجوددرقشرهاوطبقات مختلف اجتماعی،به سرکوبهای خشن علیه ستمدیدگان ونیروهای انقلابی اقدام وباگردآوری بی رحم ترین افرادجامعه به گرداگردخود،نیروئی عظیم ودم ودستگاههای عریض وطویل راتشکیل وبااتکابه همه نیروهای پیرامونی خود،ضدانسانی ترین قوانین راتدوین وبااستفاده ازانواع واقسام خرافات واوهامات دینی،بریک ملّت حکومت،ودرجهت بقای سیاسی خود،وحفظ پایه های این حکومت،دست به شنیع ترین جنایتهامانندسرکوب اعتراضات مردمی،قتل عام بی دفاعان وضعیفان میهن،قتل عام زندانیان(عادی،وسیاسی)،ترورهای فیزیکی درداخل وخارج ازکشور،آدم ربائیهای تبهکارانه ومافیائی،وحتی گستاخی هاوپرروئیهای قلدرمنشانه حکومت تابه آنجارسیده که علناًدرمقابل جهانیان،بیگناهان وضعیفان راده نفره به دارکشیده ودرامرپیشبردکلیه اهداف دینی،سیاسی خود،نه رقیبی می بیندونه دشمن ومخالفی قاطع وسرسخت که لااقل دست به اقدام تلافی جویانه بزند.تمامیت اعمال ورفتارهای ددّمنشانه حکومت اسلامی که براساس قوانین ضدانسانی وضدبشری تدوین شده درقوانین جمهوری اسلامی نشئات گرفته وبه سبکی الیگارشی وماکیاولی،درسطح جامعه وبه خشن ترین روش ممکن به اجرادرآمده ومی آید،نه باهیچکدام ازواقعیتهای علمی سازگاراست ونه درعقل سلیم کسی می گنجد،حتی تئوریسینهاواستراتژیستهای دینی ومذهبی،که باارتجاعی ترین وعقب مانده ترین تفکرات واندیشه های قرون وسطائی ،پایه گذاران کلیه قوانین وحشیانه اسلامی به جای قوانین اساسی وملی ایران هستند،نه باهیچ انسانی ،سنخیتی دارندونه جایگاه خاصی دراجتماع بشری .عاقلترین ،باسوادترین ،روشنفکرترین مرتجع دربین ارتجاعیون دینی واسلامی ،وحشی ترین وجنایت کارترین جنایتکارهاست که باسوْاستفاده ازجهل ونادانی وناآگاهی خلق،باتوسل به چرندیات ومزخرفات الهی وآسمانی وولائی،استفاده ازانواع واقسام واژه هاوکلمات من درآوردی درچپاندن افکارخرافاتی درفکروروح وذهن خلق ناآگاه،درچهارچوب دین ومذهب وقرآن وپیغمبران الهی،ووو...علناًوآشکاراباگستاخی به تمام معناومختص خود،دشمنی وضدیت ددمنشانه اش رانه تنهابه ایرانیان که به جهانیان نشان داده ومی دهد.اقدام به سرکوب خلق درسطحی وسیع وگسترده که تماماًبااستنادبرقوانین ددمنشانه موجودرقوانین جمهوری اسلامی ،انجام می شود،قوانین یست که توسط آیت الله هاوبزرگ عمامه داران مرتجع وبیسواد،تنظیم وتدوین،وبااستنادبه جهلیات وخرافات موجوددردرون کتابی کاذب وموهوم به نام قرآن اجراشده ومجریان این قوانین ضدبشری،دراوج روحیات وخصلتهای ددمنشانه،برهرجنبش روشنفکری ودموکراتیک خواه،حمله وآن راسرکوب می کنند.

____________________________________
دسته بندی جناحهاوطیفهای پیرامون حکومت

نگهبانان منافع سیاسی ،اقتصادی ،فرهنگی حکومت
جناح قدرتمندوهارحکومت

این جناح که دراصل درحفظ کلیت نظام دربرابرهرحادثه ورویدادی که بطورمستقل دردرون جامعه رخ می دهدبلافاصله باسرکوب های کاملاًفاشیستی ووحشیانه به مقابله باآن کنشهای اجتماعی اقدام وبادراختیارگرفتن ارباب منشانه نوددرصدازنیروهای مسلح مزدوردراماکن ومراکزسرکوبگرچون سپاه پاسداران ،کمیته های اسلامی ،ماموران وزارت اطلاعات(سربازان گم نام امام زمان)،مراکزبسیج ، نیروی انتظامی،انصار،گروه حزب الله (که این گروه متشکل ازتروریستهای آموزش دیده ازکشورهای مختلف چون لیبی ،سوریه،فلسطین ،عراق،افغانستان،الجزایر،مصر،لبنان،مسلمانان چچنی،بوسنائی ،مسلمانان آذربایجان ،افراطیون شیعه پاکستان وکُردهای مهاجرعراقی )،....وظیفه اساسی ومبرم خودرادرایجادتعادل مابین جناحهای دیگرموجوددرسیستم حاکمیت به انجام ودرعین حال نه تنهاکنترل مسائل حادیاناحادسراسرکشورازبُعدامنیتی ،که نقش کلی سرکوبهای فاشیستی،مذهبی برعلیه هرنوع اعتراض ویااعتصاب وشورشهای گاه وبیگاهی که درسراسرکشوربوقوع می پیوند،به عنوان یک نیروی واکنش سریع برعهده گرفته وتمامیت این جناح تحت رهبری سیدعلی خامنه ای عمل وباتئوریسینهای واپسگراوارتجاعی چون پاسداران،محسن رضائی،اکبرگنجی،حسن عباسی ،علی فلاحیان،علی اکبرولایتی،میرحسین موسوی واستراتژیست نظام،سعیدحجاریان،خط ومشی سیاسی ،فرهنگی وحتی اقتصادی ونظامی خودراتعیین ودرتسلط وسلطه جوئی کامل درامرفرماندهی بی چون وچرابرجناحهای دیگرموجودرپیرامون حکومت آخوندی،کوشش وتلاش ودراصل حتی خط وخطوطهای چندجانبه برای جناحهای دیگرراتعیین وتکلیف می کنند.تئوریسین واستراتژیست این بخش که معروف به جناح هارحکومت خوانده می شودآقای سعیدحجاریان می باش
د

جناح محافظه کاریالیبرال


بعدازمرگ روح الله خمینی،دوآیت الله بزرگ عمامه،سیدعلی خامنه ای وعلی اکبرهاشمی رفسنجانی،درجهت جلوگیری ازفروپاشی حکومت ،وطبق تئوری های ارائه شده ازطرف مرکزاستراتژیکی حکومت(بخوانیدازطرف تروریست معروف سعیدحجاریان ،رئیس استراتژیستهای اسلامی)،می بایستی طرحی نووپروژه ای جدیدوتازه راجهت فریب افکارعمومی وجلوگیری ازشورشهاویااعتراضات توده ای که دربعضی ازنقاط کشور،هرچندگاهی بوقوع پیوسته ودامنه گسترده تری بخودمی گیرد،ارائه ،وعلی اکبرهاشمی به عنوان سردارسازندگی،ویک لیبرال،دموکرات ،به خوردافکارعمومی داده وباطرح پروژه هائی چون (توطئه دشمن)(تروریسم)(اقتصادآزاد)(سازندگی وبالندگی کشور).قدرت ونفوذخودرابه جزبرجناح هارحکومتی،به مابقی جناحها،اعمال،وقدرتهای اساسی درامرغارت وچپاول اموال وثروتهای ملی رادراختیارتام خودوامپراطوری خانوادگی رادرهرچهارجنبه اساسی کشور:اقتصاد،سیاست ،فرهنگ،نظامی،گسترش وقدرت طلبی مافیائی ،دیکتاتوری خودرااعمال نمود.این طیف ازحکومت بدلیل حفظ کامل پایه های حکومت،ازاستراتژیهاوتئوریهای بافته سعیدحجاریان،تبعیت واطاعت محض می کند

طیف تکنوکرات ودموکرات منش شده


باانتصاب آخوندعلی اکبرهاشمی رفسنجانی به پست ریاست جمهوری،بطورسیستماتیک ،انواع واقسام جناحهاونیروهای تازه بربدنه حکومت اضافه،تابااتخاذتاکتیکهای ویژه ،برقدرت نمائی هربیشتروافزون ترازپیش جهت نه تنهاتقسیم ثروتهای ملّی ،که دراصل درتکمیل پروژه های امنیتی،چون کنترل شدیدپلیسی،سرکوبهای خشن فاشیستی درسطح گسترده ،چه درمناطق محروم کشور،که آوای فقروبدبختی،ازهرسوی این مناطق به گوش می رسد،چه درحتی مراکزوادارات دولتی،که بسیاری ازکارمندان وحقوق بگیران هرازچندگاهی فریاداعتراض رابرآورده وازهمه مهمترکنترل شدیدامنیتی دردانشگاههای کشور،اعمال وافرادی چون سیدمحمدخاتمی،شمس الواعظین،عمادالدین باقی،آخوندحسینعلی منتظری،حتی آدم کُش معروف ابراهیم یزدی ،فریبرزرئیس دانا،غلامحسین کرباسچی نماینده آخوندروح الله خمینی درژاندارمری دردوران جنگ ارتجاعی وخانمانسوز،محمدهاشمی(برادرعلی اکبرهاشمی)،دریک تبلیغات وسیع،ازطریق رسانه های زیرسیطره خود،بافریب کامل افکارواذهان عمومی،خودرابه عنوان جناح تکنوکرات ودموکرات منش،معرفی وواردمعرکه تاراج وغارت اموال ملّت ومیهن شدند.کلیه خط ومشی های درون جناحی این طیف توسط مرکزاستراتژیک دولت ،تعیین وتکلیف ودرجای دیگر،آخوندعلی اکبرهاشمی نیزخودرااستراتژیست این باندنوظهورمی داند

طیف بازاریان

حکومت آخوندها،ازبدوپیدایش ،بویژه بعدازانقلاب سال پنجاه وهفت،همواره برحمایتهای کلان جماعت بازاری ،تکیه واین قشر،همیشه وهرزمان درخدمتگذاری به روحانیون پیشقدم بود.که فلسفه سیاسی،اجتماعی خودراداردچه قبل ازانقلاب مشروطیت ،چه بعدازآن،چه درزمان شاه پهلوی وچه دردوران آخوندروح الله خمینی،امابعدازمرگ خمینی این قشربه عنوان بخشی ازحامیان حکومت،بویژه طی دوسال گذشته ،نه تنهابه عنوان منبعی مطمئن وتضمین شده،درصدزیادی ازمنابع مالی وپولی آیت الله هاراتاْمین که به نوبه خودنقش یک لشکرسیاسی عظیم رادربدنه امنیتی وجاسوسی وخبرچینی ،برای دم ودستگاههاومراکزسرکوبهای فاشیستی چون مراکزبسیج ،کمیته های اسلامی،ومراکزسپاه پاسداران،رابه نحودرخوربازی وشایدبخش بزرگی ازنیروهای استراق سمع وخبرچینی راتشکیل ،وطبق تئوریهاونظریه های امنیتی سردمداران رژیم،این قشروطیف ازجامعه به صرف دارابودن ساختارهای فرهنگی ،سیاسی،دینی ومذهبی متعصبانه وافراطی،هم می تواندجزونیروهای تضمین شده پیرامون حکومت وهم درصورت لزوم قربانی گوشت دم توپ شده،بنابراین بادخالت دادن آنان درعرصه فعالیتهای همه گونه توسط حکومت،یاباانتخاب بخشی ازنیروهای حرفه ای وماهردرامربازاروبازاری آنان راسازماندهی ،ومرکزیتی رابرایشان تعیین کرد.افرادی چون حبیب الله عسگراولادی مسلمان ودراینجابازهم محمدهاشمی،حسین شریعتمداری،اسدالله لاجوردی معروف به جلاداوین،علی لاریجانی،آخوندمحمدرضا مهدوی کنی ،وتیپهای دیگرچون نامبرده شده گان ،نه تنهاباکنترل کلیت بازارهادرسراسرایران،وکسب درآمدهای حاصله،تحت عنوان مالیات بردرآمدیاباعناوینی چون خمس وذکات وهدیه به انواع واقسام امام زاده هاواماکن مقدس،شیره این لشکرسیاهی های بیسوادوناآگاه جامعه راکشیده که حتی دربیشتراوقات ازاین قشرهمیشه خدمتگزار،بعنوان (امت همیشه درصحنه)استفاده وبهره های نهائی رامی برند.


طیف روشنفکران وتحصیلکردگان پیرامون حکومت.

ازآنجاکه تاابدنمی توان هرطیف وجناح متعلق به حکومت رادراذهان عمومی،ثابت وغیرمتغیرنگه داشت،چراکه امروزه فارغ ازکلیه واژه هاوکلماتی که مردم درکوچه وبازاردرادبیات روزانه خودآن راتکراروحتی نتیجه تابدانجارسیده است که دربسیاری ازاوقات جهت تفهیم موضوع بازبانی دیگرهمراه باخشم ونفرت وکینه ,بیان،وکلیت حکومت باسردمدارانش،موردتمسخروریشخندواقع شده وازهمه مهمتر،کلیت نظام متهم به بیسوادی وناآگاهی وجهالت کامل می شودسیستم تبلیغاتی حکومت بامشهورساختن بیسوادترین شخصیتهاوافرادکه حتی دربین افرادعادی ومعمولی جامعه هم هیچ جایگاه خاصی نداشته وندارندمارک جدید(دقت کنید)جامعه روشنفکران وتحصیل کردگان اسلامی رابرپیشانی خونبارایران پرتمدن چسبانده وباارائه یک سری تئوریهاونظریه های حقیقتاًقرون وسطائی،تلاش می کندکه مُهرعلم ودانش رابرپیشانی سراسرننگین خود،ومِهرزیبای هنروفرهنگ باستانی ایران زمین رابه مزخرفات دینی مختص خود،بچسباند.
افرادواشخاصی که دست وپازده تاشایددربخشی کوچک ازاین طیف جایگاهی برای خودبدست آورند،وازسفره پُربرکتی که جناحهای مزدوردیگرچیده اندبی نسیب نماننددراصل پس ازگذشتن ازفیلترینگ وزارت اطلاعات وگزینشهای دینی ،به عنوان سمبل تحصیلکرده وروشنفکربه خوردافکارعمومی داده می شوند.افرادی چون:حشمت الله طبرزدی،پاسدارمحموداحمدی نژاد، پاسدارمحسن رضائی،پاسدارمحمد باقر قاليباف،پاسداراکبرگنجی،آخوندپاسدارعلی فلاحیان،محسن سازگارا،ابراهیم یزدی،منوچهرمتکی،وتیپهای دیگرهم ردیف این جماعت که باتبعیت ازتئوریهاوفرایشات مرکزاستراتژیک اسلامی درتلاشندتابایدک کشیدن تابلوی تحصیل کردگان وروشنفکران دولت اسلامی،به گسترش مراکزجاسوسی دیگرچون انجمن اسلامی دانشگاها،گسترش خط دانشجویان پیروخط امام،مراکزجاسوسی چون دانش آموختگان مسلمان،دفترتحکیم وحدت اسلامی،مراکزدانشجوئی حوزه ودانشگاه،انجمن دانشجویان بسیج ،...اقدام ووسعت سرکوبهای خشن وفاشیستی دردانشگاهها،دانشگاههائی که هرازچندگاهی فریاداعتراضی دانشجویان سیاسی ومخالف حکومت اسلامی به گوش می رسد،راگسترش وحتی قتل عام کنند.
جناحهاونیروهای عمده پیرامون حکومت ودربار،فارغ ازآن چندجناح ذکرشده،جناحهای متعددودیگری نیزوجودارندکه برطبق معیارهای روزانه ،تغییرشکل وحتی تغییرجبهه امادرچهارچوب خواسته های بی چون وچرای سیدعلی خامنه ای یاعلی اکبرهاشمی رفسنجانی.موضع های گروهی خودرااعلام وحرکت می کنند.هرکدام ازنیروهای عمده پیرامون حکومت برای خودگروههاودستجات کوچکی راباعناوین مختلف شکل داده که ازلحاظ آماری تاتاریخ امروز(سال۱۳۷۲)به بیش ازسه میلیون نفرمی رسدکه این نیروی میلیونی کلیه سیاستهای تروروآدمکُشی،جنایت واعدامهای گروهی،آدمربائی وشکنجه های وحشیانه فیزیکی وروحی،تجاوزبه حیثیت وشرف وناموس مردم ،غارت اموال خصوصی مردم واموال عمومی وثروتهای ملّی،سرکوب ددمنشانه اعتراضات ستمدیدگان وزحمتکشان،سیاست قتل وترورفعالان سیاسی،بویژه چپگران ،کمونیستهاومارکسیستهای انقلابی،فعالان جنبش چریکهای فدائی خلق ،وهمه توطئه های ضدمردمی حکومت ومرکزاستراتژیک اسلامی رابه پیش وانجام می دهند.
_______________________________

حکومت اسلامی ونیروهای سیاسی

دیدگاههای مختلفی درامرپیدایش وظهوربسیاری ازگروههاونیروهای سیاسی هم زمان با پیدایش حکومت ملایان ارائه شده ومتاسفانه بدلیل تبلیغاتهای وسیع سردمداران حکومتی وهمراه با اینگونه تبلیغاتهای مخرب اجتماعی ،سوْاستفاده ازنادانی وجهالت خلق ،خلقی که حتی بایک انقلاب به اصطلاح روشنفکرانه به ناگهان خود رادرتاروپوددین ومذهب این افیون توده هاگرفتارودیگربارحاضربه رهائی خودازچنگ ویرانگراین پدیده مخرب اجتماع ودشمن بلامنازع علم ودانش وتفکرات انسانی وبشری نبوده ونیست،جدای ازآنکه اکثرآن نیروها وگروههای سیاسی ،بعدازطی مراحل کوششهاوفعالیتهای حال سازمانی ،گروهی ،تشکیلاتی ،حزبی ...،به بدترین شکل ممکن وبه ناجوانمردانه ترین رفتارهای سیاسی .توده های ستمکش وزحمتکشان میهن رادرمقابل تهاجمات ددمنشانه فاشیستی حکومت اسلامی تنهاگذاشته وباگزینش زندگی بی دغدغه درسرزمینهای بیگانه تنهابه ارائه یک سری شعارهای سیاسی ،صدوربیانه های درون سازمانی یاحزبی بسنده وبدبختانه علاوه برپخش کاغذپاره های بی ارزش وباطله سیاسی به شخصیت سازی وننگ آورترازهرچیزدراین دنیابه بت سازی شخصیتی وبت پرستی مطلق روی آورده وجالبتراینکه درجهت توجیه بی عملگی یابی عرضگی سیاسی خودباچسباندن انواع واقسام مارک ومدال وتابلوی سیاسی ویاعناوینی چون دکترومهندس وکارشناس وپرفسوروفیلسوف واستادیارواستاددانشگاه ورهبرودبیرکل فلان حزب وفلان سازمان سیاسی ,به مانند گدایان وفقیران ,دست التماس وزاری رابه سوی مراکزواماکنی درازمیکنندکه اگرآن مراکزدرامرقتل عام ستمدیدگان وزحمتکشان ایران دست مستقیم نداشتنداماطی این پانزده سال هرکدام به نوبه خود درامرچپاول وغارت ثروتهاواموال ملی ومیهنی نقش وشریک جرم سردمداران حکومت فاشیستی ملایان بوده وهستند.
درکالبدشکافی ازاکثرنیروهای سیاسی ایرانی چیزی جزتکیه براعمال ورفتارهای ضد خلقی ,چیزدیگری به بیرون تراوش نمیکندخوشبختانه یامتاسفانه برخوردهای انقلابیون بجامانده درداخل کشورباطیفهای مختلف سیاسی درخارج ازکشورگاه متحدالشکل وگاه بااختلافاتی عجیب وبدورازهرنوع منطق مبارزات سیاسی ست.عوامل متعددی باعث پراکندگی ودورافتادگی بسیاری ازفعالان سیاسی ضدحکومتی ازهمدیگرودراصل باعث عدم ایجادیک جبهه واحدمبارزاتی حال مبارزات بدون خشونت یامبارزات قهرآمیزبویژه مبارزه مسلحانه که آخرین حربه وراه مبارزه است می شود.درامرپاسیووسرکوب همه گونه فعالیتهای سیاسی همان اندک مبارزین داخل کشور,توسط نیروهاوگروههای سیاسی خارج ازکشورکه عنوان اپوزیسیون مخالف حکومت رابدنبال خودیدک می کشنددریک حرکت هماهنگ وطرح ریزی شده ازقبل ,پابپای سرکوبهای فاشیستی حکومت پیش وحتی گوی سبقت راازحکومت ربوده اند.
کلیه نیروهای سرکوبگرپیرامون حکومت باایجادجبهه ای واحداماخشن وبی ترحم به اولین موجوداتی که حمله ویورش برده وبی ترحمانه هرنوع عمل وحشیانه رابرآن اعمال می کندمبارزین سیاسی مخالف جدی وقاطع حکومت بوده ومی باشد.درپیشبرداین پروژه نسل کُشی ,نیروهاوطیفهای مختلف سیاسی درخارج ازکشورنه تنهاهرچه بیشترازقبل برطبل رسوائی خودشدیدترمی کوبندکه به عنوان سوپاپ اطمینان حکومت درحال انفجارنیزعمل وحتی قباحت وبی شرمی راتابدانجا رسانده اندکه چاکرمآبانه دست سازش به سوی حکومت درازیابااتخاذیک سری سیاستهای غلط وضدانقلابی،آب درآسیاب دشمن ریخته وچرخ ماشین گَردان قتل عام وکشتارتوده هاراشدیدتروبدتربه چرخش درآورده وبانسب عناوین واسامی کاذب خریداری شده ننگ آورترین خیانتهاوبدترین ضربه های خائنانه رابرپیکره جنبش واقعی مردم ایران واردمی سازند. 
دکتر،مهندس ،پرفسور،فیلسوف ،استاددانشگاه،تحصیلکرده والامقام،اقتصاددان،سیاستمدار،متخصص ,وواژه های بی دردسربدست آمده هم ردیف اینگونه واژه های بی مصرف که درحکومت بی مصرف دینی ،اسلامی هیچگونه کاربردعلمی واجتماعی نداشته ونداردجزشخصیت سازی وبت سازی شخصیتی...,
خمینی روح خداست.-درودبربرادرمسعودرجوی-جاوید پادشاه دوم ایران-شاهزاده فرح پهلوی نجات بخش زنان ایران - بنی صدرصددرصد- اکبرشاه رئیس جمهورایران-کیانوری مغزمتفکرمارکسیسم وکمونیسم ایران-تنهاره رهائی استقلال -کار-مسکن - آزادی -تنها ره آزادی حکومت شورائی -رجوی می رزمد،بنی صدرمی لرزد-علی عموئی بعدازهمسرش سوسیالیسم رادوست دارد- دکترقاسملودموکرات ترین شخصیت سیاسی - بنی صدرمی رزمدخلخالی می رقصدومی لرزد- ووو...شخصیت پردازی وشخصیت سازیهای دیگروواژه های من درآوردی پشت واژه های احمقانه دیگر........

هنوز فراموش نکرده ایم که سیستم فاشیستی حکومت درراستای محکم ترکردن کلیه پایه های ایدئولوژی سیاسی ،دینی خود تحت عنوان بسط کامل اسلام سیاسی باوحشیانه ترین شکل ممکن استادان وکارشناسان ومتخصصین تحصیلکرده وفهمیده راابتداازطریق گزینش های فاشیستی ازدانشگاههای سراسرکشوراخراج،وآنگاه پابپای پزشکان ودکترهای دلسوزاین مرزوبوم باعناوین مرتدوکافروضددین به جوخه های تیرباران وچوبه های دارسپرده وباجایگزین کردن احمق ترین ونادان ترین افرادمتعلق به خود،باکلیت علم ودانش بشری به ستیزونسل متخصصان کشوررارریشه کن وبساط جهل وخرافات واوهامات رادرسراسرکشورگسترش ودرامرپیشبرداهداف ددمنشانه خود برصغیروکبیررحم نکرده وجهت پرکردن جاهاواماکن خالی شده چه بسا دست به ابتکاراتی مانند شخصیت سازی درانواع واقسام رشته هاوفنون اقتصادی وسیاسی ونظامی ،فرهنگی وهنری وورزشی وحتی اخیراًاقدام به تشکیل یک اپوزیسیون خودساخته ومخالف خودنموده وجهت بزک کردن چهره کریه خودچه چیزی بهترازاپوزیسیون ایرانی درخارج ازکشوروچه کسانی شیک ترازشخصیت وبت پرستان سیاسی ،مذهبی ودینی خارج ازپیرامون نظام
رفتارهاوعملکردهای بی پرنسیبانه اکثرنیروهای سیاسی بویژه آن تعدادگروه کوچکی که تحت لوای چپ وچپگرائی درتعدادی ازکشورهای اروپائی وآمریکائی مدعی به اصطلاح مبارزه سیاسی بوده وگوش آدم وعالم راباتبلیغاتهای بی ارزش سیاسی،تبلیغاتهائی که حتی بیشتراوقات ازطریق بنگاههای امپریالیستی و اخیراًازشبکه های رسانه ای متعلق به گروههای فاشیستی مدرن،کَرکرده ودست وپامی زنندتابی عملگی هاوکلیه اتخاذتصمیمات ضدخلقی گذشته خودرابه طُرُقهای مختلف توجیه ،وجهت امرارمعاش روزانه خود،وحفظ بقای سیاسی تشکیلاتهای مربوطه،دست گدائی رابسوی هرکَس وناکَسی درازکرده،امابابی شرمانه ترین رفتارها،عملکردها،اتخاذسیاستهای جدید،بزرگترین ضربه هاوبدترین خیانتهارابرعلیه مبارزین داخل کشورمرتکب ،وبه نا آگاهانه ترین شکل ممکن،درراستای خواسته های ضدانقلابی حکومت گام برداشته ،دراصل همان نیروهاوگروههائی بوده وهستندکه بدترین جنایتهارابرعلیه همه نیروهاوافرادمبارزوآگاه جامعه مرتکب وامروزه به عنوان یک آلت دست وابزاری مهم درراستای تبلیغاتهای ضدمیهنی حکومت فاشیستی ،دینی عمل ودرامرتبلیغاتهای گمراه کننده وفریبنده خودکلیت ارزشهاومعیارهای سیاسی ،فرهنگی،نظامی ,چپ وچپگرائی رابه لجن وبالگدمال کردن کلیه اهداف والای مکتب کمونیسم ومارکسیسم،سوسیالیسم به خوش رقصیهای خودادامه ،ودراین بین متاسفانه شرم وحیابه عنوان عنصری نایاب وفراموش شده به حساب وتنهاچیزی که دراین بازارمکاره وآشفته ارزش مادی وسیاسی یافته،بت سازی شخصیتی ،وراجی های بیش ازحدسیاسی،پُرگوئی های اعصاب خُردکن وتهوع آور،اعمال ورفتارهای رقابتی آنهم درجهت تهیه امکانات برای خوشگذرانیهاوعیش ونوشهای مفرط خصوصی وانفرادی ،وسرانجام جنگ وجدلهای بربرمنشانه مابین خودازطریق رسوائی وافشای همدیگر،ووو....که دراین وسط تنهاحکومت اسلامی باآن استراتژیستهای مدرن شده خود،بهترین استفاده ونهایت بهره های سیاسی ،ایدئولوژیکی رابرده وحتی اخیراًبانفوذبه درون اینگونه تشکیلاتها ونیروهای مدعی سیاسی چپ،سیاستهای ضدانسانی خودرابه شکلی دیگر،یعنی شناسائی مخالفین جدّی نظام درداخل کشور،آنهم بااستفاده از(سرکردگان)و(سردسته ها)و(مسئولین )به اصطلاح بلند پایه این گروههای مدعی ،سیاست های جنایتکارانه خودرادربُعد,تروروحذف فیزیکی مخالفین درداخل ،سنجیده ،اقدام وحتی علناًدرسطحی گسترده قاطعانه عمل می کند.
دربرخورددوپدیده چپگرائی مدرن وانقلابی ایران وپدیده نوظهورحکومت عمامه ها،جنبش راستین چپگرائی ازهمان آغاززایش ناخلافانه وناقص العقلی این حکومت که بافریاددین (این افیون توده ها)بساط جنایت وجنایتکاری راآغازکرد،موضع سیاسی ایدئولوژیکی خودرابااتخاذوایجادجبهه جنگ مسلحانه ونبردقهرآمیزدرراستای نابودی بی چون وچرای کلیت حکومت ارتجاعی ،مشخص وآغازنبردهای مسلحانه دراکثرمناطق ایران چون ترکمنصحرا،بلوچستان،خوزستان،لرستان،وکردستان ،مشخصه بارز,رودروئی جنبش چپ ایران باکلیت ارتجاع دینی بوده واین برخوردقاطعانه تاقتل عام نخبگان ومغزهای متفکرجنبش چپ ایران تاسه سال قبل ادامه وسرانجام باقتل عام وحشیانه اکثرنابغه هاوپیشکسوتان این جنبش درقتل عام شهریور۶۷متاسفانه به بزرگترین تراژدی آنهم تراژدی غمناک انسانی ختم وجنبش زیبای چپ ایران به عمرسیاسی خود،قهرمانانه وشجاعانه حکم پایان ودربرابرناآگاهی وجهالت مردم ایران سرتعظیم وتسلیم فرودآورد.جنبشی که تنهاوبه نوبه خودهزاران نفرازپاکترین انسانهاوافرادمتعلق به خودراآگاهانه فدای آرمانهای والای سوسیالیسم وکمونیسم ایران زمین کرد.امادرست درمیان این میدان مبارزه،هرکَس وناکَسی بااسامی وعناوین ،خریداری شده چون کمونیست،-مارکسیست،-سوسیالیست،-چپگرا،-مدافع کارگران وزحمتکشان -،کمونیست انقلابی -مارکسیست تخیلی وعلمی،- دموکرات وسوسیال دموکرات،-چپ مدرن ،-تروتسکیست،-استالینیست،-رفرمیست انقلابی،-مدافع رهائی طبقه کارگر-،کمونیست کارگری وبرزگری وجاروکِش گری وسوپوری،-کمونیستهای متحدشده،-مدافع رنجبران،-(طوفان)بپاکنندگان رومانیائی شده --دموکرات کردستان ،-حزب کمونیست انقلابی وضدانقلابی وضدکوه ودشت وصحراوبیابان،-روشنفکران کمونیست ,که کورذهن ترین کمونیستهای عالم وآدمند،-مائوئیست ایران -،ووو...وحتی اخیراًتعدادی ازاینگونه بُنجلهای سیاسی ،باجناح بندیهاومحفل بازیهای واپسگرایانه وصدالبته وبه مراتب بدترازهمه جناحهاونیروهای پیرامونی حکومت آخوندها،باارتجاعی ترین تفکرات وعقب مانده ترین انگیزه های حقیقتاًاحمقانه ،به شکلی کاملًاافسارگسیخته وبی پایه وبی اساس ،که هیچ هدف وانگیزه ای نداشته وندارندجزخوردن نان سیاسی آنهم به نرخ روزیادست وپای فراوان می زنندکه بتوانندبه هرشکل ممکن بخشی ازجنبش چپ وکمونیسم ایران که این بخش دراصل پیشرفته ترین ومدرنترین وانقلابی ترین ،انقلابهابود،به زیرچمبره مافیائی خوددرآورده وبزرگترین بازارمکاره سیاسی راایجادوکالاهاواجناس بُنجل خودراازطریق دکانهای سیاسی یشان به خوردتوده های ناآگاه جامعه ،قالب وباچپاندن انواع واقسام ایده ها،نظریات،دیدگاههاوسرانجام بافرمایشات سیاسی،ایدئولوژیکی مختص خودوهمپالگی های افسارگسیخته ترازخود،به زندگی سراسرخیانت ونکبت بارشان ادامه وبرای ادامه بقا،دست به هرپُزسیاسی زده ومی زنند.که دراصل این بخش ازمافیای سیاسی ،مضحکترین وخنده دارترین بخش ازنمایشات دلقکانه نیروهای به اصطلاح اپوزیسیون بی اصل وبی شناسنامه درجنبش چپ ایران و درخارج ازمرزهای کشوروهزاران کیلومتردورترازدشمن ونیروهای دشمن است که بالجن پراکنی های سیاسی،دادوهوارراه انداخته اند،:چریکهای فدائی خلق ایران(اشرف دهقانی)-سازمان چریکهای فدائی خلق ایران که معلوم نیست کدام سازمانیست- فدائیان خلق (اکثریت)ومجدداًفدائیان خلق (اقلیت)-فدائیان کمونیست-اتحادفدائیان - فدائیان (کشتگر)- فدائیان (هویت)- فدائیان راه کارگر- فدائیان دیگرووو...
نقدوکُنِشگری درامرپیدایش وفلسفه زایش وتولدناقص الخلقه ای اینگونه موجودات بی دست وپا،که هرکدام به نوبه خودودرست درشرایط حساس وپرخطری که جنبش چپگرائی ایران (ازلحاظ زمانی)می رفت تابساط کلیت حاکمیت ارتجاعی رابرای ابدیت ازصفحه تاریخ ایران محوودکانهای دین ودینداران راباخاک یکسان وپوزه اسلام سیاسی رابه خاک گوربمالد،این گروههای ناقص الخلقه (ازلحاظ)مکانی مثلاًدرمناطق غرب کشورچون کردستان،به جای انتخاب وتعیین یک خط ومشی سیاسی ،مردمی - یک تاکتیک هم دفاعی هم تهاجمی نظامی،یک استراتژی محکم ایدئولوژیکی وسرانجام بجای گشایش یک جبهه متحد رزمی،سیاسی ،فرهنگی درمقابل تهاجمات وسرکوبهای فاشیستی حکومت علیه توده های ستمکش ایران،خودصدالبته وبه مراتب شدیدتروبدترازگروههای فاشیستی،چون درندگان سیاسی ،به جان هم وکمربه قتل وکشتارونابودی یکدیگربسته ورذالت وپَستی اخلاقی راتابدانجارسانده بودندکه حتی بطرف رفیق همسنگروهم ایدئولوژی خودنشانه وماشه اسلحه هایشان راکشیده وآمارواقعی بیانگراین واقعیت تلخ است که بیشترجان باختگان درمکانی چون منطقه کردستان،نه توسط نیروهای آدمکُش پیرامون حکومت،که توسط خودآن نیروها،جان خودراازدست داده ودم ودستگاههای تبلیغاتی حکومت،طی سالهای متوالی جهت گرم نگه داشتن ماشین های تبلیغاتی،فرهنگی خود،ازاین آشفته بازارسیاسی،عقیدتی این گروهها،نهایت بهره واستفاده رابرده وهمچنان می برد.
اوضاع سیاسی دربین این گروههاونیروهای کوچک ،تابدانجارسیده بودکه هراحمق ونادانی که ازراه می رسیدبلافاصله دکانی تازه به نام گروه ،دسته،طیف،محفل،سازمان،گروه منشعب،وحتی به همراه دوسه نفرازهمپالگیهای خود،حزب کمونیستی،نیزبرپامیکرد...یعنی گورپدررفیق مارکس وانگلس ولنین وهمه تئوریهاونظریات منطقی وعلمی درمکتب کمونیسم ومارکسیسم...جمال حزب کمونیست کردستان راعشق است...تقی ارانی وبیژن جزنی و مسعوداحمدزاده وحمیداشرف وامیرپرویزپویان وصفائی فراهانی ووو...چکاره مملکت بودند...جمال سیاسی رفیق اشرف دهقانی وعباس توکل وحسین زُهری ومهدی سامع راعشق است..ودراین عشق بازیهای مفرط سیاسی باندهاوگروههای بدون پایگاه اجتماعی ومردمی،دسته های قُمپُزدرکن سیاسی چریکی،بااحمقانه ترین رفتارهای سیاسی ،تشکیلاتی،اماکاملاًحساب شده وبرنامه ریزی شده ،پابپای تبلیغاتهای مرتجعانه سران حکومت ،به (تولید)اقتصادان سیاسی ،متخصص علوم سیاسی،خبره درقوانین حقوق انسانهاوحیوانات ،تحصیلکرده روشنفکردانشگاهی،مبارزهمیشه درصحنه کمونیست،مارکسیست انقلابی،فعال شدیدسیاسی باسابقه ای چندوچندین ساله درمبارزه برای جنبش فدائی وکمونیست،ووو...که اگرشکل کلّی وقیافه درهم وبرهم ریخته این فسیل شده های سیاسی راحتی به یک کودک دبستانی هم نشان دهیدجزآنکه به آنان بخندندواکنش طبیعی دیگری ازخودنشان نخواهدداد.
مابین اینگونه درنده خوئی های دستجات به اصطلاح چپ،حرف ای ترین باندهاوگروهها،باتوسل به قدرت سرکوبگرایانه حکومت،بساط انتقامجوئی هاوکینه ورزی های براستی وحشیانه وددمنشانه خودرابابی رحمی تمام ،پهن وچون شبه نظامیان جلادپیشه ،دراین آشفته بازارسیاسی،اهداف ضدانقلابی وطمع کارانه خودرادنبال وبرای بقای انگلی وطفیلی خود،به هیچ انسان وحیوانی،ترحمی بخرج نمی دادند.حزب دموکرات کردستان به رهبری یک ملای بیسوادخان زاده وفئودال پرست ،به عنوان نه تنهاچماق سرکوب که حتی به عنوان بازوودست راست حکومت اسلامی،نهایت دجالی گری،دلالی گری وحتی بعضاًنقش کلیدی خودرادرلباس گروه فالانژیست کُردتبار,بازی ،وکمربه قتل کمونیستهاوچریکهای مسلح بسته ودرراستای خوش رقصی برای اربابان دینی اش،ازهیچ جنایتی دریغ وکوتاهی بعمل نیاورده وهیچ هدفی نداشته ونداردجزحذف فیزیکی چریکهاونیروهای مسلح کمونیست درکردستان،که قتل عام صدهاچریک وکمونیستهای مسلح درآن خطه مصداق بارزمنش فالانژیستی مزدورآدمکُش،عبدالرحمان قاسملوست که به مانندکفتاردرنده ای خودرادرلباس سیاسی (دمکرات منشی)پنهان وحتی لقب خریداری شده (دکتر)رابرسینه وبه همراه خودیدک می کشدکه بایدگفت اگردکتر(تو)هستی پس دکتران وپزشکان ومتخصصین علوم پزشکی که سالهای سال به تحصیل چه دررشته پزشکی که دررشته های مختلف سیاسی وفرهنگی ،اقتصادی هم ازدرجه بالای آگاهی برخوردارندوهم دررشته تحصیلی مختص خود،..چکاره مملکت یا(مثلاً)دکترانسان دوست ،آلبرت شوایتزدیگرکیست؟....یاآن دریوزه افتاده پرمدعای کمونیست،که خودرارهبروفرمانده گروهانهاوگردانهای مسلح کمونیستی،لقب داده وهرازچندگاهی داستانهای (امّی)پسند،ازرفتارهای چریکی میبافدوخودرابزرگترین ومهمترین ،نجات دهنده کمونیسم وپرولتاریای کردستان،معرفی وازخودبُت سیاسی می سازد،پس،ارنستوچه گواراچکاره جنبشهای چریکی بود.....؟
حزب توده ایران

بزرگترین وپرواضح فاحش ترین اشتباه مردم ایران درامربازنگری یا حتی یک پژوهش کوچک درراستای شناخت ریشه ای جنبش کمونیستی ایران بلافاصله دیدگاههای تحقق گرایانه خودرابه حزب توده وکلیه انرژی های خودرامعطوف این حزب کرده وهرعمل اشتباه یا هرنتیجه معکوسی که براثرکنش ها وواکنشهای اجتماعی بویژه کلّیت برخوردهای سیاسی درامرتحقق خواسته های برحق توده های زحمتکش ایران ببارآمده ومی آید ازطریق این حزب به تمایت جنبش کمونیستی ایران نسبت وخلاصه شده وبدون آنکه به کلیه جزئیات یاخرده ریزه کاریهای دیگری که توسط نیروهاوگروههای (حقیقتاً)کمونیستی ایران برای تحقق یافتن اهداف زحمتکشان ایران تحت عنوان فعالیت وعملکرد سیاسی ،اجتماعی یاتشکیلاتی وسازمانی بوقوع پیوسته ودرحال انجام است حتی فعالیت به شیوه مبارزه مسلحانه رابه حزب توده ایران اطلاق ودرامرتحقیقات درست علمی ,ملّت ایران کلیت حافظه تاریخی خودراکاملاًازدست داده ومتاسفانه به شکلی فجیع وناآگاهانه درموردجنبش کمونیستی ایران قضاوتهائی بس ناعادلانه وساده لوحانه بعمل آورده وخوشبختانه یامتاسفانه نمی خواهدگوش شنوائی راداشته باشد.فارغ ازکلیه عملکردهای ضدمیهنی وضدپرولتاریائی این حزب ،که به عنوان بخش کوچکی ازخدمتگذاران سازمانهای جاسوسی واطلاعاتی دنیاودرایران ما,دراصل به عنوان یک چماق دوسرنجس وکثیف ،نقش عامل سرکوب،توطئه ودسیسه چینی های جاسوسی علیه کلیه نیروهای تازه متولدشده کمونیستی ومارکسیستی ایران ،نقش بازدارنده جنبشهای کارگری ودهقانی ،نقش نابودکننده روشنفکران ومتخصصین سیاسی،نقش عامل ومزدوردرامرشناسائی اکثرنیروهاوگروههاوسازمانهای مستقل کمونیستی ومارکسیستی ایران،نقش مبلغ ومروج تئوریهاونظریات اربابان بی مخ وبی مغز اش درکرملین ومسکووسرانجام نقش یک حمال ونوکربی اراده یک سازمان جاسوسی به نام .ک.گ.ب شوروی ،نقش ونقش ونقش....این حزب برای حفظ بقای سراسرشرم آوروننگین ضدخلقی خودبه عنوان یک مزدوربی سروپاوبی سروته برای هرکَس وناکَسی همه گونه نقش خودرابازی،جزنقش یک حزب کمونیستی برای دفاع ازاهداف والای پرولتاریای موردنظرمارکس وانگلس ولنین.

افسارولجام گسیختگی این حزب بعدازانقلاب سال ۵۷تابه آنجا رسیدکه علناًوبی هیچ پرده پوشی وباوقاحت تمام ،خودراداوطلبانه به سیستم دین ودینداری (تفویض)وبدترازکلیه عملکردهای گذشته،حتی پای خود راجلوترازآیت الله هاپیش گذاشته وبابی شرمی تمام نقش خودرابه عنوان یک هرزه سیاسی،درقتل عام وکشتارمدافعان جنبش واقعی کمونیستی ایران به نحواحسن بازی وچون کنیزک وکُلفَتی بی اراده خودرادراختیاربزرگ مرتجعین دینی ومذهبی قرارودرامرخوش رقصی های مفرط خود،هررقیب و یارقاص سیاسی دیگرچون حزب دموکرات کردستان یا سازمان مجاهدین خلق ایران رازیرلگدهای خودله کرد.تئوریسین های (کله پوک)این حزب تلاش فراوان کرده ومی کنند تا جایگاه این حزب رابعنوان یک حزب کمونیستی درافکارعمومی حفظ واهداف خودراازطریق هذیان گوئیهای اشخاصی چون احسان طبری ،نورالدین کیانوری ،علی عموئی ،محمد مهدی پرتوی(خسرو)که زیر سایه پرتوهای چاکرمنشانه خودصدهها کمونیست ایرانی رابه قتل گاه فرستاد،به اطلاع حال نه ملّت ایران،که به اربابان جدیدخودرسانده وازطرف (آنان)تعیین تکلیف شوند.تعدادی ازشخصیت های بی شخصیت وبی پرنسیب اجتماعی ازطریق بلندگوهای تبلیغاتی این حزب به عنوان اقتصاددان ،تئوریسین مکتب کمونیسم ومارکسیسم و سوسیالیسم ،روشنفکربی نقص وبی عیب وایراد،استراتژیست همه کاره،ووو...به خوردافرادناآگاه وبیسوادسیاسی کشورداده شدکه بایدگفت اگراقتصاددان شما این لاتهاولمپنهای مسلمان وحزب الله شده است پس کارل مارکس کیست ولنین چکاره مکتب کمونیسم وسوسیالیسم بود؟تقی ارانی دراین میان چکاره مملکت بود.....?....اصلاًهذیان گوئی ویاوه سرائی احمقانه ونوکرمنشانه تا کِی ؟تاکجا؟تاچه حد؟
بگذریم که بیان کلیه هرزه دریهاورفتارهای بی شرفانه این حزب باآن مغزهای متفکر(کله پوک اش)درحوصله این نوشتارنیست چراکه فرصتی مناسب راطلب ونوشتاردرامرفطرت ومنش وطینت قرون وسطائی این حزب درضدیّت ونابودی جنبش کمونیستی ایران ،خودکتابی به درازای یک رُمان سیاسی می شود.

سازمان مجاهدین خلق ایران

درامرتحقیقات وپژوهشهای سیاسی اگربه واژه هاوالفاظی چون ارتجاع،مرتجع،واپسگرا،دکانهای دین ودینداری ،دین ومذهب افیون توده ها،مزدورسیاسی،خائنین به میهن وملّت،-باپوزش انقلابی ازهمه(روسپی سیاسی ،عقیدتی ،ایدئولوژیکی)،-طفیلیهاوانگلهای رشدکرده اجتماعی،اپورتونیست وفرصت طلب به تمام معنای سیاسی،وواژه هائی دیگرهم ردیف اینها،مواجه وبرخوردکردیدکه شوربختانه درفلسفه مبارزات سیاسی درهراجتماعی وهرجامعه ای پدیدارگشته وبلافاصله باآغازیک جنبش سیاسی وانقلابی ،باتمام قدرت خودرانشان می دهدامااین پدیده های ضدانسانی وضداجتماعی درجامعه ماایران به صورتی دیگروباشکل وشمایلی متفاوت باجوامع دیگر،ظهوروعاملی درراستای ضایع کردن پتانسیل اصلی کلیه مبارزات سیاسی،اجتماعی آن بخش ازنیروهاوطیفهای سیاسی پیرامون مدافعین توده های زحمکش ایران وحتی باعث حذف فیزیکی نیروهای انقلابی شده ومی شودکه درسوی دیگرجبهه وسنگرضددینی به مبارزه همه جانبه پرداخته ویاهمچنان درجنگ ونبردی بنیادی واساسی هستند.پیدایش یک موجود سیاسی هم ناقص الخلقه وهم ناقص العقل به نام سازمان مجاهدین خلق ایران ازبدوتولّدوزایش نیمه نیمکاره خود،که شجاعانه باید اعتراف کنیم هرجنبش یاطرزتفکرسیاسی ،فرهنگی،اقتصادی،نظامی،هنری ،ورزشی که ازدرون یک اجتماع انسانی وبشری برخاسته وبه رشدخودادامه می دهدصددرصدوبی هیچ شک وتردیدی ازیک تخم وژن وازنطفه ای دردرون آن اجتماع ایجادوسپس زائیده شده وواردزندگی وحیات خوددرآن جامعه شده وبه روندسقوط یارشدوصعودخودادامه وباافت وخیزهای موجوددرجامعه خودراوفق وباتعیین ومشخص نمودن کلیه دیدگاههاواساسنامه های موجوددربیوگرافی وشجره نامه خود،حضورفیزیکی خودرادرعرصه جامعه عنوان وحتی عرض اندام می کند.درپروسه وجودوحضورنیروها(دراینجانیروهای سیاسی)اگربه علّتها ومعلولهای زایش وپیدایش آن نیروهانگاهی موشکافانه انداخته وازطریق تحقیقهاوپژوهشهای علمی وحتی آزمایشگاهی،اقدام به بررسی وبازرسی سیاسی نمائیم سرانجام نتیجه بدانجاختم می شودکه موجودی نیمه زائیده شده به نام مجاهدین خلق ایران درست برمبنای بی ریشه گی وبی تخم وتباری خود،نه تنهابه عنوان یک پدیده مخرب اجتماعی ،بلکه به عنوان یک افیون مخرب توده هاحتی مخرب ترازابزاردین ومذهب جهت تکمیل افکارپوسیده وفسیل شده ارتجاعی نقش خودرادرراستای خواسته های سیستمهاوحکومتهای ددمنشانه فاشیستی ومذهبی وباظهورحکومت دینی آیت الله هابه عنوان یک ماشین بارکشی وحمال توسری خورسردمداران دینی نوظهورودراین زمان باسپردن سکان ایدئولوژی ارتجاعی وضد اجتماعی دین اسلام،اسلام مختص مجاهدین خلق به یک شخص نیمه عقل وبیمارروانی ودیوانه مالیخولیائی ،هوس باز وزنباره به تمام معنا،بیسوادکامل،نادان وناآگاه وبری ازهرنوع دانش سیاسی به اضافه کلیه واژه های نامبرده شده ،نقش طفیلی وانگلی خودرادرراستای نابودی جنبشهاومبارزان آزادیخواه وضددین وآتائیست وکمونیست ,-بازی وچون عروسکی کوکی وحیوانی دست آموزبعدازپاچه خوریهاوپاچه گیریهای عقیدتی وایدئولوژیکی ،نقشی که سرانجام توسط روح الله خمینی عنوان فرزندخمینی وطالقانی وبهشتی ودستغیب ومدرس وشریعتمداری وقدوسی وکی وکی وکی....وقتی می گوئیم این ایدئولوژی ارتجاعی باآن رهبر نیمه عقل وخُل اش هیچ رگ وریشه وتخم وتباری ندارددرست ازهمین جامشخص وواضح بوده وهست...؟که سرانجام مشخص نشدپدرومادرحقیقی وواقعی این رهبرباآن عقایدپوسیده اش چه کسانی هستند؟...به شکلی وسیعتروگسترده تروحتی صدالبته به مراتب بدترازگروههاونیروهای افسارولجام گسسته حزب دمکرات کردستان،حزب توده ایران و(خوشبختانه)حتی گوی سبقت راازموجودطفیلی دیگرونوظهورتحت عنوان جریان بیمار(اکثریت)ربوده ودرامرخوش رقصی های روسپی گرایانه خودبه همه آنان گفت زکی...؟...دست به هراقدام وعملی زده ومی زندجزدفاع ازخواسته های برحق توده های ستمکش ایران.این جریان حقیقتاًمخرب وضداجتماعی هرازچندگاهی جهت توجیه کلیه تفکرات وعقایدافیونی خودعلاوه برآنکه هواداران،طرفداران،وحتی اعضای وابسته به خودرابه قتلگاههاوقربانگاههای قرون وسطائی سوق داده بلکه بااختراعات وابداعات دیگرامامدرن تروپرواضح فریبنده ترکه دراین میان تنها وتنهاپیروان دوآتشه ویقه درانش گول وفریب آن راخورده ومی خورندنقش ددمنشانه خودرادراجتماع نابسامان ایران وبازارآشفته سیاسی بازی ودردست یابی به اهداف بی شرمانه وضد اجتماعی خودازهیچ عمل ننگ آوری دریغ نکرده ونمی کندحتی ازطریق قربانی طرفداران ویا آن عدّه ازاعضای متعلق خودکه درحال مبارزه مسلحانه می باشند.نتیجه حضوربیمارگونه این موجودناقص الخلقه وناقص العقل سیاسی درجامعه ایران چیزی جزنابودی هزاران انسان بیگناه وبی دفاع بویژه هزاران رزمنده خلق تحت عنوان چریک مسلح مجاهدخلق ببارنیاورده ونمی آوردامااین جریان مخرب به اَشکال مختلف باترفندهای خاص خودهم ازآخورآخوندیسم تغذیه میکندوهم ازآبشخورهرچه امپریالیسم وایسم های دیگرتابه زندگی طفیلی وانگل منشانه خودادامه دهد.زندگی سیاسی که مجبوراست به عنوان یک هرزه سیاسی نوکری وچاکری هرکَس وناکَسی راکرده وخودتئوریسینهاواستراتژیستهای نیمه عقل این جریان بهترازهمه می دانندکه دربازیهای سیاسی چه درایران وچه درسطح بین الملل یک اسباب بازی وعروسک کوکی درجهت تبلیغ دین ومذهب وتفکرات ارتجاعی آیت الله ها،بیش نبوده واَلَکی وبیخودزنده اندتانانی بکف آرندوهمچنان به غفلت بخورند.زندگی سیاسی انگلی وطفیلی این جریان ارتجاعی که تادیروزازمشروعیت ومقبولیت جنبش اجتماعی ،سیاسی فدائیان کمونیست وبابهره گیری ازاین جریان روشنفکری وسیاسی به حیات خودادامه ,باظهوروپیدایش آخوندیسم واسلام سیاسی،چون سگ هارشده عقیدتی ودینی ،وسپس بعدازخوردن یک لگدمحکم ازطرف اربابان بزرگ آیت الله خود,به عنوان یک شبه نظامی کاملاًفالانژیستی خودرادراختیارسازمانهای اطلاعاتی وجاسوسی بین المللی گذاشته وشدیداًخودرابه همه گونه (تفویض)می سپاردجریان مخربی ست که دقیقاًدرمقابل سنگرضددینی وضدارتجاعی کمونیستهای بالفطروواقعی میهن ،جبهه گیری وحتی شلیک می کند.این جریان ارتجاعی نیزدرامرعملکردهای سادیسمی ومالیخولیائی خودطی پانزده سال گذشته داستانی طولانی ترودرازترازگذشته پُرننگ آوردوجریان نامبرده شده باکارنامه ای سیاه ترازکارنامه حکومت اسلامی دارد.

جدای ازکلیه مسخره بازیها،رفتارهاواعمال مضحک وخنده داراکثریت نیروهاوگروههای سیاسی دربرخوردباحکومت آیت الله ها،-(حقیقت درجامعه ما)-به شکل خاص وباویژگیهای مختص خودوجوددارد


_____________________________
حقیقت

اعتقادوباوری عمیق به این داریم که تنهاباتحقیقات وبررسی های جامع وعلمی،وروشن بینی های سیاسی ،برخوردهای مستقیم ونزدیک،درامرشناخت کلیه بافتهاوساختارهای طبقاتی درجامعه،درقالب علوم اجتماعی به تمامیت کنشهاوواکنشهای ریشه ای واساسی که هرروزه درجامعه فلاکت بارایران بوقوع پیوسته وپدیدارمی شود،به فرمولهاوتئوریهاوازهمه مهمتربه راه کارهای مفیدوثمربخش وکاملاًمهندسی دست یافته ومی دانیم که هرچه این برخوردهانزدیکترباشدبه مراتب علمی تروواقعه بینانه تروحقیقی ترین تجربیات خواهدبود.
حقیقت درجامعه فعلی ایران درست خلاف کلیه بیانات واظهاراتی که توسط رسانه های تبلیغاتی وابسته به حکومت هیراشی والیگارشی آیت الله ها،درذهن وافکارتوده های مسخ شده تزریق می شود،به شکلی فجیع وغم انگیز،درتخریب وغوطه ورساختن ایرانیان درباتلاق فقروبدبختی وبیچارگی ،به روندنابسامان وغیرقابل کنترل ادامه ودرجریان ومسیراین سیلاب وطوفان ویرانگراجتماعی،تنهاقشروطبقه مستمندان،فقیران،ضعیفان ومحتاجان به یک لقمه نان وغذا,فدای چپاولگریهاوغارتهای بی حدوحساب سردمداران حکومتی ودولتی شده وروزانه صدهاهموطن ایرانی تنهابه جرم گرسنگی وعدم وجودآذوقه وحتی یک قرص نان درسفره همیشه خالی خود،یابه مرگ تدریجی می میرندیاجهت سیرکردن شکم گرسنه خود،رفع گرسنگی ،این نیروی قوی ومهلک که نه دین می شناسد،نه خداونه پیغمبران دروغگووحقه بازونه حتی تحمل سیاسی یاحتی تحمل کوچک انسانی ،اجباراً,تن به هرنوع خفت وخواری داده بطوریکه:مادریک خانواده به همراه دخترجوان خودمجبوربه تن فروشی،پدرخانواده به همراه پسرخودبه سخت ترین وطاقت فرساترین کارممکن حتی به گونه بردگی درحداستثمارکامل،...جوان مملکت ،نسلی که می بایستی به عنوان مهمترین بخش وثروت وسرمایه ملی برای پیشرفت جامعه آینده موردتربیت ،آموزش وتعلیمات علمی وتحصیلی قرارگرفته امابه خریدوفروش موادافیونی،دزدی وبزه کاری(بخوانیدخلافکاران اجتماعی درسطحی وسیع وگسترده)،یاپیشرفته ترازاین اینگونه فجایع اجتماعی،کارتن خوابی دانشجویان دانشگاهها،خودفروشی دانشجوی زن ودخترجهت تاْمین بودجه تحصیلاتی وسرانجام خودکشی دانشجویان که این تراژدی غمناک انسانی تازه شروع وآغازشده،گسترش شدیدوغیرقابل کنترل وبه شکلی افسارگسیخته باندهاوگروههای جنایتکاروتبهکار،که سرودُم اکثرآنان درنهایت به یکی ازباندهایاحتی طیفهاونیروهای افراطی پیرامون حکومت الهی ودولت آقای رفسنجانی بندبوده،آغازخودکشی کارگران وزحتمکشانی که متاسفانه توانائی تاُمین اقتصادی خودوخانواده خودرانداشته وبرای شرمنده نشدن درمقابل فرزندان خود،به زندگی خودخاتمه داده،یابسی غمناک تر،هزاران کودک وطفل بی سرپرست،دههاهزارمعلول فیزیکی حاصل ازجنگ ارتجاعی هشت ساله مابین دودیوانه تاریخی،خمینی وصدام حسین ،اپیدمی انواع واقسام بیماریهای خطرناک چون ایدزحاصل ازفحشادرجامعه ، قتل وآدمکشی وجنایت مابین باندهای مافیائی تاحذف فیزیکی افرادسیاسی یاروشنفکران دگراندیش،آدم ربائی های مافیائی،سرکوب مردم بی دفاع درهرکوچه وخیابان درسطح گسترده تحت عنوان منکرات وامربه معروف توسط لمپن ترین طیف پیرامون حکومت چون سپاه پاسداران،بسیج،کمیته،حزب الله ودههاگروه وباندگ...الله دیگر،تفتیش عقایدبه سبکی کاملاًقرون وسطائی،تجاوزبه حریم خصوصی وتجاوزبه حیثیت وشرف وناموس افرادیاخانواده های بیدفاع وبیگناه،زندانهای مملوازدستگیریهاوبازداشتهای فاشیستی،حمله های کاملاًوحشیانه وبربرمنشانه به افرادساکن درمناطق محروم چون کردستان،خوزستان،سیستان وبلوچستان ،حتی آواره ساختن کَپَرنشینان وزاغه نشینها،بی خانمانی هزاران خانواده،قاچاقچی گری ،تبهکاری وبزه کاری،عدم وجودکوچکترین امنیت اجتماعی،زوروزورگوئی وقلدرصفتی،ووو...
ودرکناراین تراژدی غمناک اجتماعی،ایجادوبنانمودن توالت خانه های دینی عقیدتی مختص شیعه اثنی عشری به نام مسجدواماکن مقدس امام زادگان دروغین وکاذب،تولیدوصدورآخوندوروحانی وطلبه ازلجن خانه دینی به نام حوزه قم ویافتن چاه جمکران امام زمانشان،گسترش فحشاخانه های کاملاًاسلامی وحلال به نام عفاف خانه های اسلامی ،آدم ربائیهای تبهکارانه وحذف فیزیکی رهبران مذهبی چون سنی مذهبها،مسیحیان،یااقلیتهای مذهبی دیگر،وبدترازهمه اخراجهای فلّه ای وگروهی معلمان،اساتیددانشگاهها،پزشکان حاذق ومتخصصین دررشته های مختلف علمی برطبق گزینشهای فاشیستی دینی ،(بخوانیدنابودی مغزواستعدادوتفکرات علمی جامعه باابزاردین)،ودرعوض سپردن بسیاری ازپُستهای کلیدی ومهم اداری،اجرائی کشوربدست مُشتی احمق ونادان وبیسوادوزبان نفهم ولمپنهای اجتماعی تحت عنوان برادران معتقدبه دین اسلام شیعه وانقلاب اسلامی ،ووو...سراسرجامعه ایران رابه جهنمی واقعی تبدیل تاشایدامام همیشه غایب شان ازطریق فقروفحشا،ازچاه کنده شده جمکران ظهورونورافشانی کند.
حقیقت آن است که درنبودیک نیروی قاطع وجدی چه سیاسی،چه فرهنگی،چه اجتماعی وازهمه مهترعدم وجودیک نیروی قدرقدرت سیاسی،نظامی دردرون جامعه که بتواندباهمه قدرت خودربرابرکلیه تهاجمات وحشیانه سردمداران حکومتی ،دفاع یامبارزه کند،حکومت عقب مانده اسلامی باتمام قدرت برکلیه ارکانهاوساختارهای اجتماعی وطبقاتی موجودحمله وروبه نابودی آنان می پردازد.
حقیقت آن است که نیروهاوگروههای به اصطلاح ومدعی سیاسی،فعلی ایرانی نه تنهاهیچ جایگاه خاصی دراین اجتماع ندارندکه هیچ نقشی حتی درپروسه سیاسی نیزنه می توانندبازی کنندونه شهامت قدعلم کردن رادارندکه بمانداکثرآنان چون بردگان سیاسی،نیروهای مزدور،پادوهای حمال وبی اراده،پابپای سیاستهای ضدمردمی وضدانسانی حکومت،درسوق دادن جامعه به سمت وسوی نابودی کامل ومطلق،گوی سبقت راازهم ربوده وازسروکول همدیگربالاوپائین می روندتاشایدبه آب نانی برسندآنهم ازطریق آیت الله ها.
سنگ اندازیهای کورکورانه واحمقانه اکثریت آن نیروهاکه ازاماکن ومحلهای امن وخوش نشین اعمال می شودهیچ هدف ومقصودخاص سیاسی رادنبال نمی کندجزشریک وسهیم شدن درغارت وچپاول اموال ،دارائیهاوثروتهای هنگفت ملی ومیهنی آنهم زیرسایه وجودی آخوندیسم درشرایط فعلی جامعه ایران که ترحم وگذشت چیزی ست بی معناوبی مفهوم وشرم وحیاچون عنصری نایاب یاکمیاب.

حقیقت آن است که درجامعه بی ترحم شده ایران امروز،بازجای بسی خوشبختی وسعادت باقی ست که هرازچندگاهی ازگوشه وکناراین سرزمین ،صدای فریادهای انقلابی وآزادیخواهی بگوش رسیده واینگونه مبارزین هرچندباجوّخفقان وسرکوبهای شدیدی درسراسرجامعه مواجه وروبروهستندخوشبختانه بااتکابه خلاقیت وهوش واستعداهای خارق العاده خود،نه تنهافریادبلکه حتی شجاعت وشهامت بخرج داده وبه تشکیل وتاسیس نیروهای سیاسی تازه نفس اقدام وبه فعالیتهای سیاسی ضدحکومتی،هرچندبه شکلی مخفی وزیرزمینی دست می زنند.گروههای تازه نفس چون مبارزین درخوزستان،آذربایجان،کردستان واخیراًدرسیستان وبلوچستان،مازندران،واین گروههای خودجوش جدای ازافرادواشخاصی ست که تحت عنوان چپگرایان باقی مانده درداخل کشوربه فعالیتهای سیاسی پرداخته وهیچگونه تشکل خاص سیاسی درچهارچوب موازین کمونیستی یامارکسیست لنینیستی ،ندارند.
جدای ازفسیل شدن نیروهای مدعی سیاسی ایرانی درخارج ازکشورکه هیچ پاسخ روشن،تئوری یاحتی یک راه حل ساده درجهت مبارزه همه جانبه باکلّیت حکومت اسلامی،درپیش روی خودندارندامادربین همان اندک مبارزین باقی مانده درداخل کشورهمواره این سئوال افکارواذهان آنان رامشغول وپاسخی جامع ودرخورراطلب کرده که حال

چه بایدکرد؟

اعتقادبه آن داریم که هرگونه اعتمادبه نیروهای سیاسی مختلف،یاحتی به بعضی ازتاکتیکهاوتئوریهای ارائه شده ازطرف تئوریسنهاواستراژیستهای بیسوادحکومتی ودولتی درامربهبودشرایط بحرانی ونابسامان کشوردرخوشبینانه ترین حالت،اشتباهی پرواضح فاحش ومحض بوده وبااتکابه چنین راهکارهائی نه تنهاهمان قدرپتانسیل باقی مانده مبارزاتی به هدربلکه خودفردیاشخص مبارزبدلیل گرفتارشدن درتاروپودخطرناک بافته وتافته شده توسط فرهنگ ارتجاعی وتبلیغاتی دینی ،ودام وتله ای خطرناک ترازآن که گروههاونیروهای سیاسی حالاخارج نشین،چیده اندجان گران قیمت وباارزش خودراازدست داده وبامرگ هرانقلابی سیاسی ،کلیت حکومت یک قدم به مرحله پیروزی پانهاده وباقاطعیت بیشتربه حذف فیزیکی ونابودی یک انقلابی ومبارزدیگراقدام ودسته گل وشیرینی جهت(تشکر)به گروههاونیروهای سیاسی ارسال وشادمانی خودرابی پرده وبی پوشش آشکاروچون قتل عام زندانیان سیاسی درسه سال قبل،به رقص وپایکوبی عقیدتی،ایدئولوژیکی خودپرداخته ،وبدین طریق به موجودیت ددمنشانه خودادامه می دهد
باوجودبحرانهای شدیددردرون حاکمیت،هنوزبسیاری ازتئوری بافان سیاسی،دربرخوردباپرسش اساسی (چه بایدکرد؟)متاسفانه نه تنهابه هیچکدام ازراهکارهای بنیادی این پرسش ،پاسخی منطقی وراه گشانداده بلکه جهت سوق دادن جنبش مردمی واجتماعی به بیراهه وکورراههای مرتجعانه ،ودریک همسوئی کامل بااهداف ضداجتماعی مرتجعین دینی ،هم گام وبابافت وساخت تئوریهاونظریات(حقیقتاً)بی ارزش وغیرعلمی،درتخدیرهرچه بیشترتوده هاتلاش،درانکاروپرده پوشی برحقایق درون اجتماع،دست وپا،و جهت بقای بیشترحکومت،حتی برای چندصبائی دیگر،خوش رقصی وسنگ تمام گذاشته وبالگدمال کردن کلیت خواسته های برحق توده ها،پای خودراازگلیم خودرازتروبمراتب بدترازنیروهای سرکوبگرفاشیستی ،باوارونه جلوه دادن حقیقت درون اجتماع،ازپاسخ درست واصلی این پرسش،امتناع وخوداری وپابپای تبلیغاتهای رسانه ای دروغ پردازمتعلق به حکومت،بدترازدین،نقش (افیون خطرناک)وویرانگرتوده هارابازی،وبرای دورنگه داشتن انقلابیون ،ازاقدام به عمل اصلی برای آغازیک انقلاب مردمی،نقش شیپورچی وبلندگوی تبلیغاتی حکومت رابه نحواحسن بازی ودرنبودنخبگان،نابغه ها،مغزها،متفکرین،تئوریسینها،استراتژیستهاو(باشعورهای سیاسی)کمونیست ومارکسیست ایرانی(که همگان قتل عام شدند)،...درچاکرمآبی برای دستگاههای تبلیغاتی رژیم سنگ تمام گذاشته وبقول گفتنی ،همه آنان حال (ابوعطا)می خوانند.بی شک وتردیدهرمخالف جدّی وقاطع حکومت،بویژه افرادی که لباس یک انقلابی رابرتن،ومبارزات سیاسی خودراباحقیقت موجوددرجامعه وفق وپابپای عصیان هاوشورشهای(هرچند)مقطعی خلق ستمدیده ایران به پیش ودراصل همآهنگ باخواسته های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی پرولتاریای زحمتکش ایران،حتی جهت یک رویاروئی مستقیم وبی واسطه،درپیشگام شدن برای ورودبه فازسیاسی،نظامی ،تلاش وکوشش کرده خودبهترازهرنظریه پردازوتئوری باف بیکارسیاسی،پاسخی درست وصحیح رابرای پرسش(چه بایدکرد)یافته وبی توجه به هیاهوهای تهوع آورسیاسی،درمسیراصلی مبارزات سیاسی وانقلابی،طی طریق ودست به عمل می زندحتی به عملیاتهای ،چریکی،نظامی.

باکشتارمتخصصان ونخبگان جنبش چپگرائی ایران،طی سه سال گذشته،جامعه ماخالی وتهی ازهرنوع،استعدادونبوغ سیاسی،خالی ازهرنوع نیرووگروه سیاسی وانقلابی به تمام معنا،خالی ازیک سیاستمدارعاقل وبالغ،ودرعوض پُرازافرادونیروهای سرخورده ومنزوی وگوشه گیر،روحیه باخته وبی تفاوت،...متاسفانه جنبش کمونیستی ایران،نه نقش فعالی دراین اجتماع نابسامان داشته ونه جراُت وشهامت قدعَلَم کردن رادارد،که اتفاقاًبرعکس،روبه نابودی مطلق وحذف کامل خوددربستراجتماع پیش رفته ،وهیچ صدائی ازآن برنمی خیزد.وجودچنین پدیده وحشت ناک وخطرسازبرای بخش اندکی ازمبارزین فعال وباقیمانده درداخل کشور،پدیده ایست ملموس که توسط مُشتی تئوری باف ونظریه پردازبی پرنسیب وخیال باف ایرانی درلباس کمونیست ومارکسیست چه درداخل وچه درخارج ازکشور،بوجودآورده شده وشکی نیست که هرفردانقلابی که دشمن بلامنازع حکومت دینی ست درقبال این پدیده ضدمردمی،واکنشهائی درخوروپاسخهائی قاطع داده وبی پروا،موضع،سیاسی،ایدئولوژیکی خودرادرقبال آن پرسش ،مشخص وبرای خودتعیین تکلیف و(وظیفه)وبااحساس مسئولیت،حساسیت سیاسی،انقلابی بخرج داده وشجاعانه واردعرصه عمل شده وحتی ریسک وخطرمی کند.
اعتقادبه آن داریم که بامیلیتاریزه شدن یک جامعه توسط یک سیستم ،امپریالیسیتی،فاشیستی،دینی،دیکتاتوری واستبدادی،هرچه اتسمفروجوّسیاسی ،خفقان تر،پلیسی وامنیتی درحدکامل وشدیدتر،سرکوبهای اجتماعی بیشتروخشن تر،حذف وسانسورحقایق ارتجاعی تروقوی تر،،...اقدام به هرنوع عمل انقلابی آسان تروپرواضح برای مردم آن جامعه ازارزشهای فوق العاده ای برخوردار،واطمینان کامل داریم که نیروی عظیمی ازتوده هاپشتیبان وحامی همه جانبه آن نیروی انقلابی خواهدشدکه نه تنهاپاسخی علمی ودرست به پرسش چه بایدکرد؟،می دهدبلکه باتکیه برقهرآشتی ناپذیرتوده های زحمتکش وستمدیده،دست بعمل اصلی،یعنی تعرض وهجوم بی و
قفه به کلیت حکومت پرداخته وهرگزعقب نشینی نمی کند.ایجادوبنیان نهادن چنین نیروی قوی ومستحکم نیزتوسط افرادواشخاصی ممکن ومیسراست که علاوه برداشتن هوش وذکاوت واستعدادهای خارق العاده سیاسی،ازتهوروشجاعت وجربزگی خاص وبویژه ازخلاقیتهای علمی وسیاسی فراوان برخوردار،ودربرخوردباهرنوع سیستم ارائه شده،توسط حکومت،کوتاهی نکرده بلکه اقدام به تخریب کلی ونابودی کامل آن سیستم،حتی تلاش درنابودی دین این افیون کثیف ومخرب ذهن توده ها،به طُرُقهای مختلف مبارزاتی ،بامبارزات ضددینی فرهنگی،تبلیغاتهای سیاسی ضدسیاستهای حکومتی،نقش آفرینی حضوری وفیزیکی درمقابل سیاستهای سرکوبگرایانه حکومت علیه ستمدیدگان وبی دفاعان وبیگناهان،وحتی اقدام به تشکیل نیروی مبارزومسلح ومقابل به مثل نظامی ومسلحانه دربرابرهجوم وحشیانه نیروهای تادندان مسلح حکومتی ،تروروحذف فیزیکی سران ومسئولین تاافرادکلیدی ومهم وابسته به سیستمهای مختلف دولتی ،یابقول معروف،جواب مُشت بامُشت وپاسخ یک گلوله دشمن بایدشلیک مداوم مسلسلهاباشدکه متاسفانه یافتن افرادواشخاص بااستعدادباویژگیهاوخصلتهای ذکرشده درجامعه ایران امروزماکمی مشکل واینگونه سیاسیون انقلابی،کمیاب وحقیقتاًنادراست.
همان اندک نیروهای انقلابی که تازه باتولّدورشدونموخوددراین دنیای نابسامان سیاسی که درایران فعلی ،سنگ بنای آن روی سنگ دیگرش بندنیست،هرچندتلاش خودرابعمل آورده تاباگردآوری انقلابی ترین انقلابیون ،قوی ترین نیروی سیاسی راایجاد،وقویاًوشدیداًدرمقابل کلّیت حکومت،به مبارزاتی اساسی وبنیادی اقدام کنندمتاسفانه هم ازطرف همان تئوری بافان ونظریه پردازان سفسطه گرای سیاسی،خیانت می بینندوهم توسط سرکوبگران فاشیستی،سرکوب وحذف فیزیکی.
بسیاری ازسیاستمداران پُرحرف ایرانی،پیرامون مقوله(آزادی)وراهکارهای دست یابی به(جامعه آزاد)وحتی درامردست یابی به(دموکراسی)حال درشکل خاص یاسبک عام متعلق به خود،راهکارهائی راارائه وخودراخوشبین بحرانهای ایجادشده دردرون سیستمهای حکومتی ودولتی کرده وچه بی شرمانه برطبل رفتارهاوبیانات حقیقتاًاحمقانه خودکوبیده،وخوشبختانه یاشوربختانه،بردیدگاههای مخرب وضداجتماعی خوداصراروپافشاری ،وبه شیوه ای کاملاًضدآزادیخواهی،باتاسیس دکانهای مدرن سیاسی چون تریبونهای سیاسی،اجتماعات وکنفرانسهاوبرنامه هاوشوهاونمایشات سیرک ماننددیگر،سنگ بزرگی رادرمسیروراه آزادیخواهان ایرانی انداخته ومتاسفانه کلیه اهداف وانگیزه های چپ وچپگرائی راچنان لوث ولجن مال کرده اندکه که مشام هرآزادیخواه ومبارزانقلابی راآزارمی دهدوفراموش کرده اندکه آزادی ،جنس وکالائی نبوده ونیست که کسی به کسی یابه جامعه ای،هدیه وکادوبدهد

برای آزادی بایدمبارزه کردوجنگید.
______________________
چریک فدائی خلق -البرز
ساری - مازندران
فروردین ماه هزاروسیصدوهفتادودو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر